مدتهای مدیدی است که کشور ما در گردونه سیر تاریخی خود در رخداد های اقتصادی و اجتماعی ، دچار معضلاتی شده است که دسترسی به راه حلهای درست و بجا ، مشکل و غیر قابل حصول شده است . با توجه به مردود بودنِ اصل ممتنعِ عدم امکان دسترسی به تبین ، توضیح و یافتن پاسخ های لازم در معضلات پیش رو و همچنین فراوانی بروز رخداد های ناگوار در پهنه قضاوت عوام وخواص جامعه ، سراغ گیری از علت العلل ناتوانی های مزمن شده ِامروز نه تنها ضروری ، بلکه اجتناب ناپذیر شده است .
با پیش فرض درستِ اعتقاد به علم ِ قابلیتِ شدن ها در ظرف استعدادهای بالقوه و بالفعلِ فکر و کار ایرانی و نیز امکان قطعی ، محقق الوقوع و بلامنازع بالندگی آنها در بستر مدیریت صحیح ، بنظر می رسد نتایج حاصل از بکارگیری استعدادها ، زمانی امید بخش بوده و به موتور مولد و شکوفایی کارها خواهد انجامید که کارگزاری مدیریتی ، با اعتقاد راسخ به نیروهای کارآمد و استفاده از ابزارهای مدیریتی صحیح در مواجهه با موضوعات و چالشهای رودر رو ، در گردونه شایسته گزینی هوشمند و هدفمند ، فارغ از هر گونه گرایش فردی و گروهی ، از مرحله پلشتی انتخاب های نا درست و پیش گزیده عبور کرده باشد .
متاسفانه امروز و روزهای پیش گذشته ، علیرغم معین بودن ترفند ها، در گستره تجربیات مفید و حقایق تلخ پشت رو ونیز صعب الوصول نبودن انتخاب بهترین راه حلها در مواجهه درست ، منطقی و بموقع با موضوعات و چالشهای پیش رو ،این موضوعِ به جد مهّم، بر همگان قابل درک شده است که دخالت های آشکار و پنهان عوامل موثر قدرت متزاحم ، با پیش فرض تعّمد و یا جهالت مفرط، تبدیل به باز دارندگی شده که انتفاع در مسیر بالندگی ملی ، نمی تواند متحّیز به پیشرفت جامع الاطرف و آرامش قابل اطمینان برای همگان باشد .
معیوب بودن کلی و جزئی نتایج حاصله از راه حلها ، سردرگم شدن روند ها و عملکرد ها ی ناشی از بد گزینی و مدیریت های غلط ، عدم اطمینان از تجویز نسخه های شفابخش در تلاطم چالشهای متعدد و مزمن شده ، این حقیقت را بالعیان گواهی می نماید که با وجود امکان دسترسی به بسیاری ازمنابع اصلی ، امکانات و دانش روز ، بعنوان منابع اساسی پیشرفت و توسعه ، اقدامات محافظه کارانه ی مدیران استراتژیست و صاحب منصب در بستر تصمیم سازی واقدامات اقتصادی و اجتماعی ، ممحّض به مغالطه کاری در مقدماتی شده اند که در اکثر مواقع روشهای سبب سوز ، جایگزین روشهای سبب ساز شده است .
اگر بپذیریم اتخاذ روشهای کارآمد در فرآیند رفتار حرفه ای ، حاصل نوعی از تمهیدات فکری مبتنی بر ادراکات و دریافت هایی است که بر اثر شایستگی های فکری فردی و جمعی در مسیر پاسخگویی به سوالات ، بعنوان بهترین راه حلها پیشنهاد می گردد ، هر گونه اهمال ، بد سلیقه گی ویا عملکرد منتج به نتایج غلط ، نا کارآ و یا متزاحم در روند های منطقی و ریل گذاری شده ، فارغ از عوارض غیر قابل انکار آن ، نشان از ناتوانی فکری و عملکردی مسئولینی دارد که با داشتن بانک بزرگی از نیروهای متخصص شایسته کشور و کوله باری از تجربیات گذشته ، مسیر حیات و تلاش برای احیای حیات ملی را ،در افق پیشرفت و توسعه همه جانبه ، فدای خواسته های خود در مدار خویش خواهی خودی ها نموده اند .
