ازدستکاری درفرمول عرضه وتقاضا که اساس یک سیستم اقتصادی را تشکیل میدهدجدا” بایستی خودداری نمود زیرا موازنه را بهم زده وازهم گسیختگی درنظام اقتصادی را درپی خواهد داشت.
عرضه وتقاضا توسط مکانیسم بازار تنظیم می گردد .اگر خواهان اقتصادی روبه رشد وشکوفا وبه دور از هرگونه رکود هستیم بایستی خللی دراین مکانیسم ایجاد نکنیم تا این روند بتواند شکل طبیعی خودرا طی نماید.
اگر مکانیسم بازار شکل منسجم وطبیعی خودرا بپیماید ممکن است افزایش نرخ تورم را موجب گردد ولی این موضوع نمیتواند نگران کننده باشد زیرا رشد اقتصادی را درپی خواهد داشت که هنگامی که رشد اقتصادی ایجاد گردد سبب رونق اقتصادی ونیز افزایش اشتغال وکاهش بیکاری نیروی کاررا میگردد.
با رشد اقتصادی موسسات تولیدی وخدماتی افزایش چشمگیری پیدا خواهند نمود که ازاین افزایش هم کارفرمایان وهم نیروی کار منتفع خواهند گردید. نیروهای کارونیز کارفرمایان بجای تضاد باهمدیگر تفاهم بیشتری خواهند داشت. زیرا قسمت اعظمی از اوقات نیروی کار ونیز کارفرمایان صرف حل تضاد ایجاد شده دردوران رکود سپری خواهد گردید که ضمن تبعات ناخوشایند اقتصادی واجتماعی می تواند مشکلات لاینحلی را منجرگردد.
از شرایط اقتصادی درادوار گوناگون آموخته ایم که همواره افزایش نرخ تورم از رکود اقتصادی بمراتب بهتر است زیرا درشرایط رکود نه سرمایه گذار نفعی می برد ونه اینکه فقرا ازاین وضعیت راضی میشوندبه جهتی که عرضه وتقاضا نمیتواند نقش خودرا بدرستی انجام دهد. اقتصاد دانان همواره از بروزنرخ تورم منفی بیم دارند زیرا دراین شرایط اقصاد بیمار است وعرضه وتقاضا دچار اختلال گردیده است یعنی هم عرضه وهم تقاضا هردو بیمارند اما هنگام افزایش نرخ تورم حداقل یکی از این دو نقشش را بنحو احسن انجام میدهد.
اما اگر بخواهیم از افزایش نرخ تورم که سبب بالارفتن قیمت کالاها وخدمات را در پی خواهد داشت حمایت نمائیم باعث فربه شدن هرچه بیشتر اغنیا وفقیر شدن ضعفا خواهیم شد که این مسئله نیز می تواند موجبات نارضایتی هرچه بیشتر فقرا را مهیا سازد که می تواند تبعات ناخوشایندی را بدنبال داشته باشد .
درشرایط رشد اقتصادی که نرخ تورم درحال افزایش می باشد چگونه بایستی عمل نمود که دراین اثنی نه اغنیا متضرر گردند ونه اینکه فقرا دچار مصیبت گردند؟!
اقتصاد دانان برای حل این معضل اقتصادی نیز راهکار ارائه نموده اند وآن نیز تقویت فقرا ازطریق ایجاد وتوسعه تعاونیها می باشد.ازطریق تشکلهای تعاونی می توان به شناسائی وکمک به اقشار آسیب پذیر ناشی ازرشد سریع اقتصادی اهتمام نمود.
چگونه بایستی از رشد اقتصادی که موجب افزایش بی رویه قیمت کالاها وخدمات ونیز توسعه اقتصادی را بدنبال دارد (که درآن تنها اغنیا سود می برند ) وهمچنین ازضعفا که ازاین رشد سریع اقتصادی متضرر میشوند بطورهمزمان حمایت نمود؟! بایستی اذعان نمود که درهمه موارد فقط توسط مدیرانی مطلع وصاحبنظران اقتصادی می توان به این کار مهم همت نمود زیرا اگر مدیرانی که فاقد شرایط باشند نه تنها مفید نخواهند بود بلکه بمراتب ازهم گسیختگی اقتصادی بیشتری را موجب خواهند گردید.