حتی صادرات غیرنفتی هم مبتنی بر نفت است.
تقریباً افسار و اختیار اقتصاد ملی خود را به دلیل اینکه خود را تکمحصولی و اقتصاد یکبعدی، تعریف کردیم به طوری که حتی بیش از ۸۰ درصد صادرات غیر نفتی مبتنی بر نفت است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته با اشاره به اینکه در شرایط کنونی مهمترین مسئله کشور، موضوع اقتصاد و معیشت مردم است، فرمودند: بنای اقتصاد کشور نیز باید یک بنیان امنی باشد و بنیان اقتصادی کشور را به دلیل وابسته بودن به درآمد نفت، ناامن خواندند و تا وقتی اقتصاد کشور از نفت فاصله نگیرد، بنیان صحیح و امنی به وجود نخواهد آمد.
در قلمروهای ملی و سرزمینی، وجود ثروتهای زیرزمینی باعث اغنا و برخورداری جامعه است؛ به عبارت بهتر کشورهایی که این فرصت را داشتند و این توفیق اقتصادی نصیبشان شده که از نعمتهای الهی برخوردار باشند، بهعنوان کشورهایی که متفاوتتر از دیگران هستند، زیرا ظرفیتهای زیرزمینی و روزمینی، موقعیتهای ژئوپولتیکی و ژئواکونومیکی برای آنها ایجادشده و کشورهایی که بتوانند از این ظرفیتها استفاده کنند، طبیعتاً برخوردارتر و جامعه و مردم دارای آرامش و آسایش بهتری را خواهند داشت.
یک قاعده هم هست که چهبسا در رقابتهای سیاسی، کشورهایی که توانستند این ثروتهای خدادادی و طبیعی را داشته باشند، خودبهخود دارای یک جایگاه برجسته در روابط بینالملل خواهند داشت. کشور ما جزو کشورهای متفاوتی در این حوزه است، زیرا نهفقط در حوزه نفت، بلکه گاز و ظرفیتهای معدنی، راهها، دسترسی به دریا، پهناور بودن و قابلیتهای ترانزیتی و اینکه با بیش از ۱۷ کشور و نزدیک به ۲۴ مرز بینالمللی ارتباط دارد؛ از سوی دیگر بهواسطه سابقه تمدنی با موقعیت فرهنگی میتواند یک ظرفیت گردشگری و توریست ایجاد کند؛ همچنین قابلیتهای دیگری که شاید بتوان از آنها بهعنوان سرمایههای انسانی و تولید علم و دانش برای کشور تعریف کرد.
کشوری که دارای اینهمه قابلیت و ظرفیت است، چرا باید دچار چالشی شود که قدرتهای رقیب یا معاند استنباط کنند که بهراحتی میتواند ثروتهای طبیعی این کشور را دچار هجمه و تهدید کنند و نهایتاً از این مسیر میتوانند سیاستهای خود را تحمیل کنند. ارزیابیها نشاندهنده این است که نتوانستیم از تمام ظرفیتهای اقتصادی کشورمان استفاده کنیم، با در نظر گرفتن اینکه نتوانستیم از ظرفیتهای طبیعی و خدادادی بهعنوان پشتوانه سازی در اقتصاد ملی استفاده کنیم، زیرا از گذشته دور شاید قریب به بیش از یکصد سال است که بهعنوان کشور تکبعدی، جهانسومی و حتی تکمحصولی شناخته شدیم.
قابلیتهای متفاوت ما نتوانست ظرفیتسازی شود و نتوانست مبتنی بر نوآوری، موجبات تولید ارزشافزوده و تولید و ثروت را برای ما ایجاد کند، با در نظر گرفتن این مؤلفهها، در ثروتهای نفتیمان متوقفشدیم. بسیاری از کشورهای حوزه غرب آسیا یا عبارتی کشورهای حاشیه خلیجفارس که یکی از کشورها بودیم، پذیرفتیم که با خام فروشی نعمت نفت خواهیم توانست ثروت و به عبارتی رفاه را برای خود ایجاد کنیم.
متأسفانه همین موضوع برای اقتصاد ایران یک پاشنه آشیل و دردسر شده است؛ یعنی تقریباً افسار و اختیار اقتصاد ملی خود را به دلیل اینکه خود را تکمحصولی و اقتصاد تکبعدی، تعریف کردیم؛ حتی آنجایی که افتخار میکنیم که توانستیم اقتصادی غیرنفتی را تعریف و صادرات غیرنفتی داشته باشیم که در زمانهایی این صادرات به مرزهای ۵۵ تا ۶۰ میلیارد دلار هم رسید، اما متوجه نیستیم که خطر و ناامنی اقتصادی هنوز در کمین ما است، ازاینجهت که میزان صادرات، غیرنفتی نیست و بیش از ۸۰ درصد آن مبتنی بر قابلیتهای نفتی کشور است، یعنی اگر نتوانیم نفت تولید یا استخراجکنیم یا اینکه نسبت مصرف داخل به نسبت تولید افزایش پیدا کند، آن میزان از صادرات غیرنفتی که تعریفشده در محاق قرار میگیرد و این یعنی ناامنی.
