فرشاد مومنی تشریح کرد:
پارادوکس نابرابریهای عمیق در ایران و بیتوجهی سیاستگذاران.
فرشاد مومنی میگوید گرچه ادعای ما در مقام شعار این است که از نظر اعتقادی باید عدالت برقرار شده و از نابرابریهای ناموجه در ایران جلوگیری میشد ولی در عمل میبینیم که در حدی که در کشورهای دیگر جهان هم به این مسئله توجه بایستهای نشده است.
به گزارش اخبار دریافتی ایلنا، فرشاد مومنی میگوید گرچه ادعای ما در مقام شعار این است که از نظر اعتقادی باید عدالت برقرار شده و از نابرابریهای ناموجه در ایران جلوگیری میشد ولی در عمل میبینیم که در حدی که در کشورهای دیگر جهان هم به این مسئله توجه بایستهای نشده است.
فرشاد مومنی در نشست دین و اقتصاد که هشتم تیر ماه برگزار شد، اظهار کرد: درباره مسئله نابرابری (نابرابریهای موجه)، باید بگویم که در این زمینه ما در ایران با یک وضعیت پارادوکسیکال رو بهرو هستیم. از یک طرف شرایط ابران به لحاظ تاریخی، جغرافیایی و سیاسی بهگونهای است که انگار ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا انواع نابرابریهای موجه را بازتولید کنند. ولی از طرف دیگر به طرز عجیبی مشاهده میشود که بحث نابرابری و توجه به آثار زیانبار آن نه چندان در دستور کار نظام آموزشی و پژوهشی و تبلیعاتی ما است و نه به شکل اصولی نظام تصمیمگیری ما به آن پرداخته است.
وی همچنین بیان کرد: بنابر آنچه گفته شد با اطمینان میگویم یکی از بزرگترین خلاءهای معرفتی در ایران آگاهی نسبت به طول و عرض مسئله نابرابریهای ناموجه و آثار سهمیگین آنها بر علیه توسعه انسانی، اجتماعی، اقتصادی و پایدار است. جالب است با وجود اینکه ادعای ما در مقام شعار این است که از نظر اعتقادی جزو عدلیه به حساب میآییم (عدل در زمره اصول دین ما به شمار میآید)، ولی در حدی که در کشورهای دیگر جهان که چنین ادعایی هم ندارند هم به این مسئله توجه بایستهای مشاهده نمیشود.
مومنی با اشاره به کتاب سرمایه در قرن بیستم پیکتی اظهار کرد: این کتاب در سرتاسر دنیا مورد توجه قرار گرفت ولی در ایران آنگونه که شایسته است به آن پرداخته نشد. شاید بشود ادعا کرد که بزرگترین دغدغه پیکتی در این کتاب این است که هشدار میدهد که در ربع اول قرن ۲۱ گستره و عمق نابرابریها از مرزهای خطرناک روبهرو میکند. پیکتی همچنین یادآوری میکند که در نیمه اول قرن بیستم وقتی نابرابریها از حدودی فراتر رفت، جهان شاهد دو جنگ جهانی شد. فلسفه این کتاب نیز همان است که هشدار میدهد نسبت به اینکه به همان وضعیت برگردیم. موضوع مارپیج بیپایان نابرابری از دیکر مباحث پیکتی است که او راه حل برون رفت پیکتی از آن را انقلاب اجتماعی سوم میداند.
این استاد دانشگاه همچنین بیان کرد: اولین کارکرد سوءنابرابریهای غیرموجه این است که مناسبات اجتماعی درونی و بیرونی کشورها را مبتنی بر ستیز میکند. در چارچوب این مناسبات برخورداری از طریق حذف و سرکوب میسر میشود و چون در چارچوب تخصصی شدن امور و تقسیم کار عقلایی موضوعیت پیدا نمیکند، جهان در همه عرصههای حیات جنعی خود با بحران روبهرو میشود. یکی از نقدهای وارده بر اقتصاد نوکلاسیکی این است که در این رویکرود یک تاکید افراطی بر مسئله رقابت میشود که برخورد سهلانگارانه افراطی با ابعاد اهمیت مناسبات مشوق همکاری به دنبال دارد. شاه بیت مسئله ثروت ملل اسمیت مسئله رقابت نیست بلکه معجزه تقسیم کار است. به این معنی که افراد قادر به همکاری با یکدیگر باشند. اسمیت تقسیم کار را در مثال سطح خرد مطرح میکند و وجه معجزهآسای آن را به اعتبار جهش خارقالعادهای که در بهرهوری و کارایی به وحود میآید مطرح میکند.
مومنی درباره ثروت ملل توضیح بیشتری میدهد: در مثال کلاسیک ثروت ملل دو کارخانه سنجلقسازی مقایسه میشوند. ابتدا کارخانهای که هر کسی تولید سنجاق را خود به عهده میگیرد و کارخانهای که تخصیص کار صورت گرفته و کارگران با همکاری تولید سنجاق را پیش میبرند. بر مبنای مشاهده میدانی اسمیت مشخص شده است در کارخانه اول روزانه ۲۰ سنجاق و در کارخانه دوم ۴۰۰۰ سنجاق تولید میشود.
