بررسی دلایل و تبعات افت پسانداز در ۱۰ سال اخیر:
خطر بی پولی در روز مبادا.
از گذشته های دور و عهد باستان، اجداد ما علاقه زیادی به جمعآوری و ذخیره اشیاء گران بها برای روز مبادا داشتند. از ذخیره خوراکی برای روزهای سخت زمستان تا زیورآلات مختلف و سنگ های جورواجور. این اشتیاق به حدی بود که حتی بسیاری از پیشینیان وصیت می کردند که وسایل مورد علاقه شان را همراه با آنها دفن کنند. اما به مرور زمان و با پیدایش اولین اشکال پول، این عادت قدیمی بشر به تدریج رنگ و بوی نوستالژیک خود را از دست داد و به سمت حرص و طمع بیشتر و در این اواخر آینده نگری و ذخیره برای روز مبادا بدل شد. اما پول چه در زمانی که به صورت صدف دریایی در جامعه ظاهر شد و چه زمانی که به صورت گسترده و به شکل سکه های ریز و درشت طلا و نقره توسط پادشاهان به کار گرفته شد، یک قابلیت کلیدی قدرتمند را همواره با خود یدک می کشید؛ ابزاری برای ذخیره ارزش.
درحقیقت در جوامع ساده و اولیه، مبادلات بین انسان ها به صورت تهاتری انجام می شد و اگر کسی دامدار بود و به نخ احتیاج داشت مجبور بود یک مرغ یا خروس را با خود به آن سمت از شهر ببرد تا بتواند با راضی کردن یک ریسنده از او نخ طلب کند. اوضاع وقتی بدتر می شد که فرد نیاز فوری به کالایی خاص نداشت و مجبور بود به هر لطایف الحیلی ارزش محصول تولیدی خود را در گذر زمان حفظ کند تا ثمره تلاشش از بین نرود. همه این مشکلات به مرور زمان با پیدایش اشکال جدیدتر و ماندگارتر پول تا حدودی برطرف شد، اما مسئله اصلی همچنان پابرجا ماند؛ چطور ارزش کار خود را ذخیره یا پس انداز کنیم؟
پس انداز
در مورد ماهیت و چرایی پس انداز تحقیقات بسیاری انجام شده است. برخی معتقدند که مهمترین دلیلی که انسان ها را وادار به پس انداز می کند به علاقه آنها برای به جا گذاشتن ارث و میراث برای فرزندانشان بر می گردد. این درحالی است که گروهی مصرانه تأکید کرده اند که رفتار پس اندازی انسان ها برگرفته از چرخه زندگی آن هاست.
به عبارت دیگر، افراد در دوران جوانی که از نیروی فکری و ذهنی کافی برای کار و تلاش برخوردارند، برای دوران کهنسالی که توانی برای کار ندارند پس انداز می کنند. یکی از شواهد تجربی مهم در این زمینه کشور ژاپن است که در دهه ۸۰ میلادی نرخ پس انداز بسیار بالایی را تجربه کرد که به گفته برخی، مهمترین دلیل آن نرخ بالای تولید و رشد اقتصادی توسط ژاپنی های میانسال و سختکوش بوده است.
اما جالب است بدانید که میزان پس انداز در بین مردمان یک کشور به عوامل مختلف دیگر نیز بستگی دارد.
به طور مثال، در کشورهایی که قیمت زمین و مسکن بسیار زیاد است، مردم بیشتر پس انداز می کنند. یکی دیگر از عواملی که به افزایش نرخ پس انداز کمک می کند، سیاست های مالیاتی دولت هاست.
مثلا در کشور ما سپرده های بانکی و ارزی در حال حاضر معاف از مالیات است (اگرچه از گوشه و کنار خبرهایی برای تغییر آن به گوش می رسد) و این به نوبه خود منجر به تشویق بیشتر مردم برای پس انداز می شود.
همچنین یکی از پارامترهای تأثیرگذار بر رفتار پس اندازی مردم یک کشور، کیفیت نظام تأمین اجتماعی آنجاست. گرچه خود نظام تأمین اجتماعی می تواند یک مکانیزم خوب برای پس انداز باشد، اما به دلیل عدم کارایی و کیفیت نامناسب این سیستم، افرادی که به اصطلاح محافظه کار یا ریسک گریز هستند ترجیح می دهند که به دنبال راه بهتری برای ذخیره پول هایشان بگردند.
پس انداز در دور تا دور دنیا
نرخ پس انداز معمولا برای دهه ها پایدار و ثابت است ، به طوری که تغییرات عوامل ساختاری به مرور زمان می تواند آن را دستخوش دگرگونی کند.