امنیت اقتصادی نشاندهنده ظرفیتی است که یک کشور در سیاستگذاریها و برنامهریزیها بتواند شرایط مناسبی را برای رشد و بهبود شرایط اقتصادی آن جامعه برقرار کند؛ بهعبارتیدیگر ناامنی اقتصادی یعنی از دست رفتن فرصتها، ظرفیتها و قابلیتها توسط افراد یک جامعه بهواسطه عدم تنظیم سیاستها، برنامهریزیها، مدیریت نامناسب و اصولی و ایجاد تعمیمان مناسب برای بهرهگیری از ظرفیتها است.
متأسفانه، ضمن اینکه یک کشور تکمحصولی خود را قراردادیم و بودجهریزی کشور و اقتصادمان را براساس نفتی تعریف کردیم و از همه مهمتر اینکهای کاش اگر حتی تکمحصولی بودیم، تعلقات، فرصتها و قابلیتهای همین نفت در اختیارمان بود، اما متأسفانه خود را در شرایطی قرار دادهایم که اگر اتفاقی در ۱۲ هزار کیلومتر آنطرفتر یعنی در بورس نیویورک رخ دهد و سیاستهای بودجهریزی ایالاتمتحده دچار مشکل شود و یا اینکه دچار کاستی و فرازوفرودی در میزان مصرف یا امنیت انرژی یا تغییر بازار به وجود بیاید و یا رقیبی بدون ملاحظههای بینالمللی وارد بازار شود، بهراحتی بودجه و نظام برنامهریزی و رشد اقتصادی و عمران و نهایتاً رفاه عمومی ما دچار چالش میشود و این یعنی ناامنی.
اقتصاد مقاومتی را تعریف کردهایم که اقتصادی باشد که در برابر تکانهها (ناایمنی اول)، در کنار شوکها و برخورد با شوکها (نا امنیتی دوم)، در برابر فشارها (نا امنیتی سوم) و در برابر تهدیدات و تحریمها (نا امنیتی چهارم) بتواند مقاومت کند. پس تا زمانی که ضریب قابلیت و درونزایی اقتصاد ایران را به استعداد مدل اقتصاد مقاومتی نتوانیم نزدیک کنیم، یعنی یک اقتصاد پرآشوب، پردامنه و درعینحال ناایمن برای خود تعریف کردیم.
زمانی که سخن گفته میشود که آیا اقتصاد ما توسط دیگران با سرمایهگذاری خارجی و با استفاده از قرائت، مدلها و یا نظامهای اقتصادی استعارهای و اقتباسی میتواند تغییر کند؟ خیر؛ زیرا با توجه به متفاوت بودن شرایط، ارزشها، باورها و اهدافمان حتماً برنامهریزی، سیاستگذاری و از همه مهمتر مدیریت در اقتصاد، ویژه کشور جمهوری اسلامی ایران باید متفاوتتر از بسیاری از قرائتهای رایج در اقتصاد بینالملل باشد.
صرفنظر از اینکه کسی نمیتوان این را نفی کند که اقتصاد ایران بایستی رویکردی برونگرا هم داشته باشد، اما اگر زایش و پروش، قابلیت و تولیدی بخواهد شکل بگیرد، به نظر میرسد که باید از ظرفیتهای درون دستگاهی انجام شود؛ متأسفانه برای اینکه انتخاب کردیم و هر از پایان برنامه دوم توسعه و شروع برنامه سوم تا به امروز که تقریباً قریب به یک سال از برنامه ششم میگذرد، بارها در شعارها و در مقام سیاست زدگیها، برنامهریزیهایی انجام و قوانین مبتنی بر برنامه تعریف شد و میشود که به نظر میرسد که این موارد صرفاً بوی ادعا و شعار میدهد و هنوز اقتصادی پویا، ایمن، فعال، مستحکم و برخوردار را نتوانستیم تعریف و ایجاد کنیم؛ وقتی این اقتصاد تعریف نشود و خود را در مرزهای ناپایداری و تزلزل اقتصاد بینالملل قرار دهد متأسفانه یک اقتصاد وابسته، تکمحصولی و ناایمن را بروز و ظهور خواهد داد.
*ساسان شاهویسی
*کارشناس مسائل اقتصادی
منبع : http://www.alef.ir/news/3960808095.html