باید درنظر داشت که سازمان تامیناجتماعی، یک کل واحد است که جداکردن هر بخش از این مجموعه واحد، میتواند به کل ساختار تامیناجتماعی ضربه بزند. نباید تصور کرد که با جداکردن سهم نهبیستوهفتم حقبیمهها و واریز آن به خزانه، فقط منابع بخش درمان آن مجموعه، جدا میشود، بلکه با جداسازی منابع بیمه درمان، سایر تعهدات تامیناجتماعی نیز دستخوش تغییر خواهد شد.
اگر با واریز سهم درمان به خزانه، سازمان تامیناجتماعی برای ارائه خدمات درمانی مستقیم و غیرمستقیم با کمبود بودجه مواجه شود، تبعات این اتفاق، دامنگیر همه بیمهشدههای این سازمان خواهد شد.
باید درنظر داشت که تامیناجتماعی، هزینههای تشریفاتی ندارد و همواره بخشی از منابع حقبیمهها نیز وصول نمیشود. حال سوال اینجاست که آیا تامیناجتماعی در این شرایط میتواند به تعهدات خود عمل نکند و مثلا به دلیل وصولنشدن برخی مطالبات، مستمریها را نپردازد؟ بدیهی است که تامیناجتماعی، هرگز چنین کاری را انجام نداده است و انجام نخواهد داد. در حوزه درمان هم همینطور است. هرگز تامیناجتماعی به دلیل مشکلات مالی، درمان بیمهشدهها را قطع نکرده، اما اگر قرار است طبق قانون، تامیناجتماعی به ارائه خدمات درمانی مستقیم و غیرمستقیم بپردازد، باید منابع آن تامین شود، نه اینکه منابع اجرای قانون از تامیناجتماعی گرفته شود. به همین دلایل معتقدم که جداکردن منابع درمان سازمان تامیناجتماعی، به کل ساختار نظام رفاه و تامیناجتماعی آسیب میزند و آسیبهای آن را به هیچوجه نباید فقط محدود به حوزه درمان دانست.
صمدالله فیروزی، قائممقام صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر کشور
منبع : http://www.tamin.ir/News/Item/56584/2/56584.html