بنظر نگارنده در صورتیکه به هر نحو ، تمهیدات اجرایی و یا عملکردی مبتنی بر اتخاذ روش های راهبردی در محدوده قرمزِ ” خطای قابل ملا حظه “و “غیر قابل اغماض ” ، قرار گیرند ، اولویت کاری از تمرکز جدی بر یافتن راه حلها در مسیر رخدادهای آزار دهنده و تزاحمی ، معطوف به بررسی ظرفیت توانمندی و توانایی طراحان و عاملیت افرادی خواهد شد که خطای عملکردی آنها ، در سرجمع عملیات دردوره مورد انتظار ، در بازه زرد و قرمز قرار گرفته است .
این بررسی قبل از آنکه تشریفاتی ، تعارفی ویا مستحضر به رعایت اشخاص و زمان در خور باشد ، حرکتی پیش ران و پیش برنده برای بقا و حیات دستاورد هایی خواهد بود که صاحبان آن ، برای بدست آوردن آن از هستی خود گذشته اند .
اگر قبول کنیم که پذیرش دائمی اشتباهات محض یا نسبی برای دوره مشخص مدیریتی خاص ، فارغ از ارزیابی خطا ها ی عملکردی متناسب ، به یک روال رایجی تبدیل شده و اجتناب از رسیدگی فوری و بموقع آن توسط دستگاههای نظارتی ، همواره مخاطرات همزاد با خودش را دارد ، می توان گفت که این روش یا رویکرد به دلیل ماهیت تخریبی و تزاحمی آن ، به مراتب از اتخاذ روشهای نا صواب جدید ، در حوزه مطالبات اقتصادی و اجتماعی خطرناک تر و غیر قابل بخشش تر است .
با نگاه اجمالی به رخدادهای معیوب پی در پی در سالیان گذشته ، این نقطه قوت ، استنباط می گردد که ، با فرض صداقت در عملکرد ، پست های اشغال شده مدیریتی ، در بسیاری از سطوح حساس نه تنها از مهندسی مطلوب برخوردار نبوده بلکه ، روند صلاحیت احراز شغل با شاغل ، با معضل جدی بی توجهی از نوع انتخاب و ارزیابی مواجه بوده است .
طبیعی است با قبول نسبی ، عدم صداقت در برخی از عملکرد ها که دایره شمول آن ، در گستره واگذاری مسئولیت های حساس به افراد کم توان و کم بازده در حال گسترش است ، می توان به این باور رسید که منشاء تحقق رخدادهای نا صواب در حوزه رخدادهای اقتصادی و اجتماعی از یک سو و عدم پاسخگویی درست و به موقع به پدیده های تزاحمی از سوی دیگر ، به طور بی سابقه ای با نظم نا موزرن موجود گره خورده است .
از آنجاییکه رسیدن به پاسخ راه حلهای صحیح ، در بستر الگوریتم سازی و انتخاب عوامل مناسب ومتناسب ، قابل حصول بوده ، معیوب سازی و یا معیوب انگاری عامدانه و جاهلانه آن ، سّد مرتفعی در قبال رسیدن به اهداف مورد نظر و چالشی عظیم ، در دستیابی به مقصود نهایی، در افق خواستنی های بالنده ملت بزرگ ایران خواهد شد. از این رو صواب کاریِ دائمیِ متکی به صواب اندیشیِ مستمر ، با ملاحظات حرفه ای و فراگیر ، شرایطی را فراهم خواهد نمود تا با اتخاذ منطق درست در عرصه های گوناگون ، راه حلهای ناشی از پدیده ها و رخدادهای جدید الورود ، در گردونه تصمیمات اجرایی ،از موفقیت های بیشتر و تزاحم کمتری برخوردار گردد .
سابقه تاریخی و تجربه رودر رو ،گواه براین موضوع است که هرگاه مدیریت دانش محور بر مدار دیدگاههای افراد برخوردار از زعامت اخلاقانه ، دانش خلاقانه و رفتار هوشمندانه قرار گیرد ، هرگز تند بادهای رخدادهای متعدد و متزاحم در اراده مدیران و آحاد جامعه تاثیری نخواهد داشت .
محمود رستمخانی
منبع : http://www.alef.ir/news/3970218152.html