انتخاب خبر: داستان بحران صندوقهای بازنشستگی حرف دیروز و امروز نیست که بهراحتی بتوان از کنار آن گذشت و مانند بسیاری از بحرانهایی که دامنگیر کشور شده به دست فراموشی سپرد. بحرانی که گریبانگیر صندوقهای بازنشستگی کشوری شده، امیدهای بسیاری را به روزهای بازنشستگی به ناامیدی تبدیل کرده است. ۳۰ سال عمر کمی نیست تا افراد با پرداخت حق بیمه به صندوقهای بیمهای، آسایش را برای دوران کهنسالی خود پیشاپیش بخرند، این پیشخرید آینده حالا با قرار گرفتن صندوقهای بازنشستگی در مرز ورشکستگی به خطر افتاده و سقف آرزوهای دوران پیری را به نابودی کشانده است.
ترس از تامین هزینههای درمان در دوران کهنسالی یکی از مواردی است که هر فردی را ملزم به پرداخت حق بیمه میکند. در حال حاضر با اوضاع وخیم صندوقهای بازنشستگی حتی هزینه درمان بیمههای بازنشستگان هم با مشکلات فراوانی همراه شده است.
به گفته برخی کارشناسان، صندوقهای بازنشستگی به دلایل زیادی با بحران روبهرو هستند. یکی از دلایل اثبات وجود این بحران، کسری بودجه این صندوقها برای پرداخت حقوق بازنشستگان است که در اول هر ماه با آن روبهرو میشوند. در راستای حل این معضل دولت نیز نمیتواند کمکی کند؛ چرا که پول کافی برای جبران این کسری را ندارد. با این وجود مبالغی که با زحمات و دردسرهای فراوان به بازنشستگان این صندوقها پرداخت میشود، تنها میتواند ۴۲ درصد هزینههای زندگی افراد تحت پوشش را تامین کند. در حال حاضر کسری بودجه وضعیت این صندوقها را تحت تلاطم زیادی قرار داده و این اوضاع نابسامان دامان بازنشستگان کشور را گرفته است. در این راستا باید آژیر قرمز را برای وضعیت کنونی صندوقهای بازنشستگی بهصدا درآورد و برنامهای جامع برای ساماندهی این صندوقها اندیشید.
بزرگترین بدهکار صندوقها خواستار رسیدگی به مشکلاتشان شد
بحران صندوقهای بازنشستگی بهحدی نگرانکننده شده که برای نخستینبار بازوی پژوهشی مجلس، راوی بحران شد و پس از آن باوجود اینکه دولت بزرگترین بدهکار به صندوقهای بازنشستگی است، اما رئیسجمهور هم خواستار رسیدگی به اوضاع صندوقها شد و این درحالی است که اگر دولت بدهیهای خود به صندوقها را بهدرستی پرداخت کند و تصمیمات تکلیفی جدیدی بر دوش صندوقها نگذارد، بخش بزرگی از مشکلات صندوقها حل خواهد شد. حسن روحانی، رئیسجمهور کشور در۷آذر سال جاری در ارائه گزارش ۱۰۰روزه خود به مردم درمورد وضعیت نامناسب صندوقهای بازنشستگی عنوان کرد: «نسبت به صندوقها وضع ما فعلا سال به سال بدتر میشود. یعنی ما در سال آینده ۵۰هزار میلیارد تومان به صندوقهای بازنشستگی چه تأمین اجتماعی و چه کشوری کمک خواهیم کرد. نیروهای مسلح که وضعشان بدتر است. برای صندوقهای بازنشستگی باید فکری کرد. یکی از قدمهایی که دولت در این ۱۰۰ روزه برداشته این است که به سازمان تأمین اجتماعی دستور دادیم، تمام بنگاههای اقتصادیشان را عرضه کنند و بفروشند و مدیریت هیچ بنگاه اقتصادی را نباید بهعهده داشته باشند. البته با آن پول میتوانند سهام داشته باشند، در بازار بورس یا در بانکها، اما در عین حال مدیریت این بنگاهها را باید کنار بگذارند.»
