درباره اصلاح سیستم بانکی باید بدانیم هر فعالیت و عملی که تک بعدی باشد و فقط قسمتی از مسائل بانکداری ما را شامل شود حتما محکوم به شکست است. اکنون رویکرد بانک مرکزی به همین ترتیب است و فقط در هر دوره به بخشی از مشکلات نظام بانکی رسیدگی میکند، در صورتی که سیستم بانکی در ایران نیاز دارد که به صورت توامان در چند پروژه و چند گام اصلاح شود.
اکنون طبق آمارها ۱۱۰۰ هزار میلیارد تومان (۱۱۰۰ تریلیون تومان) سپرده بانکی وجود دارد. اگر در نظر بگیریم که به طور میانگین امسال ۱۸ درصد سود سپرده به آنها پرداخت میشود، بانکها باید حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان سود به سپردهگذاران پرداخت کنند. نکته اینجاست که این ۲۰۰ هزار میلیارد تومان از کجا باید تامین شود؟
از سوی دیگر طبق اطلاعات موجود دولت ۲۱۹ هزار میلیارد تومان بدهی به بانکها دارد و ۹۱ هزار میلیارد تومان تسهیلات غیرجاری بانکهاست. از سوی دیگر بخشی از دارایی بانکها در قالب شرکتهایی که سود نمیدهند و توانایی پرداخت آن را ندارند، منجمد است. حدود ۳۰ تا ۷۰ درصد دارایی بانکها فریز است که اگر همان ۳۰ درصد را لحاظ کنیم، به این معنی است که ۳۰۰ هزار میلیارد تومان دارایی منجمد وجود دارد.
اگر این اعداد را که شرح آن رفت با یکدیگر جمع کنیم و از اعداد سپردههای بانکی نزد بانک مرکزی کم کنیم، به حدود ۴۵۰ هزار میلیارد تومان میرسیم که نزد بانکهاست و بانکها میتوانند با آن فعالیت اقتصادی کرده و سود دهند. در نظر بگیرید که با توجه به وضعیت نرخ سود بانکی در ایران نهایتا فعالیت اقتصادی بانکها باید ۴۰ تا ۵۰ درصد سود داشته باشد که امکان پرداخت سود از سوی بانکها وجود داشته باشد که عملا چنین چیزی امکان پذیر نیست و هیچ بازار مالی وجود ندارد که بالای ۲۰ درصد سود دهد، چه برسد به ۴۰ یا ۵۰ درصد.
سوال اینجاست که اکنون بانکها چگونه سود میدهند؟ واقعیت این است که حتی بانکها مشکل پرداخت اصل پول را دارند و مثلا اگر مردم همه هجوم ببرند و پول خود را از سیستم بانکی بگیرند ممکن است بانک در پرداخت آنها دچار مشکل شود. اکنون بانکها سودی که به مشتریان خود پرداخت میکنند از سودی که به دست میآورند نیست، بلکه از پول سپردههای جدید است و به همین دلیل رقابتی بین بانکها شکل گرفته که تلاش می کنند سپرده بیشتری را جذب کنند و این رقابت در قالب افزایش نرخ سود خود را نشان میدهد.
بنا بر آنچه گفتم تاکید میکنم که بانک مرکزی باید برای اصلاح نظام بانکی در سه بخش ورود کند. ابتدا ساماندهی داراییهای فریز شده. بانکها از مدتها پیش به بنگاهداری و ملک داری ورود پیدا کردهاند و اکنون بخشی از دارایی های آنها در قالب این اموال مانده و نقد نیست و از این نظر برایشان مشکل ایجاد کرده است و باید اقداماتی صورت بگیرد که داراییهای مازاد فروخته شود و پول نقد شود.
مشکل دوم درباره تسهیلات غیرجاری است که باید مدیریت شود. در کشورهای بسیاری در دنیا شرکتهای تحت قالب نهاد مدیریت دارایی وجود دارند که داراییها را مدیریت کرده، تسهیلات غیرجاری را از بانکها خریده و آنها را مدیریت کردهاند. در بحران اقتصادی کره جنوبی در سال ۱۹۹۸ این رویکرد اتخاذ شد. یکی دیگر از مهمترین اقداماتی که دولت باید انجام دهد این است که بدهیهای خود را به بانکها صاف کند. اگر این اصلاحات در دستور کار دولت قرار گیرد باید امیدوار باشیم که نرخ سود اصلاح شود، در غیر این صورت تدابیری مانند تعیین دستوری نرخ سود هم نتیجه نخواهد داد. اکنون هر قدر دولت تلاش میکند که به صورت دستوری نرخ سود را پایین بیاورد، اتفاقی نمیافتد چرا که بانکها نیاز دارند سر نرخ سود رقابت کرده و سپردههای بیشتری جذب کنند.
تاکید میکنم که هر راهکاری از سوی بانک مرکزی مستلزم این است که در این سه بخش اصلاحات اساسی صورت بگیرد و گرنه تصمیمات مقطعی و کوتاه مدتی که بانک مرکزی میگیرد که برخی نیز از نظر کارشناسی دچار ایراداتی است محکوم به شکست است و کاری را پیش نخواهد برد.
*امیر جعفرزاده/مدرس دانشگاه و پژوهشگر اقتصادی
منبع : http://banker.ir/news/200939