باوجود تمام دقت و احتیاطی که در رسیدگی و صدور رأی به عمل میآید، بازهم احتمال اشتباه در آراء صادره وجود دارد؛ لذا تقریباً در تمام نظامهای قضائی، دستکم یک نوبت بازبینی آرا از سوی مراجع بالاتر پیشبینیشده تا هم امکان اصلاح اشتباهات احتمالی فراهم شود و هم دقت قاضی نخستین به لحاظ اینکه از نظارت مراجع بالاتر بر چگونگی کار خود آگاه است…
مطمئنا در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که می تواند جوامع بشری را از اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، «آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم تا موضوع «اعتراض به آرای دادگاه ها» را بررسی کنیم.
باوجود تمام دقت و احتیاطی که در رسیدگی و صدور رأی به عمل میآید، بازهم احتمال اشتباه در آراء صادره وجود دارد؛ لذا تقریباً در تمام نظامهای قضائی، دستکم یک نوبت بازبینی آرا از سوی مراجع بالاتر پیشبینیشده تا هم امکان اصلاح اشتباهات احتمالی فراهم شود و هم دقت قاضی نخستین به لحاظ اینکه از نظارت مراجع بالاتر بر چگونگی کار خود آگاه است، افزایش یابد و اشتباهات احتمالی از همان ابتدا به حداقل ممکن کاهش یابد.
روشهای شکایت از آرا به دو دسته تقسیم میشود: طرق عادی مشتمل بر واخواهی و تجدیدنظر (پژوهش) و طرق فوقالعاده مشتمل بر فرجام، اعاده دادرسی و اعتراض شخص ثالث است.
علت نامگذاری واخواهی و تجدیدنظرخواهی به «طرق عادی شکایت» این است که توسل به این دو شیوه، جز در موارد استثنا اصولاً مجاز نبوده و بالعکس، استفاده از طرق فوقالعاده محدود به موارد خاص است.
واخواهی
دادگاه اصولاً نباید بدون شنیدن مطالب دو طرف اختلاف و بررسی دلایل آنها حکمی صادر کند؛ لذا مقرررات دادرسی عمدتاً با این فرض تدوین شده که خوانده از جریان رسیدگی مطلع شده و در امر دادرسی مشارکت کرده است. بااینحال، گاهی ممکن است امکان دسترسی به خوانده و آگاه کردن او از جریان دادرسی فراهم نشود. گاهی نیز ممکن است خود خوانده تمایلی به حضور در دادگاه و پاسخ به دعوا نداشته باشد. درهرحال، رسیدگی نکردن به دعوای خواهان و حتی به تأخیر انداختن آن، بهصرف احراز نشدن اطلاع خوانده از جریان دادرسی جایز نیست. پس دادرسی اصولاً باید ادامه یابد، ولو آنکه خوانده حاضر نباشد. درنهایت، هرگاه خواندهی غایب از صدور حکم علیه خود مطلع شود، حق دارد به آن اعتراض کند. این اعتراض مطابق مادهی ۳۰۵ قانون آیین دادرسی مدنی «واخواهی» نامیده میشود و در همان دادگاهی که حکم غیابی را صادر کرده، رسیدگی میشود.
حق واخواهی
حق واخواهی فقط در صورتی برای خوانده ایجاد میشود که حکم دادگاه بهطور غیابی صادرشده باشد. حکم دادگاه وقتی غیابی است که «خوانده یا وکیل یا قائممقام یا نمایندهی قانونی وی در هیچیک از جلسات دادگاه حاضر نشده و بهطور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد.» (مادهی ۳۰۳ قانون آیین دادرسی مدنی) بر اساس این تعریف، اگر خوانده حتی در یک جلسه حاضر شده باشد، یا حتی یکبار دفاع کتبی کرده باشد، حکم دادگاه حضوری محسوب میشود. منظور از دفاع کتبی، لایحهای است که خوانده در پاسخ به دعوای خواهان تقدیم دادگاه میکند. همچنین اگر خوانده به دلیل ابلاغ واقعی (تسلیم شدن برگ اخطاریهی دادگاه به خود خوانده) از دادخواست مطلع شده باشد و درعینحال در دادگاه حضور نیافته باشد، حکم دادگاه حضوری خواهد بود.
رأیی که بعد از رسیدگی به واخواهی صادر میشود، حضوری است و همانند سایر آرای حضوری، ممکن است قابل تجدیدنظر باشد. حال اگر محکومعلیه غایب تمایلی به استفاده از حق واخواهی نداشته و در مهلت قانونی اقدام به واخواهی نکند، میتواند پس از خاتمه مهلت واخواهی و در فرجه قانونی، تجدیدنظرخواهی کند.
مهلت واخواهی ۲۰ روز پس از ابلاغ حکم غیابی به محکومعلیه است. حال اگر دادخواست واخواهی خارج از مهلت قانونی تقدیم شود، دادگاه باید مبادرت به صدور قرار رد دادخواست واخواهی نماید، مگر اینکه واخواه (محکومعلیه غایب) مدعی وجود عذر موجه (نظیر فوت یکی از بستگان نزدیک یا ابتلا به بیماری مانع حرکت) باشد یا ادعا کند که اساساً از حکم غیابی مطلع نبوده و بهتازگی از آن آگاهی یافته است. دادگاه نخستین ابتدا این ادعا را بررسی میکند و اگر آن را بپذیرد، قرار قبولی دادخواست واخواهی را صادر میکند. در غیر این صورت، قرار رد دادخواست واخواهی صادر مینماید. در این حالت، اگر دادخواست واخواهی در خارج از مهلت واخواهی، ولی درزمانی که هنوز مهلت تجدیدنظرخواهی باقی است، تقدیم شده باشد، دادخواست مزبور بهعنوان دادخواست تجدیدنظر تلقی میشود.
