مطلوبیت نهایی در اقتصاد به چه معنایی است؟
توضیح مقدماتی: واژهی مطلوبیت که در علم اقتصاد و نیز در دانش تصمیم گیری مورد استفاده قرار میگیرد ترجمهای از واژهی انگلیسی Utility است.
مطلوبیت بهترین ترجمه برای این واژه نیست اما چون فایده و سود و بهره، به معانی دیگر به کار رفتهاند، ظاهراً از واژهی مطلوبیت به عنوان معادل Utility استقبال شده است.
در بعضی از کتابها و نوشتههای فارسی برای بیان مفهوم Utility از واژهی هوده استفاده شده و حتی Utility Function نیز به جای ترجمه به تابع مطلوبیت به صورت تابع هودگی ترجمه شده است.
اگر چه لغت بیهوده به عنوان بیفایده در زبان فارسی کاملاً جا افتاده است، اما ظاهراً هوده به عنوان فایده چندان رایج نشده و ما هم ترجیح میدهیم در متمم، از مطلوبیت و تابع مطلوبیت و مطلوبیت نهایی به عنوان ترجمهای غیردقیق اما مصطلح و قابل درک، استفاده کنیم.
اگر بخواهیم تعریف مطلوبیت را به دور از پیچیدگیهای دانش اقتصاد و دانش تصمیم گیری درک کنیم، شاید مثال زیر در مورد مطلوبیت، ساده و گویا باشد:
فرض کنید در یک زمینهی خاص، همهی گزینههای موجود را فهرست کرده باشند.
این سادهترین تعریف مطلوبیت است.
تا اینجا فقط ترتیب را مشخص کردهایم و مشخص شده که مطلوبیت هر گزینه، از کدام گزینهها بیشتر و از کدام گزینهها کمتر است (اصطلاح تخصصی این کار، تعریف اردینالی مطلوبیت است. اما این اصطلاحات را فعلاً خیلی جدی نگیرید!).
ممکن است شما به طریقی تصمیم بگیرید که این مطلوبیت را به صورت عددی تعیین کرده و نسبت جذابیت گزینه ها را هم مشخص کنید.
دیگر نمیخواهیم بگوییم این پیراهن از آن پیراهن مطلوبتر است. بلکه میخواهیم بدانیم که چقدر مطلوبتر است.
اقتصاددانها سالهاست مشغول بازی با این سوال و پیدا کردن راهکارهای آن هستند.
طبیعتاً باز هم در شکل ساده و عمومی تعریف مطلوبیت میتوانیم فعلاً مسئله را به شکلی ساده حل کنیم:
اگر برای پیراهن شماره یک در فهرست گزینههای مطلوب، حاضر باشید دویست هزار تومان بدهید، برای هر یک از پیراهنهای دیگر حاضرید چقدر پرداخت کنید؟
حالا به شکل جدیدی از مطلوبیت دست پیدا کردهایم که به آن مطلوبیت کاردینال (Cardinal) میگویند.
جزئیات بحث در این زمینه بسیار زیاد است و اقتصاددانها در نحوهی محاسبه و جزییات آن، به فرقههای مختلفی تقسیم میشوند که خارج از علاقه و موضوع متمم است.
به عنوان یک تفریح فکری، میتوانید با خود بیاندیشید که آیا اگر مطلوبیت یک گزینه ۱۰۰۰ و مطلوبیت یک گزینهی دیگر ۲۰۰۰ باشد، مطلوبیت آن دو گزینه با هم، ۳۰۰۰ خواهد بود یا خیر؟
مطلوبیت کل یا Total Utility اصطلاح دیگری است که با توجه به تعریف مطلوبیت، درک مفهوم آن چندان دشوار نیست.
فرض کنید که به هر روشی (که برای ما مهم نیست) شیوهای برای سنجش مطلوبیت یک گزینه به دست آوردهاید.
مثلاً به نتیجه رسیدهاید که مطلوبیت یک سیخ جوجه کباب برای شما ۱۰۰۰ واحد است (طبیعتاً واحد هم اصلاً مهم نیست).
ما سیخ دوم جوجه کباب را هم به شما میدهیم. مطلوبیت آن هم با مطلوبیت سیخ قبلی جمع خواهد شد.
همین طور سیخ سوم و سیخ چهارم را به شما میدهیم و مطلوبیت کل (میزان رضایت یا خوشحالی) برای شما افزایش مییابد.
به هر حال قطعاً چهار سیخ جوجه کباب مطلوبتر از سه سیخ جوجه کباب است!
اما یک سوال: آیا مطلوبیت چهار سیخ جوجه کباب، دقیقاً هزار واحد بیشتر از سه سیخ جوجه کباب است؟
اینجاست که اقتصاددانها، با تعریف مطلوبیت نهایی (Marginal Utility) به کمک ما میآیند:
اگر تعدادی از یک کالا یا خدمت در اختیار شما باشد و مطلوبیت کل در آن لحظه TU1 باشد، با اضافه شدن یک واحد جدید از همان کالا یا خدمت، احتمالاً مطلوبیت کل برای شما افزایش خواهد یافت.
میتوان مطلوبیت کل جدید را TU2 نامید.
به اختلاف TU2 و TU1 مطلوبیت نهایی یا Marginal Utility گفته میشود.
حالا وقت آن است که در مورد قانون نزولی بودن مطلوبیت نهایی یا The law of diminishing marginal utility اشاره کنیم.
اگر همه شرایط جانبی ثابت باشد و تغییر نکند، با اضافه شدن یک واحد جدید از یک محصول، مطلوبیت نهایی شما نسبت به مطلوبیت نهایی ناشی از اضافه شدن واحد قبلی، کمتر خواهد بود.
اگر بخواهیم با سبک جوجه کبابی خودمان صحبت کنیم، فرض کنید که الان بیست سیخ جوجه کباب دارید و مطلوبیت نهایی برای سیخ بیستم برای شما، ۱۴۰ واحد بوده است (البته این نشان میدهد که شما بسیار اهل غذا هستید که هنوز مطلوبیت برای شما مثبت و نسبتاً بزرگ است!).
قانون نزولی بودن مطلوبیت نهایی میگوید: مطلوبیت نهایی سیخ بیست و یکم، هر چه باشد، از ۱۴۰ کمتر خواهد بود.
منبع : https://motamem.org