همزمان با کاهش میزان ازدواج در میان جوانان، طلاق در حال افزایش است.
محمدحسین نجاتی: جدیدترین بررسی مرکز آمار ایران نشان میدهد ۷۴ درصد جوانان بررسیشده، بهدلیل بیکاری و ۳۳,۵ درصد آنان بهدلیل وضع مالی نامناسب سرپرست خانواده خود ازدواج نمیکنند. چرا جوانان ازدواج نمیکنند؟ پاسخ به این سؤال ذهن بسیاری از جامعهشناسان در دو دهه اخیر را به خود درگیر کرده است. برخی، دلایل اقتصادی را در تمایلنداشتن جوانان به ازدواج مؤثر میخوانند و بعضی دیگر، دلایل اجتماعی و تأثیرات فرهنگی تغییر سبک زندگی را. هرچه هست آمارها بهروشنی نشان میدهند، تعداد ازدواجها در جامعه ایرانی کاهش یافته و همزمان با این کاهش، سن ازدواج بالا رفته و نسبت طلاق به ازدواج نزدیکتر شده است. همچنین، نرخ دوام زندگی در ایران کاهش یافته و همه اینها نشان میدهد جامعه ایرانی در مسئله ازدواج دچار چالشهای خاصی شده است. در این میان، برخی تمایلنداشتن جوانان به ازدواج را آسیب اجتماعی نمیدانند و آن را متأثر از یک تغییر دیدگاه و سبک زندگی جهانی میخوانند. برخی دیگر هم معتقد هستند این تمایلنداشتن جوانان به ازدواج میتواند برای جامعه ایرانی چالشبرانگیز باشد. بااینحال، مرکز آمار ایران در ماه جاری نتایج بررسیهای خود درباره طرحی با عنوان «طرح آمارگیری از فعالیتها و رفتارهای فرهنگی خانوار» را منتشر کرد. بخشهای زیادی از این طرح مربوط به ساعات مطالعه در میان ایرانیها، عادتهای فرهنگی مانند سینمارفتن و شکل تفریحها، چگونگی انتخاب پوشاک، شکل مصرف مواد غذایی و … بوده اما در بخشی از این طرح، مرکز آمار ایران مهمترین دلایل ازدواجنکردن جوانان را نیز بررسی کرده است. این طرح، یکی از طرحهای آماری جدید مرکز آمار ایران بوده که با هدف تهیه آمار و اطلاعات مربوط به فعالیتها و رفتارهای فرهنگی خانوارهای کشور و استفاده از نتایج آن در برنامهریزیهای فرهنگی کشور برای اولینبار در سال ۱۳۹۳ و سپس در سال ۱۳۹۴ به اجرا درآمده است. براساس نتایج این بررسی مهم، مهمترین دلیل معضل ازدواج جوانان از دیدگاه افراد ۱۸ساله و بیشتر در محیطهای شهری، به ترتیب بیکاری با ۷۴ درصد، نداشتن شغل دائم با ۵۴,۴ درصد، مشکل تهیه مسکن با ۵۴,۱ درصد، وضع نامناسب مالی سرپرست ۳۳,۵ درصد، پیدانشدن فرد مناسب ۳۰,۳ درصد و مسئولیتناپذیری جوانان ۲۰,۸ درصد بودهاند اما نکته جالب در این بررسی، وجود عوامل ذکرشده جدید از سوی جوانان در رابطه با چرایی ازدواجنکردن است. مهمترین و جالبترین این عوامل «وضع نامناسب مالی سرپرست» است. این مسئله را از دو زاویه میتوان مشاهده و بررسی کرد؛ نخست اینکه شاید گروهی از جوانانی که این مسئله را دلیلی بر ازدواجنکردن خود معرفی کردهاند، بهدلیل وضع مالی نامناسب خانواده خود، در گیر و دار تأمین معاش خانواده خود هستند و ازدواج برای آنها اولویت نیست. زاویه دیگر نیز این است که گروهی هم بهدلیل موقعیت مالی نامناسب خانواده ازدواج نمیکنند، به این معنا که خانواده آنها امکان حمایت مالی از آنان را ندارند؛ در اصطلاح عامیانه «پدرشان پولدار نیست» بااینحال، بررسیهای دیگر نشان میدهد در ایران شانهبهشانه تمایلنداشتن به ازدواج، طلاق نیز افزایش پیدا کرده است. درحالحاضر، طلاق در ایران به یکی از بحرانیترین مقاطع خود در سالهای اخیر رسیده است. هماکنون ایران با نرخ خام طلاق دو درصد، یکی از بالاترین آمارها در زمینه طلاق را در کشورهای منطقه دارد و حالا پس از چالشهای رفتاری، اخلاقی و اقتصادی، چالشهای دیگری مانند سبک جدید زندگی شهری نیز بر این روند افزایشی تأثیرگذار است. یکی از چالشهایی که در این زمینه، کمتر به چشم میآید، شاخص دوام زندگی در طلاق است. این شاخص در مسائل جمعیتشناختی واقعه ازدواج و طلاق مورد بررسی قرار میگیرد و ناظر بر طول مدت ازدواج تا وقوع واقعه طلاق است.
براساس بررسی این شاخص، حدود ۱۴ درصد طلاقها در ایران، کمتر از یک سال و ۱۱ درصد آن پس از یک تا دو سال از زندگی مشترک رخ میدهد. در مجموع، بیش از ۵۰ درصد طلاقها در ایران در کمتر از پنج سال از زندگی مشترک رخ میدهد. این اتفاق اما در برخی استانهای کشور، بحرانیتر است. هماکنون میانگین طول مدت زندگی مشترک در طلاقهای ثبتشده در کل کشور هشت سال است اما استانهای ایلام، کردستان، خراسانجنوبی و اردبیل میانگین زیر هفت سال را تجربه میکنند. از طرف دیگر، استانهای یزد، سمنان، اصفهان، مازندران، تهران و البرز دارای میانگین طول مدت زندگی مشترک در طلاقهای ثبتشده بالای هشت سال هستند. این اتفاق، در شرایطی بوده که شاخص دوام زندگی در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۸ کمتر از سال۱۳۹۲ و ۹ماهه اول سال ۱۳۹۴ بوده است.