اگر دادخواست واخواهی در مهلت قانونی تقدیم شده باشد تا زمانی که نتیجهی آن معلوم نشده، حکم اجرا نمیشود. واخواهی با تقدیم دادخواست به عمل میآید. این دادخواست باید به تعداد واخواندگان بهعلاوهی یک نسخه تقدیم شود و در آن، علاوه بر مشخصات واخواه، مشخصات واخوانده و حکم واخواسته نیز درج شود.
تجدیدنظر
پژوهش یا تجدیدنظر عبارت است از درخواست رسیدگی دوباره به پرونده توسط دادگاه تجدیدنظر بهمنظور بازبینی اعمال دادگاه بدوی و نهایتاً اصلاح رأی صادرشده از دادگاه نخستین.
اختیارات دادگاه تجدیدنظر
در مرحلهی تجدیدنظر، پروندهای که یکبار دربارهی آن قضاوت شده، مجدداً مورد قضاوت قرار میگیرد؛ لذا دادگاه تجدیدنظر بهعنوان دادگاه عالی، از همان اختیاراتی برخوردار است که دادگاه نخستین دارا بوده است. بر این پایه، دادگاه تجدیدنظر میتواند کلیهی اقداماتی را که برای احراز واقعیت لازم است (مانند تحقیق از شهود، رسیدگی به اصالت اسناد و…) انجام دهد. بدیهی است اگر دادگاه تجدیدنظر چنین تشخیص دهد که دادگاه بدوی، رسیدگیهای لازم را بهدرستی انجام داده، از تکرار آن خودداری میکند و بر رسیدگی دادگاه نخستین صحه مینهد. بالعکس اگر به نظر دادگاه تجدیدنظر، رسیدگی دادگاه بدوی اشکال داشته باشد، خود رسیدگی را به نحو صحیح انجام میدهد و رأی شایسته صادر میکند.
بهموجب مادهی ۳۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی ادعایی که در مرحلهی نخستین مورد رسیدگی واقع نشده، نمیتواند در مرحلهی تجدیدنظر مطرح شود.
بر اساس ماده ۳۳۱ قانون آیین دادرسی مدنی احکام زیر قابل درخواست تجدیدنظر است:
الف- در دعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون ریال متجاوز باشد.
ب- کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی
ج- حکم راجع به متفرعات دعوا درصورتیکه حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.
تبصره- احکام مستند به اقرار در دادگاه یا مستند به رأی یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتباً رأی آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند، قابل درخواست تجدیدنظر نیست، مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی.
مهلت تجدیدنظرخواهی
مهلت تجدیدنظرخواهی برای اشخاص مقیم ایران، ۲۰ روز پس از ابلاغ رأی است. بااینحال، تجدیدنظرخواهی پس از صدور رأی و قبل از ابلاغ آن نیز بلامانع است. چراکه حق تجدیدنظرخواهی با صدور رأی ایجاد میشود و تعیین مهلت برای تجدیدنظرخواهی، درواقع ایجاد موعدی برای خاتمهی اعمال این حق است. مهلت تجدیدنظر نسبت به احکام غیابی، از تاریخ انقضاء مهلت واخواهی آغاز میشود. پس اگر حکم غیابی بهصورت واقعی ابلاغ شده باشد و محکومعلیه در فرجهی قانونی واخواهی نکرده باشد، پس از خاتمهی مهلت واخواهی، ۲۰ روز برای تجدیدنظرخواهی فرصت دارد.
مطابق مادهی ۳۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی قانون آیین دادرسی مدنی دادخواست تجدیدنظر باید در مهلت مقرر تقدیم دفتر دادگاه نخستین یا دفتر شعبهی اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاه محل توقیف تجدیدنظرخواه تسلیم شود. ممکن است تجدیدنظرخواه دادخواست خود را از طریق پست به دادگاه ارسال نماید. در این صورت، دادخواست حتماً باید در مهلت مقرر به دفتر دادگاه نیز واصل شود، وإلا تجدیدنظرخواهی خارج از مهلت محسوب میشود، ولو اینکه دادخواست در فرجهی قانونی، تسلیم ادارهی پست شده باشد.
بر اساس ماده ۳۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادرکننده رأی یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است، تسلیم نماید. هریک از مراجع یادشده در بالا باید بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسیدی مشتمل بر نام متقاضی و طرف دعوا، تاریخ تسلیم، شماره ثبت و دادنامه به تقدیم کننده تسلیم و در روی کلیه برگهای دادخواست تجدیدنظر همان تاریخ را قید کند. این تاریخ، تاریخ تجدیدنظرخواهی محسوب میگردد.
منبع : http://tabnak.ir/fa/news/701507