چیزهای زیادی وجود دارند که ممکن است باعث اخراج کارمندهای خوب و سختکوش بشوند. اشتباهات سادهای که بدون قصد و غرض صورت میگیرند، اغلب عواقب سنگینی به دنبال دارند. در پژوهشی که بهتازگی مؤسسهی ePolicy از ۳۰۰ شرکت به عمل آورده، مشخص شده است که یکسوم این شرکتها، تعدادی از کارمندانشان را تنها بهخاطر استفادهی نادرست از فناوریهای شرکت اخراج کردهاند!
وقتی میخواهیم دلایل اخراج شدن را بررسی کنیم، کژرفتاری در دنیای مجازی، معمولا گوی سبقت را از بقیهی دلایل میرباید. اگر اخبار شرکتها را دنبال کنید، مدام با آدمهایی روبهرو میشوید که به خاطر فلان مطلب یا عکس نامناسبی که در شبکههای اجتماعی پست کردهاند، اخراج شدهاند.
اما رسانههای دیجیتال فراتر از آن هستند که صرفا در اشتباهات افراد و از دست دادن شغلها خلاصه شوند. افراد برای اشتباهاتی اخراج میشوند که ظاهرا تقصیری در آن ندارند. اگرچه معمولا به آن دسته از اشتباهاتِ بزرگی که در محل کار اتفاق میافتند زیر زیرکی میخندیم، اما همچنان دلایل بسیارِ دیگری هم برای اخراج وجود دارند که شاید غافلگیرتان کنند.
در این مقاله از چطور، به آن دسته از دلایلی میپردازیم که شاید در نگاه اول اخراج شدن را توجیه نکنند، اما جزو دلایل سادهای هستند که هر روز و در هر گوشهی دنیا، باعث اخراج کارمندانِ به ظاهر خوب از کارشان میشوند.
۱-وعدههای زیاد و کار کم
وقتی این شغل را پذیرفتید، به آن متعهد شدید. متعهد شدید که همهی مسئولیتهای شغلی را به انجام برسانید. وقتی میدانید واجد شرایط پذیرفتن شغلی نیستید و باز هم آن را میپذیرید، بدانید که آن شغل از شما پیشی خواهد گرفت. حتی وقتی هم واجد شرایط هستید و به رئیستان میگویید برنامههای فوقالعادهای دارید و میخواهید شرکت را از زمین به آسمان ببرید (که در حقیقت اینطور نیست) یا به ضربالاجلی پایبند میشوید که میدانید نمیتوانید آن را برآورده کنید، در حقیقت ظاهر بدی از خود به نمایش میگذارید.
خلاصه اگر به خاطر عدم موفقیت در انجام آنچه قولش را دادهاید اخراج شدید، نباید تعجب کنید.
۲. منفینگری
شما استخدام شدهاید که کارِ رئیس و گروهتان را آسانتر کنید، نه سختتر. آن آدمهایی که مدام دوروبر خودشان انرژی منفی پراکنده میکنند، از همه شاکی هستند یا مدام غر میزنند که کارشان خیلی سخت است یا ربطی به شرح شغلیشان ندارد، کار را برای همه پیچیده میکنند.
آنهایی که زندگی را برای رئیسشان سختتر میکنند، معمولا همان کسانی هستند که بیش از بقیه باید آمادهی اخراجشدن باشند. مسلما آقا یا خانم رئیس، برای مدت طولانی نمیتواند نرم و آهسته دوروبر شما حرکت کند، تا مبادا ترک بردارد چینیِ نازک تنهاییتان!
۳. آتو دادن
چه مشغول ارسال ایمیل برای دعوت همکاران به مهمانیتان باشید و چه نصبِ پوستر یک مؤسسهی خیریه روی دیوار شرکت، در هر حال ممکن است چنین کارهایی نقض سیاستهای شرکت محسوب شوند.
خیال نکنید فقط به این خاطر که همه چنین کارهایی میکنند، شما هم حق انجامشان را دارید. این نوع نقض سیاستها همان چیزهایی هستند که وقتی مدیری از عملکرد کارمندی راضی نیست، آن را پیراهن عثمان میکند!
