به گزارش «تابناک»؛ حقوق به دو دستهی مالی و غیرمالی تقسیم میشود. حقوق غیرمالی، همان گونه که از نامش پیداست، مسائل غیرمالی فرد مانند ابوت (رابطه پدر و فرزندی) و… را دربر میگیرد، ولی حق مالی که مستقیم به مال مربوط میشود دو قسم دارد: ۱.حق عینی و ۲. حق دینی.
حق عینی: رابطهی مستقیمی است که شخص با مال دارد و بدون واسطه با مال (شیٔ) در ارتباط است. ( مانند حق مالکیت)
حق دینی: رابطهی مستقیمی است که شخص با شخص دیگری دارد و غیرمستقیم با مال در ارتباط است. (حق دینی درواقع همان طلب است که شخصی از شخص دیگر دارد.)
انواع مالکیت
حق مالکیت، کاملترین حق عینی است و منظور از کامل بودن این است که این حق تمام اختیارات را جهت استفاده و بهرهبرداری به صاحب خود خواهد داد. مالکیت دو نوع است؛
تصرفی که به قدر متعارف باشد (یعنی مقبول عرف و مردم عادی باشد، حتی اگر درست هم نباشد).
همان گونه که از نام آن پیداست، به موجب این حق، مال یا شیٔ انحصاری در اختیار فرد است و کسی نمیتواند آن را تصاحب کند؛ البته این حق همانند سایر حقوق، یکسری اختیارات و محدودیتهایی به فرد خواهد داد.
مالک میتواند مقداری از حق خود را به موجب قراردادی خصوصی به دیگری انتقال دهد؛ یعنی به طور جزئی بخشی از حق مالکیت را از خود سلب کند. قرارداد اجاره و اعطای حق انتفاع و ارتفاق چند نوع از اختیارات قانونی مالک نسبت به دیگران است.
به موجب مادهی ۴۰ قانون مدنی: «حق انتفاع عبارت است از حقی که به موجب آن شخص میتواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند.» به عبارتی در حق انتفاع منافع، متعلق یا ملک منتفع (کسی که استفاده میکند) نیست بلکه فقط حق استفاده را دارد که با مالک منفعت یا قراداد اجاره که پیشتر از آن صحبت شد، متفاوت است. چرا که در مالکیت منفعت دو نوع مالک داریم مالک عین (مؤجر یا اجارهدهنده) و مالک منفعت (مستأجر یا اجارهکننده)، ولی در حق انتفاع تنها یک مالک وجود دارد و دیگری فقط منتفع میشود.
در قرارداد اجاره، مستأجر در پایان مدت قرارداد، این حق را دارد که برای مثال اگر محصولی را کاشت (با توجه به شرایط مقرر مابین طرفین) آن را برداشت کند، ولی منتفع حق انتفاع، در پایان مدت این حق را ندارد، چون منافع به ملکیت وی در نیامده است.
حق ارتفاق از دیگر موارد محدودیت انحصاری بودن است، زیرا موجب میشود که مالکی آزادی تصرف در ملک خود را بهخاطر منافع دیگری از دست بدهد. این حق طبق مادهی ۹۳ قانون مدنی اینگونه تعریف شده است: «ارتفاق حقی است برای شخص، در ملک دیگری».
حق ارتفاق برخلاف حق انتفاع (که درمورد همهی اموال کاربرد دارد)، تنها در املاک استفاده میشود و درواقع قانونگذار برای مالکینی که املاک آنها در مجاورت یکدیگر قرار دارد، حقوقی مانند راه عبور یا حق مجری آب و… را قرار داده است.
در مالکیت مفروز یا افراز فقط یک مالک وجود دارد که در این حالت فرد شریکی ندارد.
مالکیت، درصورتی که مالک دولت باشد، تحت عنوان مالکیت عمومی شناخته میشود و در مقابل آن مالکیت فردی قرار دارد. مالکیت عمومی زمانی است که مال و ثروت مرتبط با عموم باشد و متعلق به شخص خاصی نباشد و دولت، آن مال را جهت استفادهی عمومی، در اختیار مردم قرار داده باشد.
با عنایت به تعاریف فوق، مالکیت حقی را برای فرد ایجاد میکند که در اثر آن مالک میتواند با توجه به استثنائات مصرح قانونی، هر نوع تصرفی را در مال خود اعمال نماید؛ برای مثال میتواند مال خود را تلف کند یا حتی از آن اعراض کند ( به معنی رویگردانی از مال) یا مال را بهصورت کامل یا ناقص مانند واگذاری حق انتفاع و… به دیگری منتقل کند یا به جهت وثیقهی طلب دیگری، رهن بگذارد.