رشد اقتصادی حاصل از تولید، بسیار سخت و ارزشمند است و اگر رشد اقتصادی حاصل از تولید باشد، درآمد سرانه خانوار افزایش مییابد اما رشدی که در سال ۹۵ نصیب اقتصاد ایران شد، ناشی از فروش بالای نفت بود اما درآمد سرانه خانوارها بالا نرفت.
همچنین رشد اقتصادی به تنهایی ملاک تعیین وضعیت مطلوب اقتصادی جامعه نیست.رشدی که از بهرهوری نیروی کار و تولید حاصل نشده، نمیتواند برای جامعه تاثیرات زیادی داشته باشد. از سوی دیگر باید توجه داشت در آن سال ضریب جینی افزایش پیدا کرده به این معنی که برخی افراد ثروت بیشتری به دست آوردند و برخی دیگر همچنان از این درآمدهای کلان محرومند.
فساد مهمترین و اصلیترین چالش یک جامعه است و زمانی که رشد اقتصادی و ضریب جینی هر دو زیاد میشود به این معنی است که فساد و رانت اقتصادی در آن کشور زیاد است. در این شرایط افراد ضعیف جامعه و طبقه کارگر و کشاورز همچنان در فقر خود فرومیروند و متاسفانه کسی همصدای آنها را نمیشود.
اگر رابطه ضریب جینی و شکاف ثروت را محاسبه کنیم در آن زمان عمق فاجعه مشخص خواهد شد. کارگران و کشاورزان زیر خط فقر هستند و فقط برای زنده ماندن تلاش میکنند اما اقشار کارمندان که بهرهوری ندارند تنها از دولت پول دریافت میکنند و مدیران هم حسابشان جداست.
البته راهکاری در این زمینه وجود دارد که خیلی به آن توجه نمیشود؛ بهرهمندی از سیستم مالیاتی کشور. نظام مالیاتی دو هدف را دنبال میکند که یکی سیاستگذاریهای اقتصادی و دیگری کسب درآمد است و متاسفانه فقط بخش درآمد برای دولت اهمیت دارد. اگر از درآمد و ثروت افراد مالیات دریافت شود، شدت کسب ثروت کاهش مییابد. از آنجا که مدیران در بدنه سازمان امور مالیاتی عموما به علم اقتصاد آشنا نیستند، باعث ناکارآمدی سیاستهای مالیاتی میشوند و باید از افراد خبره در این حوزه استفاده شود.
دکتر میثم موسایی – عضو هیات علمی دانشگاه تهران
منبع : http://jamejamonline.ir/online/3269197262973559039