در حالی که اقتصاد ایران با بحرانها و عوامل ریسک مختلفی اعم از بانکی و ارزی، بودجه ای و نفتی در گیر است، اما به مثابه یک دیگ زود پز با درجه تحمل فشار بالا، این حد از عوامل بی ثبات ساز اقتصادی را کنترل کرده است.
دستکم در ده سال گذشته کانالهای انتقال ارز هیچ کشوری با آن شدتی که کانالهای انتقال ارز ایران از زمستان ٩۵ تا کنون تخریب شده، مورد هجمه قرار نگرفته است، اما با این وجود هنوز هم حد افزایش نرخ ارز زیاد نیست.
در هیچ کشور نفتیای حدود بدهی دولت تا این حد زیاد نیست. تازه دولتی که دسترسی درست و درمانی هم به پول نفت ندارد. بودجه دولت ۶� هزار میلیارد تومان کسری واضح دارد، اما ورشکسته نیست.
چه چیزی این همه عامل ریسک مهیب را سر جای خود نگه داشته و مانع از انفجار شده است؟ چه عاملی این حد از عوامل بی ثبات ساز اقتصادی را کنترل کرده و مانع از نابودی همه چیز شده؟ چه بسیار دولتها که با یکی از این بحرانها یا تغییر حاکمیت داده اند یا تغییر جغرافیا یا ناچار از دادن امتیازهای بسیار بزرگ شده اند.
وضع ما درست مثل اب در حال غلیان با دمای بالای صد درجه است که داخل دیگ زودپز به هم میپیچد، ولی از بیرون قوت دیگ زودپز مانع از انفجار است. دمای اب دهها درجه هم بالاتر برود شاید دیگ زودپز بتواند مانع انفجار شود. من اسم این دیگ زودپز را state میگذارم. چنان که دیگرانی هم پیش از من چنین کرده اند.
هر چیزی که باعث روائی ولو نسبی حکمرانی رییس جمهور از پاستور بر مرز سیستان میشود، هر چیزی که باعث میشود من تهرانی و ترک تبریز و بلوچ زابل با تقریب خوبی خود را ایرانی محسوب کنیم state است. State یعنی آن سپاهی که جانش را گذاشت تا داعش به صحن علنی مجلس نرسد. State یعنی ان مدیر عالیرتبه بانک مرکزی که ۵ سال است مرخصی نرفته و روی سیستمی که خودش خلق کرده قوز کرده تا نرخ ارز از دست نرود و تجربه ٩١ تکرار نشود. State یعنی ان مدیر وزارت نفت که در ایام تحریم واقعا له شد تا فروش نفت از آستانه ٨� � هزار بشکه پایینتر نیاید و حالا هیچ کس حتی اسمش را نمیداند. State یعنی آن ایرانی که حاضر است در حلب بجنگد تا صحنه هجوم هزاران داعشی از جلولا به سمت مرز ایران تکرار نشود.
امروز کاتسا state را هدف گرفته است. این بار نوبت قطرههای آب است که از دیگ زودپز دفاع کنند. شدنی است؟ شاید!