حسابداری بهای تمام شده شاخهای از حسابداری است که در آن هدف، دستیابی به بهای تمام شدهی محصولات واحد تجاری است. این هدف با درنظر گرفتن بهای تمام شدهی ورودیها در تمام مراحل تولید و همچنین هزینههای ثابت، نظیر هزینهی استهلاک تجهیزات سرمایهای حاصل میگردد. در حسابداری بهای تمام شده، این هزینهها در ابتدا به صورت مجزا اندازهگیری و ثبت میشوند، سپس نتایج حاصل شده با نتایج واقعی مقایسه میگردند تا از این طریق عملکرد مالی مدیریت مورد بررسی قرار گیرد.
تفاوت حسابداری بهای تمام شده و حسابداری مالی
در حالیکه حسابداری بهای تمام شده معمولاً برای دستیابی به اهداف تصمیمگیری داخلی انجام میگیرد، حسابداری مالی بیشتر مورد توجه تصمیمگیرندگان و سرمایهگذاران خارجی قرار میگیرد. [منظور خارج از واحد تجاری است.م]. حسابداری مالی نمایشگر بها و عملکرد مالی، در مقولهای متفاوت با حسابداری بهای تمام شده است. حسابداری مالی [در اصل] نمایشگر داراییها و بدهیهای واحد تجاری است.
حسابداری بهای تمام شده بیشتر میتواند به عنوان ابزاری برای مدیریت در جهت کمک به بودجهبندی و اعمال برنامههای کنترل بها مفید واقع گردد؛ همین امر به نوبهی خود میتواند باعث افزایش حاشیهی سود در آیندهی واحد تجاری گردد.
یکی از تفاوتهای کلیدی بین حسابداری بهای تمام شده و حسابداری مالی این است که، در حالیکه در حسابداری مالی طبقهبندی یک هزینه به بستگی به نوع معامله مرتبط با آن هزینه دارد، در حسابداری بهای تمام شده هزینهها بر اساس اطلاعات مورد نیاز مدیریت دستهبندی میشوند. در حسابداری بهای تمام شده، از آنجا که این نوع حسابداری یک ابزار مدیریتی برای اهداف داخلی است، ضرورتی به رعایت اصول عمومی پذیرفته شدهی حسابداری نیست. در حقیقت حسابداری بهای تمام شده از اصول متفاوتی، بسته به واحد تجارتی یا دپارتمانی که این حسابداری در آن اعمال میشود، پیروی میکند.
تاریخچهی حسابداری بهای تمام شده
پژوهشگران ابراز داشتهاند که، حسابداری بهای تمام شده برای نخستین بار در جریان انقلاب صنعتی آغاز شد. زمانی که شکلگیری عرضه و تقاضای صنعتی، کارخانهداران را مجبور ساخت تا هزینههای خود را، چه به منظور کاهش هزینهی ذخائر موجود خود و چه به منظور کاهش تولید، ردیابی کنند.
در طول اوایل قرن ۱۹ زمانی که دیوید ریکاردو و مالتوس در حال بسط زمینههای تئوری اقتصادی بودند، نویسندگانی چون چارلز ببیج نخستین کتابها را برای راهنمایی تجار برای کنترل حسابداری بهای تمام شدهی داخلی خود به نگارش درآوردند.
در آغاز قرن ۲۰، حسابداری بهای تمام شده به یک موضوع بسیار گسترده در ادبیات مدیریت تجارت تبدیل گشت.
انواع حسابداری بهای تمام شده
حسابداری بهای تمام شدهی استاندارد
این نوع از حسابداری بهای تمام شده، نسبتهایی را به کار میگیرید تا توسط آنها بتواند کارایی استفاده از نیروی کار انسانی و مواد اولیه برای تولید محصولات و یا ارائهی خدمات را، در یک شرایط استاندارد، مورد مقایسه قرار دهد. به این فعالیت در اصطلاح تجزیه و تحلیل واریانس گفته میشود. حسابداری بهای تمام شده سنتی اساساً هزینهها را بر مبنای یک مقیاس، یعنی ساعات کار کارگران یا ماشینآلات، اختصاص میدهد.