این پژوهشگر اقتصاد سیاسی بیان کرد: همچنین یکی از وجوه دیگر نابرابری ناموجه رابطه آنها با مناسبات مبتنی بر سلطه است. خواه بر بازار سیاست باشد و خواه بازار اقتصاد. در دورانی که مسئله وابستگی . مناسبات سلطه در نظام کارشناسی حساسیتبرانگیزی میکرد، وقتی صورتبندیهای نظری را بررسی میکنیم میفهمیم رابطه مبتنی بر وابستگی پیامد اجتنابناپذیر دو قدرت ملی نابرابر است. که در آن قدرت برتر و کشوری که از تواناییهای بیشتر برخوردار است همه مناسبات احتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در طرف وابسته مشروط بر اراده خود میکند. پس در ذات مناسبات نابرابر مناسبات مبتنی بر سلطه وجود دارد. از این زاویه افقهای حیرتانگیزی قابل مشاهده است. موضوعی که متاسفانه درباره آن حساسیت بایستهای وجود ندارد.
مومنی با اشاره به آرای گالبرایت درباره کتاب آناتومی قدرت گفت: این اقنصاددان در این کتاب مسیر اعمال قدرت و برقرار کردن مناسبات میتنی بر سلطه و وابسته را به شکل منحصر به فرد مطرح کرده است. او معتقد است هرقدر که به سالهای پایانی قرن بیستم نزدیکتر میشویم مناسبات قدرت شکل نامرئیتر و پیچیدهتر و نامحسوستری میگیرد. به عبارتی دیگر مناسبات سلطه به درونی شدن وابستگی منجر میشود. چون مناسبات مبتنی بر سلطه با چشم غیر مسلحه دیده نمیشود، نفی و انکار میشود. بسیار پیچیده و پر رمز و راز است که نیازمند تحقیق و دقت فراوان است.
عضو هیئت علمی اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: یکی دیگر از آثار سوءنابرابریها ناموجه این است که در مقیاس ملی و بینالمللی گروههایی را ظالمانه بر دیگران مسلط کرده و به این ترتیب انبوهی از ناهنجاریهای سیستمی به دنبال آن به وجود میآید. به این ترتیب واقعا مشخص میشود که هزینه فرصت غفلت از این موضوع برای جامعه ما میتواند شکننده باشد.
وی افزود: یکی از کارهای ارزنده در این زمینه کار پل استریتن است که تصریح کرده است، مناسبات نابرابر جامعه را به سمت آشتیناپذری میکشاند و حتی در کشاورهای صنعتی پیشرفته منشاء بیثباتی و جرمزدایی میشود و همچنین سبب کاهش سرمایهگذاریهای مولد و تولید ناخالص داخلی و درآند سرانه شده و اعتماد تعهده اجتماعی را کاهش و سبب افزایش بیاخلاقی و حسد و کاهش عزت نفس افراد شده و به این ترتیب نابرابریهای نیروی محرک کاهش امید به زندگی میشود.
مومنی بیان کرد: نابرابریهای ناموجه همه ابعاد حیات جمعی انسانها را دچار آشفتگی و بیسامانی میکند. این مسئله بسیار حیاتی است و در ایران در چارچوب مناسبات اقتصاد رانتی نادیده گرفته میشود. امروز میبینیم که تدابیری سیاستی سیاستگذاران ما با شکست موجه میشود و این موضوع از آغاز طرح تعدیل ساختاری که منجر به تعمیق نابرابریها شده است دیده میشود.
مومنی با انتقاد از اینکه در ایران چون توسعه دغدغخ سیاستگذاران نیست بنابراین علیرغم پرداخت حق عضویت به بانک جهانی UNDP ولی گزارشهای آنها ترجمه نمیشود، بیان کرد: عربها دو دهه است که به سازمان ملل متحده هزینهای پرداخت میکنند که تا گزارشهای سیستم یو ان عربی هم منتشر میشود. ما اگر توان مالی آنها را نداریم ولی میتوانیم در داخل کشور به فکر ترجمه کمهزینهتر آن باشیم.
وی به گزارش ۲۰۰۶ توسعه انسانی که به موضوع بحران جهانی آب پرداخته بود اشاره کرد و گفت: در این گزارش آمده است که حتی امروز که بحران آب در مقیاس جهانی مورد توجه است میبینیم که در جهان بیش از مصارف آب وجود دارد ولی مشکل این است که برخی مردم به طور خاص فقرا به واسطه فقر و حقوق قانونی اندکی که دارند، نوع و میزان دسترسی آنها به زیرساختهای لازم برای استفاده از آب و برای زندگی و بقا دچار مشکل میشود. این گزارش نشان میدهد که بحران آب به سه عنصر مربوط میشود که ریشههای اصلی بحران آب است: فقر، نابرابری و مناسبت نابرابر بین گروها و کشورها است.
مومنی بیان کرد: مسئله نابرابری همه وجوه حیات انسانها را ناهنجار میکند. با این حال در ایران به آنها توجه نمیشود با اینکه در طبق آموزههای دینی ما نیز باید به آن پرداخته میشد.
منبع : http://www.ilna.ir