موج ارگانیکگرایی به آنجا رسیده که همین چند روز قبل در تاکسی که نشسته بودم دیدم هر چهار نفر (راننده و سه مسافر دیگر) با جدیت درباره هورمونی بودن مرغهای خوراکی بالاتر از ۷۰۰ گرم و ارتباط مصرفش با سونامی سرطان و بیماریهای دیگر (حتی یکی دوبار هم نام بیماری اماس را شنیدم) که بر اثر این خوراکیهای دستکاری شده به وجود آمده، صحبت میکردند و جالب این که خودشان هم خودشان را تایید میکردند.
این مقدمه شروع قصهای است که این روزها ایران را درمینوردد، از هر کوی و برزنی صدایش میآید و پشت سرهم دربارهاش حرف و حدیثی میشنویم و میخوانیم و گویی به ظاهر باید آرام آرام نگرانش باشیم.
من هم نگرانم. خیلی خیلی نگرانم؛ اما اشتباه نکنید، نگرانی من بابت این نیست که محصولات دستکاری ژنتیک شده یا آن طور که رایج شده تراریخته در حال زیاد شدن است. بلکه نگرانیام این موج تراریخته هراسی است که در جامعه به راه افتاده و دست هر سودجویی را باز میگذارد تا محصولات بیکیفیت و بد ظاهر را به قیمت بالایی به اسم ارگانیک به فروش برساند. بگذارید ببینیم این تراریخته شدن یعنی چه؟
هر موجود زندهای (اعم از گیاه و جانور تا باکتری و ویروس) مجموعهای از کدهای ژنتیک را در تکتک سلولهایش دارد که شناسههای زیستی آن موجود را معلوم میکند. مثلا معلوم میکند رنگ چشم آدم چه باشد، مدل موهایش چگونه باشد یا مثلا در گیاهان معلوم میکند گیاهی خاص (مثلا برنج یا گندم یا…) به نوع خاصی از آفت مقاومت نشان دهد یا نه، یا مثلا یک گیاه بتواند سرما یا شوری آب و خاک را بیشتر تحمل کند و زندگیاش را ادامه دهد. حالا کافی است من گونهای از این موجودات را داشته باشم و بتوانم کدهای ژنتیکاش را تغییر بدهم تا آن خصوصیتی را که نیاز دارم در آن ایجاد شود. آن وقت موجود حاصل را که واجد ویژگیهای اصلاح شدهای است، تراریخته مینامم. آنها که این کار را میکنند از این کار دفاع میکنند، زیرا معتقدند نمیتوان شکم جمعیت رو به افزایش زمین (بیش از هفت میلیارد نفر) را با روش سنتی کشاورزی و محصولات کنونی سیر کرد؛ زیرا هم خاک مناسب و هم آب کافی برای این کار در اختیار نداریم. از سوی دیگر آفتهای گیاهی و بیماریهای جانوری بیکار ننشستهاند و پیدرپی خودشان را به روز میکنند و محصولاتمان با خطرهای تازهای رو به رو میشوند. بنابراین منطقی است از دانشمان استفاده کنیم و محصولاتمان را یاری دهیم تا دفاع مناسبی از خود کنند.
مخالفان تراریختگی میگویند ما نباید موجودات (مثلا گیاهان و محصولات کشاورزی) را تراریخته کنیم تا در آینده به ما ضرر نزنند، چون معلوم نیست اینها با ما چه میکنند! اما بیایید کمی منطقی باشیم. بسیاری از منتقدان ترارزش از آن میهراسند، به این دلیل که معتقدند ما دقیقا نمیدانیم این فرآیند چه واکنشهایی را در آینده ایجاد میکنند. یه عبارتی چون نمیدانیم چه میشود پس الان کاری نکنیم! اما روش علم این نیست. علم بیش و پیش از این که به احتمالات بی پشتوانه کاری داشته باشد و اعتنایی کند، به آمار و ارقام معنیدار نگاه میاندازد و به تجارب کنترل شده و مقایسههای آماری چشم دارد.
از سوی دیگر به یک نکته مهم توجه کنیم. اگر در طول تاریخ به گذشته برویم، این فرآیند را به گونهای دیگر میبینیم. تکنیک تراریخته خیلی وقت است وجود داشته، کمکمان کرده و در مقاطعی ما را از گرسنگی و مرگ نجات داده! میپرسید کجا؟ آنجا که مثلا دو گیاه را برای رسیدن به نتیجه دلخواهمان با هم پیوند زدیم و بدون این که از ژنتیک سر در بیاوریم، ژنهای گیاه را دستکاری کردیم تا محصول تازهای که مقاومتر، خوشمزهتر یا زیباتر و شکیلتر و پربازدهتر بود تولید کردیم. ما سالهاست میوه درختان و محصول گیاهان پیوند زده شده که در آنها نوعی دستکاری ژنتیک انجام شده را میخوریم و بدون آنها باغداری و کشاورزی را مقرون بهصرفه نمیدانیم!
این خوب است که شک کنیم و علم با شکهای معنیدار پیشرفت میکند، اما گاه احساس میشود فرآیندهای اقتصادی، کنترل شیوههای علمی را در دست میگیرد و آن گاه همه ضرر میکنیم. این سونامی است که خطرآفرین است.
دکتر محمدرضا نوروزی
میکروبیولوژیست و مروج علم