بنابراین باورمندی آحاد اقتصادی به کاهش تورم فعلی، به کاهش تورم آتی کمک شایانی میکند. پس چنانچه سیاستگذار پولی بتواند انتظارات تورمی را به خوبی لنگر کند، شاهد معجزه لنگر انتظارات در تورمهای آتی خواهد بود. حال سوال اساسی این است که اگر سیاستگذار پولی بتواند نرخ تورم را در مسیر کاهشی قرار دهد، چگونه میتواند آحاد اقتصادی را در این رابطه متقاعد کرده و انتظارات تورمی را لنگر کند؟
در این رابطه برخی مقالات علمی این موضوع را با دادههای نظرسنجی از بنگاههای صنعتی برخی کشورها (مانند نیوزیلند) بررسی کردهاند. نیوزیلند کشوری است که تجربه طولانی در نرخهای تورم پایین دارد و به عنوان نخستین کشور هدفگذار تورم نیز شناخته میشود.
نتیجه این مطالعات نشان میدهد که در کمال ناباوری، نه تنها پاسخدهندگان نسبت به میزان نرخ تورم جاری اطلاع بسیار اندکی داشتهاند، بلکه انتظارات تورمی نیز در لنگر نرخ تورم واقعی قرار نگرفته است. دلیل اصلی این امر این است که در کشوری مثل نیوزیلند که نرخ تورم پایین است و سیاستگذار در طول زمان رفتار معتبری از خود نشان داده، مردم نیازی نمیبینند که نرخ تورم را رصد کنند و چون اطلاعی از کاهشی یا افزایشی بودن تورم ندارند، بنابراین انتظارات تورمی آنها هم الزاما همسو با تورم واقعی تغییر نکرده است.
اما در کشورهایی با تجربه طولانی در نرخهای تورم بالا (مثل ایران) موضوع متفاوت است. در این کشورها، برخی از مردم عادت کردهاند که نرخ تورم را به خوبی رصد کنند؛ چراکه قدرت خرید آنها همواره در معرض اصابت تورم قرار داشته است. بنابراین، سرمایه اصلی سیاستگذار پولی برای لنگر کردن انتظارات تورمی در این کشورها این است که مردم سعی میکنند اطلاعات خود از نرخ تورم را به روز کنند.
اما شواهد آماری نشان میدهد که در این کشورها، حتی زمانی که نرخ تورم برای مدتی طولانی در مسیر کاهشی قرار دارد، باز هم نرخ تورم انتظاری به خوبی لنگر نمیشود. پس چه باید کرد که سیاستگذار پولی بتواند از این سرمایه استفاده کند و انتظارات را لنگر کند؟
به نظر میرسد سیاستگذار پولی باید به سه نکته کلیدی توجه کند. اول اینکه، بانک مرکزی رژیم هدف گذاری تورم را به عنوان راهبرد بلندمدت خود انتخاب کند و حفظ تورم در سطوح پایین و یکرقمی را به عنوان خط قرمز خود قرار دهد.
دوم اینکه، با تقویت سیاست ارتباطی (Communication Policy)، بکوشد تا آحاد اقتصادی را نسبت به اتخاذ رژیم هدف گذاری تورم مطلع کند؛ و سوم اینکه در طول زمان، با انتخاب سیاستهای پولی و ارزی مناسب و کنترل تورم در مسیر هدفگذاری شده، رفتاری معتبر (Credible) از خود نشان دهد. تا آحاد اقتصادی نسبت به استراتژی جدید بانک مرکزی باورمندی لازم را به دست آورند که در این صورت انتظارات تورمی آحاد اقتصادی لنگر شده و معجزه خود را به سیاستگذار پولی نشان میدهد.
در واقع معجزه این است که هر قدمی توسط بانک مرکزی برای کاهش تورم در مسیر هدف برداشته شود، با قدمی بلندتر از سوی آحاد اقتصادی همراه شده و امکان تحقق هدف بانک مرکزی در زمانی کوتاهتر، با سرعتی بیشتر و با هزینهای کمتر فراهم میگردد.
نکته آخر اینکه به نظر میرسد شرایط فعلی بهترین زمانی است که میتوان لنگر انتظارات تورمی را مطرح ساخت. زیرا از یکسو مدتهاست تورم در مسیر کاهشی قرار دارد و از سوی دیگر قانون جدید بانک مرکزی در مرحله تصویب مجلس شورای اسلامی است؛ که اگر اجرایی شود، هم رژیم هدفگذاری تورم امکان وقوع پیدا میکند و هم سیاست ارتباطی بانک مرکزی تقویت میشود.
سعید بیات – صاحبنظر پولی و بانکی
منبع : http://www.ibena.ir/news/78060