ضریب پشتیبانی ۲۰ صندوق بیمهای حدود دو است
در حال حاضر نزدیک به ۲۴ صندوق بیمهای در کشور وجود دارد که به ارائه خدمات بازنشستگی و بیمهای مشغول هستند. ۲۰ صندوق از ۲۴ صندوق موجود به ارائه بیمه اختصاصی مشغول و اقشار خاصی را تحتپوشش قرار میدهند.
چهار صندوق دیگر عمومی هستند که افراد تحت پوشش این چهار صندوق، دامنه گستردهای را دربر میگیرد. این چهار صندوق شامل صندوق تامین اجتماعی، صندوق بیمه روستاییان و عشایر، صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح و صندوق بازنشستگی کشوری است.
صندوقهای بازنشستگی با شاخصی تحتعنوان ضریب پشتیبانی سنجیده میشوند و این شاخص نشان میدهد که این صندوقها چه میزان پرداخت کننده و چه میزان مصرف کننده حق بیمه دارند. اگر شاخص ضریب پشتیبانی به سمت ۶ حرکت کند، نشاندهنده این موضوع است که از هر ۶ نفر پرداخت کننده حق بیمه، یک نفر از این مزایا استفاده میکند. نتیجه حاصل از این روند، نشان میدهد که حرکت صندوق آهسته و به سمت پیشی گرفتن مصارف از منابع است. اگر این شاخص به زیر پنج برسد، این رقم نشان میدهد که فقط یک نفر در قبال پرداخت حق بیمه پنج نفر دیگر از امکانات بازنشستگی یا از کارافتادگی استفاده میکند و این وضعیت چندان مطلوب نیست چرا که مصارف بیش از منابع است و صندوق بهزودی با مشکلات تامین منابع روبهرو خواهد شد، با این توصیف وقتی مشاهده میشود که ضریب پشتیبانی ۲۰ صندوق بیمهای حدود دو است، نشان میدهد که بحران صندوقهای بیمهای کشور را زده و این صندوقها تنها در ظاهر ورشکسته نیستند، زیرا توضیح ساده این ماجرا این است که از هر دو نفر پرداخت کننده حق بیمه، یک نفر از آن استفاده میکند.
بدهی ۱۱۰هزار میلیاردی دولت به تامین اجتماعی
به گفته کارشناسان و طبق بررسیهای صورت گرفته، شاخص ضریب پشتیبانی در صندوق بازنشستگی کشوری کمتر از یک است که این شاخص نشاندهنده ورشکستگی این صندوق است. درنیمه اول سالجاری این صندوق دو بار نتوانسته حقوق و مزایای بازنشستگان خود را پرداخت کند و سازمان برنامه و بودجه نیز در این زمینه بودجهای را به این صندوق اختصاص نداده است.
صندوق بازنشستگی تامیناجتماعی هم طی ماههای اخیر موفق نشده است بدهی خود را به بیمارستانها، مراکز کلینیکی و پاراکلینیکی و همچنین مراکز دولتی پرداخت کند.
در این راستا بسیاری از این مراکز از ارائه خدمات به ارباب رجوع خود سر باز میزنند و بیماران مراجعهکننده به این مراکز دچار مشکلات زیادی شدهاند.
در این میان، آمار اعلام شده طی ماههای اخیر، حکایت از این دارند که دولت ۱۱۰هزار میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است. این مسئله درحالی عنوان میشود که سایر ادارات و ارگانها نیز بدهیهای پرداخت نشدهای را به این سازمان دارند. بخش چشمگیری از بدهی۱۱۰هزار میلیارد تومانی دولت به تامین اجتماعی از سال ۸۹ کلید خورد؛ همزمان با اجرای هدفمندی یارانهها. در این راستا دولت اعلام کرد که کارگران ساختمانی، رانندهها، خادمان مساجد، قالیبافان، طلاب و تمام افرادی که کارفرما ندارند توسط دولت بیمه خواهند شد و این حق بیمه قرار بود از محل یارانهها تامین شود، اما یارانههای نقدی که دولت هر ماه پرداخت میکرد، تمامی درآمدهای دولت از این منبع را بلعید و جایی برای اختصاص این درآمدها به بخشهای دیگر پیدا نکرد. پرداخت نشدن بموقع بدهیهای دولت به تامین اجتماعی چنین بدهی هنگفتی را روی دست دولت گذاشت و تامین اجتماعی را نیز در حالت هشدار قرار داد.
