غالباً از فراگیر شدن حرکت دمکراسی خواهی و مردمی با لفظ دومینو استفاده می شود، اما تئوری دومینو در مباحث علوم سیاسی و روابط بین الملل تعریفی علمی دارد.
به گزارش خبرآنلاین دکتر محمدرضا حافظ نیا در کتاب اندیشه های ژئوپولیتیک در قرن بیستم می نویسد: گسترش موج دمکراسی خواهی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، غالباً از فراگیر شدن حرکت مردمی با لفظ دومینو استفاده می شود، اما تئوری دومینو در مباحث علوم سیاسی و روابط بین الملل تعریفی علمی دارد که در ذیل آن را می خوانید.
تئوری دومینو به ویلیام بولیت(۱۹۴۷) باز می گردد. وی سفیر ایالات متحدۀ آمریکا در مسکو بود که ترس و هراس از ایجاد کمونیسم یکپارچه که از روسیه نشأت گرفته و تمامی دنیا را از طریق چین و جنوب شرقی آسیا احاطه نموده را اظهار نمود. اما ونیز جغرافی دان(۱۹۴۵) دیدگاه اندیشمندانه تری را برای توجیه دخالت آمریکا در جنوب و شرق آسیا ارائه نمود. والتر روستاو و ماکسول تیلر نیز از اصلی ترین طرفداران تئوری دومینو و از جمله تبلیغ کنندگان آن در دولت کندی بودند. دومینو در واقع سقوط رشته ای از دومینوهاست که در وضعیتی آرام، ناپایدار و متقارن قرار گرفته اند و به عکس العمل آنها و به آشفتگی موجود بستگی دارد. انرژی و پتانسیل به واسطه قرار گرفتن هر یک از مهره ها بر روی زمین از قسمت تحتانی تقسیم شده و هر یک از مهره ها به گونه ای قرار گرفته اند که در هنگام سقوط به مهرۀ بعدی برخورد می نمایند.
بسیاری بر این اعتقادند که تئوری ارتباط در مقایسه با تئوری دومینو قابل قبول تر است. لیکن در چارچوب محدود و مشخص این تئوری باعث می گردد تا نتواند در خصوص واقعیت های جغرافیایی در حد مطلوبی ظاهر گردد. آگاهی به وضعیت جغرافیایی امکان پیش بینی فرمول بندی های مداوم را امکانپذیر می سازد. برای تئوری دومینو باید برای مدت کوتاهی به مطالعۀ نقشۀ جنوب شرق آسیا پرداخت. هرچند که تئوری ارتباط باعث خروج از جنبۀ یک بعُدی تئوری دومینو و گشوده شدن ابعاد دیگری می گردد، اما باید توجه داشت که هنوز هم نیازمند انطباق و تکمیل بیشتر با توجه به تصویر و درک درست و دقیقی از دنیای کنونی است.
منبع : http://www.khabaronline.ir/detail/206892/World/middle-east