در مجموع، نرخ های پس انداز در چهار دهه اخیر در کشورهای صنعتی پایدارتر و حدود ۲۰ درصد بوده است، درحالی که نرخ مذکور در کشورهای درحال توسعه در حدود ۲۵ درصد در نوسان بوده است. علیرغم تفاوت مذکور، یک قانون مشترک اقتصادی برای همه کشورها صدق می کند و آن رابطه معکوس نسبت وابستگی با نرخ رشد است. به این معنا که هرچه نسبت تمام افراد و جمعیتی که به دلیلی کار نمی کنند به تعداد کل جمعیت کشور بیشتر باشد، انتظار می رود که پس انداز کمتری انجام پذیرد.
وضعیت ایران
بررسی وضعیت پسانداز خانوارهای ایرانی نیز نشان میدهد که خانوارهای شهری از سال ۱۳۸۵ و خانوارهای روستایی از سال ۱۳۸۶ با افت قابل توجهی در پس انداز مواجه شدهاند. بر مبنای اظهارات چند روز قبل مسعود نیلی، درآمد خانوارها در حال حاضر تقریبا معادل درآمد (براساس قدرت خرید) خانوار ایرانی در سال ۱۳۸۰ است و در همان حد میتواند در تجهیز منابع نقش داشته باشد.
از نظر اشتغال هم جدا از تغییرات اشتغال در سالهای اخیر، قله اشتغال ما در سال ۱۳۸۶ بوده است و بعد از آن روند نزولی طی شده است. در نتیجه تقریبا همه متغیرهای کلیدی اقتصادی از سال ۱۳۸۶ به بعد یک روند نزولی پیدا کردهاند که مجموعه اینها نقطه چرخش سال ۱۳۸۶ را شکل دادهاند.
به گفته نیلی،« با کاهش درآمد خانوار منابعی که در دسترس خانوار است کم میشود. خانوارها در مقابل کاهش مصرف مقاومت میکنند و آن را به پسانداز منتقل میکنند و پسانداز با شدت بیشتری کاهش پیدا میکند و در نتیجه منابعی که برای سرمایهگذاری موجود است، در اقتصاد کم میشود.
با کاهش سرمایهگذاری یک چرخه معیوب در اقتصاد فعال میشود که وابستگی به مسیر را ایجاد میکند. در واقع ما از یک نقطه این مسیر را شروع کردهایم و پشت سرهم مکانیزمهای مخرب بعدی نیز فعال میشود، چرخه مخربی که در نهایت درآمد را کاهش میدهد».
نکته پایانی
آخرین آمارهای جمعیتی و پیش بینی ها نشان دهنده این است که جمعیت گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال با سیر کاهشی محسوسی در حدود ۶٫۵ درصد همراه بوده و درعینحال جمعیت گروه سنی ۳۰ سال به بالا روند افزایشی خود را با سرعت بیشتر ادامه داده است و این یعنی حرکت ساختار هرم سنی کشور به سوی سالمندی بیشتر و جوانزدایی سریعتر. همه این ها به این معنی است که نسبت وابستگی در کشور ما به سرعت در حال افزایش است.
این اتفاق می تواند دو پیامد خوب و بد به همراه داشته باشد. آنچه که در کوتاه مدت اطمینان داریم که تغییر نمی کند، عادت ارث گذاری، درجه ریسک پذیری و نسبت وابستگی است اما در این بین نوسانات قیمت زمین، مسکن، ارز و طلا، سیاست های مالیاتی دولت ها و وضعیت تامین اجتماعی کاملاً غیرقابل پیش بینی هستند و در تغییر رفتار پس اندازی مردم نقش به سزایی می توانند بازی کنند.
بنابراین اگر جمعیت میانسال ما سریعا تصمیم به پس انداز بیشتر بگیرند و اصطلاحا مصرف و لذت خود را به تعویق بیندازند می توان از ظرفیت بالای ایجاد شده برای به حرکت درآوردن تولید و سرمایه گذاری بهره گرفت.
در غیر این صورت، در دهه های پیش رو و با پیر شدن ناگهانی جمعیت، به چندین مصیبت به صورت یک جا دچار می شویم؛ یعنی نرخ پس انداز بسیار پایین، نرخ رشد ناکافی، افت درآمد و بحران تأمین اجتماعی.
نویسنده : معین حسین پور h.habibi@khorasannews.com
منبع : http://khorasannews.com/Newspaper/Page/19510/1/571514