بحران در سازمان تامین اجتماعی زمانی پررنگتر و نگرانکنندهتر به چشم میآید که افراد تحتپوشش آن عدد ۴۲ میلیون نفر را به نمایش میگذارد. به این معنا که ۴۲ میلیون نفر در کشور تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی قرار دارند که سرنوشت رفاهی آنها یا به قولی آیندهشان در معرض خطر جدی است.
در بین خبرهای ناگواری که در زمینه صندوقهای بازنشستگی به گوش میرسد، صندوق جوان بیمه روستاییان و عشایر از ضریب پشتیبانی حدود ۵۰ برخوردار شد. این صندوق در حال حاضر در وضعیت مناسبی قرار دارد و پیشبینی میشود که اگر روند و ساختار نامناسب سایر صندوقها برای صندوق روستاییان و عشایر اجرا شود، طی سالهای آینده این صندوق نیز به سرنوشت سایر صندوقها دچار میشود.
نسبت بیمه شده به مستمری بگیر ۲۵/۴ شد؛ بحران تامین اجتماعی پررنگ
کارشناسان اقتصادی، بیتعهدی دولتها در قبال تعهدهایی که به صندوقهای بازنشستگی دارند در کنار تکالیفی که بدون توجه به عواقب آن بر دوش صندوقها میگذارند از عوامل مهم بحرانی میدانند که در این سالها گریبان صندوقهای بازنشستگی را گرفته است. دراینباره، محسن ایزدخواه، معاون پیشین حقوقی و امور سازمان تامین اجتماعی در نشستی که بهمنظور بررسی وضعیت صندوقهای بازنشستگی در موسسه دین و اقتصاد برگزار شده بود، با اشاره به اینکه در قانون برنامه پنجم توسعه تکالیف بسیاری در رابطه با نظام رفاه و تأمین اجتماعی تدوین شده بود که اکثراً توسط قوهمجریه با بیاعتنایی روبهرو شد، توضیح داد که «بسیاری از مسائل و مشکلاتی که امروز میبینیم ناشی از بیتوجهی قوه مجریه نسبت به تکالیفی بوده است که در قانون برنامه پنجم توسعه برای نظامات تأمین اجتماعی تدوین شده است.»
او در ادامه یادآوری کرد که «بعضی تصمیماتی که در این دولت در رابطه با صندوقهای بیمهای اتخاذ شده در طول ۵۰ سال گذشته سابقه نداشته است که اینقدر دولتها در اداره صندوقهای بیمهای دخالت کند.» ایزدخواه در این باره مثالی زد و از تکلیف سنگینی گفت که طرح تحول نظام سلامت روی دوش سازمان تامین اجتماعی گذاشت: «هزینههای طرح تحول سلامت در سازمان تأمیناجتماعی در سه سال گذشته دو برابر ۵۲ سال گذشته بوده است، اما وزیر بهداشت و درمان دائما گلایه دارد که بیش از یک سال است که حق و حقوق دانشگاهها پرداخت نشده است، زیرا پایداری منابع در آنجا خوب دیده نشد و با غفلتهای بزرگ کارشناسی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی روبهرو بوده است و عملا به ضد خود تبدیل میشود، پزشکان و پرستاران ناراضی هستند و صندوقهای بیمهای بهرغم پولهای گزافی که پرداخت کردهاند ناراضی هستند و نکته بعدی کفایت است به معنای آنکه حقوقی که تحت عنوان بازنشستگی، پیری و ازکارافتادگی پرداخت میشود بتواند کفایت زندگی آبرومندانه و شرافتمندانهای داشته باشد.»