۴. فقدان هوش هیجانی
همه میدانند که عدم توانایی در رفتار مناسب با دیگران یا عدم تمایل به انجام آن (!)، میتواند منجر به اخراج شود، اما آنچه خیلیها را به سادگی مغلوب میکند، میمیک چهرهای است که درست و حسابی روی آن کار نشده است.
تصور کنید خسته یا عصبی هستید یا فکر میکنید حرفهایی که همکارتان میزند احمقانه است، حالا اگر همه میتوانند از روی چهرهتان اینها را بفهمند، ممکن است در دام بزرگی گرفتار شوید.
طغیانهای هیجانی، تحقیر دیگران، پریدن وسط حرف همکاران و در کل «آدابدان» نبودن، آثار دیگرِ فقدان هوش هیجانی هستند که میتواند شما را از کار بیکار کنند!
۵٫ استفادهی نامناسب از منابع شرکت
شاید باور نکنید، اما خیلیها هستند که وقتی کاغذ پرینتر منزلشان تمام میشود، فردای آن روز خیلی شیک و مجلسی، با یک بسته کاغذ پرینتر که از شرکت برداشتهاند، محل کار را خوشحال به قصد خانه ترک میکنند و این کار را زرنگی هم میدانند! اما حقیقت آن است که از دیدِ کارفرما و سایرین، این دزدی محسوب میشود.
سوءاستفاده از منابع شرکت جرمی جدی است، حتی اگر ارزش مالیِ آن چیزی که برداشتهاید، آنقدرها هم زیاد نباشد. تازه اگر رئیستان در فکر تعدیل نیرو باشد، گرفتن مچ در حین انجام چنین عملی، شما را در بالای فهرست مربوطه جای میدهد. توجیه اخراج کسی به خاطر دزدی، خیلی خیلی آسانتر از این است که عذر او را صرفا به خاطر اینکه کارمندی معمولی است، بخواهند.
۶. صحبت از طرف شرکت
این مورد صرفا به معنای ارسالِ یادداشتهای غیرمجاز یا پر کردنِ اکانتهای شبکههای اجتماعیِ شرکت با چرت و پرت نیست، چرا که حتما بیشتر افراد به خوبی میدانند که این نوع کارها باعث اخراجشان میشود.
در اینجا دربارهی پاسخ به پرسشی صحبت میکنم که فلان خبرنگار در جستوجوی اطلاعات شرکت از شما میپرسد و شما هم بدون اینکه روح رئیس خبردار باشد، خود را نمایندهی شرکت تصور میکنید و هرچه دل تنگتان میخواهد میگویید، یا زمانی که صرفا دربارهی نظرات شخصیتان در شبکههای اجتماعی پست و کامنت میگذارید و ضمنا خودتان را به عنوان کارمند فلان شرکت یا سازمان معرفی میکنید. این کار باعث میشود که مخاطب تصور کند شما به نمایندگی از جانب شرکت صحبت میکنید و حتی زمانی که شما عمدا هم چنین قصدی ندارید اتفاق میافتد و مسلما همان چیزی است که میتواند شما را به درهای خروجی شرکت هدایت کند.
کلام آخر
خیلیها این اشتباهات را مرتکب میشوند و در عین حال فکر میکنند فقط زمانی ممکن است اخراج شوند که اشتباه بزرگ و جبرانناپذیری در شرکت مرتکب شوند، مثل برخورد نامناسب با همکاران یا بددهنی کردن با رئیس. حقیقت این است که داستان اخراج از کار، معمولا آنقدرها هم دراماتیک نیست!
شما چطور؟ آیا تا به حال با کسی برخورد کردهاید که به دلایل کوچک یا عجیب از کار اخراج شده باشد؟ دیدگاههای خودتان را با ما و همهی خوانندگان چطور در میان بگذارید.
https://www.chetor.com/51213
برگرفته از: linkedin