برای آنکه علت پیدایش پول را درک کنیم و بفهمیم چرا پول خلق شده است، ابتدا باید بفهمیم که پول چیست و چه وظایفی دارد؟
پول درواقع پنج چیز در یکچیز است:
- پول وسیلهای برای مبادله است، یعنی کلیه کالاها و خدمات عرضه شده با پول مبادله میشود.
- پول وسیله سنجش ارزش است، یعنی ارزش کالاها و خدمات با پول سنجیده میشود.
- پول وسیلهای برای ذخیره ارزش است، یعنی با اندوختن پول قدرت خرید در زمان آینده حفظ میشود.
- پول وسیله پرداخت های آتی است، یعنی ممکن است معاملاتی در زمان حال انجام شود، که تسویه حساب آن و پرداخت پول آن به آینده موکول شود. همچنین برعکس این رخداد نیز امکانپذیر است، یعنی ممکن است مبلغ مربوط به خرید کالایی قبل از دریافت آن پرداخت شود.
- پول وسیلهای برای ثبت معاملات تجاری در دفاتر حسابداری است، به عبارتی یک واحد حسابداری به حساب میآید و همه معاملات بر طبق آن واحد محاسبه، ثبت و سنجیده میشوند.
اما بد نیست با چند مثال این پنج کاربرد پول را بیشتر توضیح دهیم تا دلایل پیدایش پول را بهتر درک کنید.
در وهله اول گفتیم پول وسیلهای برای مبادله است. درواقع پول برای آن وجود دارد که مردم بتوانند با یکدیگر مبادله کنند. مردم در عوض مبادله کردن گاو و چرم و خدمات موسیقی (مثالهایی که در جلسه قبلی به کاربردیم)، از پول استفاده میکنند و از دشواریهایی که این نوع پول هایی کالایی داشتند رهایی مییابند. بنابراین پیدایش پول باعث شد دستیابی به خدمات و کالاها سریعتر و راحتتر انجام شود.
دوم، پول وسیلهای برای سنجش و ذخیره ارزش است. برای آنکه پول کارایی لازم خود را داشته باشد باید بتواند ارزش کالاهای دیگر را بسنجد و ارزش خودش را نیز حفظ کند. بگذارید فرض کنیم شما یک گاو را با یک اونس طلا مبادله میکنید. شما برنامهریزی میکنید تا از این طلا برای آوردن ارکستر به عروسی دخترتان استفاده کنید. تا زمانی که آن یک اونس طلا ارزش داشته باشد، یعنی بتوانید با آن امروز، فردا و دو سال دیگر ارکستر موسیقی را اجاره کنید، در این صورتی مشکلی وجود نخواهد داشت. اما اگر ارزش خود را نگه ندارد، نمیتوانید روی آن به عنوان پولی مناسب حساب باز کنید. در این مورد پیدایش پول باعث شد مشکلاتی حملونقل، نگهداری یا فاسدشدن کالاها از بین برود و افراد پول های رایج زیادی مثل طلا و صدف و اسکناس را در بدون اینکه نگران فاسدشدن یا افت شدید ارزش آنها باشند در صندوقچه یا کیف خود نگهداری میکنند.
سوم، پول به عنوان واحد حسابداری به حساب میآید. پول برای آنکه ابزاری سودمند در مبادله باشد، باید یک مقیاس استاندارد داشته باشد. یک انس طلا به اندازه هر انس طلای دیگر ارزش دارد. این بحث در رابطه با پوسته صدف که پیشتر از آن به عنوان پول استفاده میشده نیز صادق است. به عبارتی در گذشته یک صدف به اندازه هر صدف دیگری ارزش داشت. این مورد درباره تمامی شکلهای دیگر پول که در گذشته از آن استفاده میشده است نیز صدق میکند. اگر اینچنین نباشد شما نمیتوانید حسابوکتاب همهچیز را داشته باشید. بهاینترتیب پیدایش پول باعث شد افراد بتوانند از کوچکترین چیزها تا ارزشمندترین آنها را با داشتن پول تهیه کنند و دیگر نگران برابر نبودن کالاهایی که با هم مبادله میکردند، نباشند.
نکته مهم در اینجا این است که پیدایش پول در یک مرحله و بهیکباره نبوده است. بلکه گامبهگام شکل آن تغییر کرده و در نهایت تبدیل به شکل فعلی آن شده است. ما در درسهای بعدی این موضوع را توضیح میدهیم…
اما چه چیزی باعث شد پیدایش پول به شکل فعلی آن یعنی اسکناس های کاغذی برسد؟
به یک اسکناس ده هزار ریالی و یک الماس فکر کنید. چرا فقط یکی از آنها به عنوان پول در نظر گرفته میشوند؟ به هر جهت، هر دوی آنها ابزاری برای مبادله هستند، یعنی ازنظر مردم پرداخت به هر دو شکل را موردقبول است و چنانچه شما به یک الماس شناس مراجعه کنید و از او بخواهید خانه یا ماشین خود را در قبال یک تکه الماس با شما مبادله کنید احتمالاً پاسخ مثبتی به شما بدهد. به عبارت بهتر هر دوی آنها ابزاری برای حفظ ارزش هستند. حتی ممکن است بسیاری از افراد معتقد باشند که الماس یا حتی شمش طلا ابزارهای بهتری برای حفظ ارزش هستند.
اما به وضوح مشخص است که الماس یک واحد حسابداری مناسب برای مبادلات تجاری نیست. الماس ها قیراطهای مختلفی دارند و حتی زمانی که قیراطهای یکسانی هم داشته باشند، باز هم ممکن است کیفیتهای متفاوتی (سطوح مختلفی از کمال و رنگ) داشته باشند. این موضوع درواقع به معنای آن است که الماس ها یک ارزش استاندارد و در نتیجه قابلیت تعویض با یکدیگر را ندارند. به همین دلیل است که برخلاف اسکناس های ریالی، آنها نمیتوانند به عنوان یک وجه رایج مورداستفاده قرار بگیرند، حتی با توجه به اینکه بسیار ارزشمند هستند.
منبع: مدیرمالی