شاخص نسبت تعداد افرادی که حق بیمه پرداخت میکنند به افرادی که ماهانه حقوق دریافت میکنند، به گفته ایزدخواه بهترین شاخصی است که نشان میدهد صندوقهای بیمهای به لحاظ خودکفایی در چه جایگاهی قرار گرفتهاند. او توضیح میدهد که «تجربیات جهانی نشان داده است، پروتکلهای سازمان بینالمللی کار و اتحادیه بینالمللی تأمین اجتماعی به کرات بیان کردهاند و تجربه عینی سازمان تأمین اجتماعی گویای این واقعیت است که اگر این عدد به ۶ برسد زنگهای خطر به صدا درخواهد آمد و هرچه به سمت پایینتر بیاید به زیر ۵ که برسد، یعنی این سازمان قادر نیست روی پای خود بایستد، یا باید اموال و داراییهای خود را به تدریج بفروشد یا باید از کمکهای دولت برخوردار شود. نگاه کنید که نسبت بیمهشدگان و مستمریبگیران تأمیناجتماعی ۲۵/۴ است یعنی سازمان تأمین اجتماعی اگر دست به استقراض، فروش اموال و داراییها نزند نمیتواند خود را اداره کند.»
او ادامه میدهد که «تعداد بیمهشدگان اصلی در سازمان تأمین اجتماعی بالغ بر ۱۳ میلیون نفر و تعداد مستمریبگیران بالغ بر ۳ میلیون نفر است و نسبت بیمهشده شاغل به مستمری بگیران، حدود ۲۵/۴٫»
بحرانی که این روزها صندوقهای بازنشستگی با آن رو به رو هستند، در سازمان تامین اجتماعی پررنگتر و جدیتر از سایر صندوقها بهچشم میآید و نگران کنندهتر است. آنطور که معاون پیشین حقوقی و امور سازمان تامین اجتماعی میگوید: «بیش از ۷۳ درصد جمعیتی که تحت حمایت ۲۴ صندوق هستند تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی هستند، بنابراین سازمان تأمیناجتماعی به عنوان بزرگترین و گستردهترین نهاد بیمهای در کشور مطرح است، اگر این سازمان نتواند به وظایف و مسئولیتهای خود عمل کند میتواند حوزه امنیت ملی را تحتتأثیر قرار دهد.»
او با یادآوری اینکه کل بازنشستگان صندوق فولاد حدود ۸۰هزار نفر هستند که بهخاطر دریافت حقوق مسئله ایجاد میکنند؛ یا در مقابل مجلس هستند یا در مقابل سازمان مدیریت تا بتوانند حقوق خود را دریافت کنند. حال تصور کنید که تعداد مستمریبگیران تأمین اجتماعی که بیش از ۳میلیون و ۲۰۰هزار نفر هستند را با بُعد خانوار ۳، ۴ نفر حساب کنیم چه عددی میتواند به وجود بیاورد؟»
ایزدخواه، ادامه میدهد که «در صندوق بازنشستگی کشور نسبت بیمه شده به شاغل کمتر از یک است، صندوق بیمهروستاییان حدود ۶۰ است و سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح زیر یک است و مجموعه بیست و چند صندوقی که بهعنوان صندوق اختصاصی برشمردیم حدود ۵/۱ است. دلیل تمرکز روی صندوق بازنشستگی کشوری و تأمین اجتماعی این است که بیش از ۸۵درصد جمعیت بیمهشده تحت این دو صندوق هستند و اگر اینها مورد توجه نگیرند و مسائلشان حل و فصل نشود همانطور که اشاره کردند حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی را میتواند تحتتأثیر قرار دهد.»