یکی از مسائل مرتبط با حسابداری بهای تمام شده این است که این حسابداری، با وجود اینکه هزینهی مرتبط با نیروی انسانی به طور کلی بخش کوچکی از هزینههای واحدهای تجاری مدرن را تشکیل میدهد، بر کارایی نیروی کار انسانی تأکید دارد.
بهایابی بر مبنای فعالیت
انجمن مدیریت حسابدارن خبره بهایابی بر مبنای فعالیت را اینگونه تعریف کرده است: «رویکردی در بهایابی و نظارت بر فعالیتها که شامل ردیابی مصرف منابع و بهایابی خروجیهای نهایی، منابع مرتبط با فعالیتها و همچنین فعالیتهای موضوع بهایابی بر مبنای ارزیابی مصرف است. مورد آخر محرکهای هزینه را برای اضافه کردن بهای فعالیتها به خروجیها مورد استفاده قرار میدهد».
بهایابی بر مبنای فعالیت هزینههای سربار را از دپارتمانهای مختلف تجمیع میکند و آنها را به یک موضوع بهایابی، مانند خدمات، مشتریان یا محصولات تخصیص میدهد.
بهایابی بر مبنای فعالیت، تلاش دارد، زمانی که مدیران قصد دارند تا در مورد هزینه و سوددهی یک خدمت یا محصول خاص از واحد تجاری تصمیمگیری نمایند، دقیقتر و مفیدتر باشد.
حسابداری ناب
حسابداری ناب بسط فلسفهی ساخت و تولید ناب است که توسط واحدهای تجاری ژاپنی در دههی ۱۹۸۰ رایج شد. اکثر شیوههای حسابداری تولیدی این فرض را که محصولات تولید شده در کارخانه همواره در مقیاس انبوه تولید میشوند را کنار نهادهاند. زمانی که از حسابداری ناب استفاده میشود، به جای استفاده از شیوههای بهایابی بر مبنای فعالیت، استفاده از بهایابی استاندارد، قیمتگذاری بر مبنای بهای تمام شده و دیگر سیستمهای حسابداری مدیریت، از قیمتگذاری بر مبنای ارزش استفاده میشود.
بهایابی حاشیهای
بهایابی حاشیهای، به عنوان مدل ساده شدهی حسابداری بهای تمام شده، عبارت است از تجزیه و تحلیل ارتباط بین قیمت فروش یک محصول یا خدمت، میزان فروش، میزان تولید شده از آن محصول یا کالا، هزینهها، بها و سود. این ارتباطِ خاص «حاشیهی مشارکت» خوانده میشود. حاشیهی مشارکت با درآمد تفکیک شده ضمن کسر هزینههای مختلف از آن به دست میآید. این نوع تجزیه و تحلیل میتواند جهت دستیابی به شواهدی برای سود بالقوهای که با تغییر هزینهها، نوع انتشار قیمتهای فروش و نوع کمپین تبلیغاتی همراستا است، به مدیران یاری رساند.
انواع بها
بهای ثابت
بهای ثابت بهایی است که آنچنان به تغییر سطح فعالیت واحد تجاری وابسته نیست. بهای ثابت معمولاً شامل هزینههایی مثل اجارهی ساختمان و یا بخشی از تجهیزاتی است که با یک نرخ ثابت در طی هر ماه مستهلک میشوند.
بهای متغیر
بهای متغیر وابسته به سطح فعالیت واحد تجاری است. به عنوان مثال، یک آشپز که سفارشهای بسیاری را از مناطق دور از محل فعالیت خود دریافت داشته است، باید پول بیشتری را برای حمل و نقل، بستهبندی و … پرداخت نماید.
بهای عملیاتی
بهای عملیاتی بهایی است که با عملیات روزمرهی یک تجارت در ارتباط است. این بها میتواند ثابت یا متغیر باشد.
بهای مستقیم
بهای مستقیم بهایی است که به تولید محصول ارتباط دارد. یک آشپز ۵ ساعت برای پختن یک غذای خاص صرف میکند، بهای مستقیم محصول کامل شده شامل دستمزد کار آشپز و بهای مواد اولیهی مورد نیاز است. بهای انرژی استفاده شده برای پخت غذا میتواند به عنوان بهای غیرمستقیم تلقی شود چرا که ردیابی آن به موضوع بهایابی دشوار است.
منبع: investopedia
ترجمه و تلخیص: آرش شمسی
http://irbanker.com