کسب و کارهای بزرگ جهانی به مکانیزمی پیچیدهتر و پرنفوذتر نیاز دارند. تجارت گسترده در سطح جهانی گاه نیاز به همکاری خاص چند شرکت مختلف در قالب یک شرکت خاص را دارد.
شرکتهای بزرگ برای افزایش منافع و منابع اقتصادی خود، ساز و کارهای خودساختهای را اجرا میکنند که گاه ورای قوانین دولتی و حکومتی است.
افزایش رقابت، گسترش بازار و نفوذ بیشتر بر مشتری از اصلیترین اهداف چنین اقداماتی محسوب میشوند.
احتمالاً تا کنون بارها و بارها در عناوین خبری عباراتی چون کارتل بزرگ مواد مخدر یا هدلینگ عظیم صنعتی را شنیده و یا خواندهاید.
در این گزارش نگاهی میاندازیم به ۳ پدیده اصلی شرکتهای بزرگ دنیا.
کارتل
شرکتهایی هستند که در یک رشته خاص فعالیت میکنند و با حفظ استقلال مالی و حقوقی خود با یکدیگر متحد میشوند و در مورد تقسیم بازار میان خود و حجم تولید و قیمت کالا با هم به توافق میرسند. هدف کارتلها تسلط بر بازار یک کالای خاص از طریق تضعیف یا از بین بردن رقابت در بازار آن کالا توسط ایجاد انحصار است.
نمونه بارز کارتلها از سال ۱۹۳۳ در آلمان و کشورهای اروپای غربی است. به خاطر تاثیر منفی کارتل در از بین بردن رقابت، قوانین ضد ایجاد کارتل در آلمان و برخی کشورهای دیگر به وجود آمد.
کارتلهای بینالمللی
یک کارتل جهانی عرضهکننده یک کالای مخصوص در کشورهای مختلف است که اعضاء آن میتوانند شرکتها، سازمانها و یا دولتها در کشورهای مختلف باشند که با توافق بر روی کاهش تولید و صادرات سعی میکنند سود خود را حداکثر کنند. در آمریکا ایجاد کارتل ممنوع است. در اروپا نیز بسیار محدود شده اما مقابله با کارتلهای بینالمللی کار راحتی نیست، زیرا این کارتلها زیر نظر قانون هیچ کشوری نیستند.
معروفترین و تاثیرگذارترین کارتل بینالمللی در حال حاضر «سازمان کشورهای صادرکنندهٔ نفت (اوپک)» است.
یک کارتل زمانی موفق است که فقط تعداد کمی در آن سازمان کالایی ضروری تولید کنند که جانشینی نداشته باشد. اوپک در دهه هفتاد بسیار موفق عمل کرد؛ زیرا برای نفت جانشینی وجود ندارد و تولیدکنندههای آن نیز محدود هستند. وقتی تعداد زیادی عرضهکننده در سطح جهان وجود داشته باشد، مشکل میتوان آنها را در قالب یک کارتل کارآمد سازماندهی کرد.
همچنین اگر جانشین مناسبی برای کالای تولیدی کارتل وجود داشته باشد، هر نوع تلاشی به منظور افزایش قیمت از طریق کاهش تولید تنها باعث این خواهد شد که مصرفکنندهها کالای جانشین را خریداری کنند. این مهم علت شکست کارتلهای بینالمللی در تسلط بر بازاهای مواد معدنی (غیر از نفت) و محصولات کشاورزی (غیر از شکر، قهوه، کاکائو و لاستیک) را نشان میدهد.
تراست
از اتحاد چند شرکت که کالایی مشابه به هم تولید میکنند و سهم عمدهای از بازار را در اختیار دارند به وجود میآید. تراست سهام شرکتهایی که در آن عضو هستند را به صورت امانت نگه میدارد، اما مالکیت سهام برای خود شرکتها باقی میماند. شرکتها استقلال مالی، فنی و بازرگانی خود را از دست میدهند و تمام امکانات و قدرت عمل آنها در تراست متمرکز میشود. وظیفه اصلی تراست کنترل امور شرکتهای عضو از طریق کنترل آرای سهامداران آن شرکتها، انتصاب مدیران و اعمال نظارت مرکزی بر امور تکتک آنهاست، به نحوی که حداکثر سود تراست حاصل و در نهایت این سود میان اعضا تقسیم شود.
کنسرن
وقتی تراستها اتحادیه تشکیل دهند به آن اتحادیه کنسرن گفته میشود. این واحدهای اقتصادی بزرگ در کشورهای سرمایهداری از قدرت زیادی برخوردار بودهاند و همیشه عامل تسلط صنعتی، بازرگانی و نظامی بر کشورهای دیگر هستند. یکی از کنسرنهای بزرگ شرکت خودروسازی جنرال موتورز است که از ادغام واحدهای خودروسازی و کارخانههای ذوبآهن و تهیه فولاد و مؤسسات لاستیکسازی بی.اف.گودریچ و جنرال تشکیل شدهاست و حتّی منابع مالی مورد نیاز خود را از طریق بانکهای وابسته به خود تأمین میکند.
هلدینگ
شرکتی سهامی است که دارای شرکتهای زیرمجموعه دیگر بوده و کنترل شرکتهای زیرمجموعه مستقیماً زیر نظر مدیران و هیئت مدیره شرکت اصلی است. شرکت هلدینگ با خریدن بخش عمدهای از سهام شرکتی دیگر، میتواند در آن شرکت حق رای داشته باشد که در این صورت به شرکت دوم شرکت فرعی (یا وابسته) هم گفته میشود. شرکتهای فرعی هویت قانونی خودشان را به عنوان شرکتهای مجزا حفظ میکنند، اما کنترل هر شرکت فرعی تحت نظر شرکت هلدینگ خواهد بود.
منبع: بازارخبر
http://iranaccnews.com/1392/12/03