بازنشستگیهای پیش از موعد، پرداخت نشدن بموقع و مکفی حق بیمهها و… در سالهای اخیر زیر ذره بین نقد کارشناسان قرار گرفته و یکی دیگر از عواملی نام دارند که صندوقها را در بحران فرو بردهاند. به گفته معاون پیشین سازمان تامین اجتماعی، «بخش مهمی از بازنشستگیهای پیش از مؤعد و تنشهایی که در صندوقهای بیمهای پیش آمده ناشی از نپرداختن حق بیمه مناسب در سالهای متمادی بوده است. به دلیل اینکه معرفت لازم بین قوا بهوجود نیامده است فکر میکردند میتوانند با بازنشستگیهای پیش از موعد بحران اشتغال را از بین ببرند و متأسفانه فقط این دولت نبوده که دنبال این کار بوده است، بلکه جامعه کارفرمایی و کارگری در این مسئله دخیل بودند، حال یا کوتهنگرانه نگاه میکردند یا اینکه به علت اینکه تشکلهای واقعی و قوی کارگری و کارفرمایی نداشتیم نمیتوانستند آیندهنگری لازم را داشته باشند و براین اساس دنبال منافع کوتاهمدت بودند. البته بخشی از آن اجتنابناپذیر است وقتی مقوله خصوصیسازی و سیاستهای تعدیل ساختاری پدید میآید بدون تدابیر لازم در رابطه با خصوصیسازی کارگرها راهی جز اخراج نداشتند، بنابراین خودشان به دنبال این مسائل بودند. بنده خاطرم هست قبل از سال ۱۳۷۶ جامعه کارگری و کارفرمایی فشارهای بسیاری بر کارهای سخت و زیانآور آورده بود.»
او در ادامه درباره وضعیت مالی سازمان تأمین اجتماعی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ خاطرنشان میکند که «در این سالها میبینیم که انباشت بدهیها به ۱۴۰هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده و دولت به هیچعنوان ــ یا قادر نیست یا ارادهای وجود ندارد ــ پرداخت نمیکند. یکی از دلایلی که این بدهیها به صورت تصاعدی بیرون درآمده طبق پژوهشهای سازمان بینالمللی کار مشخص شده است، خیلی کشورهایی که دچار این نوع مشکلات هستند و تورم و رکود به آنها آسیب میرساند راهحلهایی پیدا کردند که ارزش آن پول حفظ شود. بنابراین در قانون ساختار نظام جامع رفاه تصویب شد که دولت باید بموقع بدهیها را پرداخت کند و اگر نداد مطابق نرخ اوراق مشارکت باید به آن اضافه کند، اگر میبینید این رقم نجومی شده است ناشی از هوشمندیای بوده است که در قانون ساختار نظام رفاه و تأمین اجتماعی وجود دارد.»
ایزدخواه با اشاره به اینکه اگر قرار باشد در حوزه فرابخشی و عدالت اجتماعی به نظامهای تأمین اجتماعی توجه شود باید مفهوم عدالت کاملاً شفاف باشد، توضیح میدهد که «متأسفانه در دولت گذشته عدالت به بدترین وضع تفسیر شد و همه تصورشان این بود دولتی که پرچم عدالت را در دست گرفته است اولین جایی که به آن توجه میکند وزارت رفاه و تأمین اجتماعی است و میتواند پیشانی این وزارتخانه باشد. آقای دکتر شریفزادگان آن زمان نامهای بلندبالا خطاب به آقای احمدینژاد نوشتند و جایگاه این وزارتخانه را تبیین کردند، اما بعدها دیدیم که به جایی چسبانده شد که آثار آن اکنون دیده میشود. آخرین نکته این است که باید فهم و درک شرکای اجتماعی را بالا ببریم، متأسفانه شرکای اجتماعی صندوقهای بیمهای آن شرایط لازم را ندارند. اگر اینها بتوانند مسائل صندوقهای بیمهای را حداقل در حوزه خود حل و فصل کنند و بدانند چه مصیبتی گریبانگیر آنها خواهد شد آن زمان میتوانند قدرت چانهزنی را بالا ببرند، سئوال کننده باشند و از مقامات مسئول بخواهند که این چه وضعیتی در اداره صندوق است.»
درباره بحران صندوقهای بازنشستگی این روزها زیاد حرف زده میشود، نشستهایی برگزار میشود و حتی رئیسجمهوری هم درگزارش ۱۰۰ روزه عملکرد دولت به آن اشاره میکند، اما کسی راهکاری برای آن ندارد و طنز ماجرا هم اینجاست که به قولی بزرگترین بدهکار و نخستین عامل بهوجود آورنده بحران هم جای آنکه برای حل مشکلات راهکار داشته باشد، راوی بحران شده است. به نظر میرسد همه به نظاره نشستهاند، بدون برنامه تا آینده میلیونها ایرانی به بحران گره بخورد.
منبع: روزنامه جامعه فردا
http://entekhabkhabar.ir