در این میان، حمایت از سرمایهگذاریهای خرد و بنگاههای کوچک و درموازات آن، بهرهبرداری از سیاستهایی که به توسعه خوداشتغالی منجر شود، جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده و توجه سیاستگذاران اقتصادی را بیشتر به خود جلب کرده است.
با توجه به پراکندگی جغرافیایی بنگاههای بزرگ در کشور ما، آنچه حائز اهمیت است، توسعه مدلهای نو و استاندارد برای تعریف شیوههای همکاری صنایع کوچک و بنگاههای خرد با صنایع بزرگ است که در بسیاری از شرایط میتواند برای بنگاههای تازه تأسیس، انگیزه بخش و قوام آفرین و با تحریک برنامههای خود اشتغالی، گرهگشای بحران بیکاری در کشور باشد.
قاعده رفتاری در کشورهای توسعه یافته، به این شکل است که دولتها برای حمایت از ورود جوانان جویای کار که سرمایه محدود خانوادگی تدارک دیدهاند یا سرمایهگذاران خردی که علاقه مند به عرصه کارآفرینی هستند، از مشوقها و تسهیلات ویژهای رونمایی میکند. این تسهیلات به دلیل پرهیز از انحراف و رانتزایی معمولا به دور از برنامههای یارانهای هستند، چرا که پرداخت مستقیم یارانه که به اسم حمایت از کارآفرینان جوان صورت میگیرد، ابتداییترین شکل حمایتهاست و معمولا به شیوههای مختلف به غرض اصلی ختم نمیشود. بحث حمایت از بنگاههای دانشبنیانی که مهمترین دارایی و سرمایه آنها، دانش و توان عبور از مرحله تولید آزمایشگاهی به تولید انبوه است، در همین دستهبندی جای میگیرد یعنی دولت با توسعه شبکههای پیمانکاری، همکاری بین صنایع کوچک و متوسط را تقویت میکند و یکی از مهمترین دغدغههای بنگاههای کوچک را که همان نگرانی بابت فروش تولیدات است، برطرف میکند. توسعه همکاریهای تولیدی یا صنعتی مشترک و تشکیل شرکتهای سهامی متشکل از صنایع کوچک نیز میتواند یکی از راهکارهای رفع نگرانی جوانانی باشد که سرمایه اندک خود و خانواده خود را به عرصه تولید یا تجارت آوردهاند تا پیش فرضهای اولیه برای توسعه همکاری سرمایهگذاران خرد با بنگاههای بزرگتر را فراهم کنند. توسعه برنامههای آموزشی برای فعالان بخش خصوصی نیز میتواند یکی دیگر از راهکارهای حمایت دولت از بنگاههای کوچک باشد، ضمن این که بها دادن دولت به تشکلهای صنفی و تخصصی و سوق دادن کارآفرینان جوان به سمت بهرهبرداری از ظرفیت تشکلها نیز میتواند در این خصوص راهگشا باشد. نباید فراموش شود که توسعه صادرات ـ که امروز به یکی از دلمشغولیهای دولت تبدیل شده است ـ به خودی خود و یکشبه ایجاد نمیشود، بلکه شدیدا در گرو حمایت دولت از کارآفرینان جوانی است که چشمان خود را به سوی بازارهای خارج کشور دوختهاند و دارای بالاترین سطح انگیزه برای تجارت فرا مرزی هستند. در این رابطه حمایت دولت از فعالیتهای بازاریابی در کشورهای خارجی بسیار ضروری است.
گفتنی است، نکته بسیار مهم در موفقیت اجرای چنین برنامههایی، اصلاح نوع نگرش مدیران دولتی است. بیشک تا زمانی که مدیران کشور، تنها دولت را متولی اصلی ایجاد اشتغال بدانند و نگاه بدبینانه نسبت به بخش خصوصی داشته باشند و کارآفرینان جوان را هر روز پشت بروکراسیهای کند اداری و دست اندازهای متوالی مقررات زائد معطل و هر روز دستورالعمل جدیدی خلق کنند و بر آییننامههای قبلی بیفزایند، بحران بیکاری ختم به خیر نخواهد شد.
محمدحسین برخوردار
فعال اقتصادی
منبع : http://jamejamonline.ir/online/2589962113990684439