٨٠درصد از این صنایع را نیز شرکتهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند که در شهرکهای صنعتی بسترها و ظرفیتهای مناسبی برای رشد آنها درنظر گرفته شده است؛ اما چه میشود که یک کسبوکار کوچک با تعطیلی مواجه شده یا چرا برخی از آمارها از تعطیلی این واحدها در شهرکهای صنعتی خبر میدهند؟ باید توجه کرد که برخی از این صنایع در شهرکهای صنعتی هنوز در مرحله تاسیس هستند و ممکن است مجوز تاسیس یا شرایط راهاندازی به آنها تعلق نگیرد.
بنابراین محاسبه آمارها باید با احتساب این دسته از صنایع باشد. در شرایط فعلی برخی البته تعطیل هستند و برخی با ظرفیت پایین فعالیت میکنند نهایت آنکه در مجموع، تعداد اندک واحدهای فعال این شهرکها برایند خوبی از وضعیت شرکتهای کوچک و متوسط در کشور بهدست نمیدهد، اما یک یا دو هفته آینده آمارگیری دقیق در خصوص تعداد این واحدها منتشر خواهد شد که تحلیل ما از وضعیت صنایع کوچک را منطقیتر میکند.
اینکه چرا واحدهای کوچک کارآمد نیستنددلایل مختلفی دارد که بهطور کلی میتوان آن را به پنج عامل تاثیرگذار تقسیم کرد.
١- انتخاب اشتباه طرح و استراتژی بنگاه: گاهی فرد سرمایهگذار در شروع یک کسبوکار کوچک یا انتخاب طرح و ایده به خطا میرود. برای مثال، طرحی را برمیگزیند که به لحاظ تولید، توجیه اقتصادی ندارد یا آن طرح، برای آن شرایط و آن فضا مناسب نیست. بعضی از طرحها هم بهطور کلی در یک کشور جوابگو نیستند. گاهی هم محدوده تعیینشده برای آن بخش، کوچک است یا فرد کارآفرین صنعت کوچکی را با ظرفیت بالا تولید میکند که به دلیل هزینههای سربار قادر به رقابت با سایر محصولات مشابه نیست. همین انتخاب اشتباه موجب زیان یا ورشکستگی صنایع کوچک میشود، بنابراین اهمیت انتخاب و استراتژی سرمایهگذار در پیشبرد برنامههای تولیدی واحد صنعتی بسیار حائزاهمیت است. اطلاعات گنجانده شده در استراتژی فرد موردنظر باید دقیق و عملیاتی باشد.
٢- بیتوجهی به اتفاقات غیرمنتظره در فضای اقتصاد کلان: سرمایهگذار یا مدیرعامل بنگاه کوچک باید شرایط تحریمی موجود را در نظر داشته و خود را برای اتفاقات غیرمنتظره آماده کند. بعضی مواقع بنگاه درگیر رکودی میشود که پیش از این وجود نداشته است و همین باعث برهم زدن محاسبات وی و تجهیز امکانات لازم برای مقابله با این شرایط میشود.
٣- ضعف در تامین سرمایه: مشکل عمدهای که اکثر سرمایهگذاران بهویژه فعالان بنگاههای کوچک با آن درگیر هستند، تامین مالی و ضعف در دسترسی به منابع است. عدم دسترسی بهموقع به منابع مالی باعثشده بسیاری از برنامههای پیشرو در این صنایع بلاتکلیف باقی بماند و بنگاه نتواند اختیار کافی برای انجام پروژههای جدید داشته باشد.
۴- وجود رقابتهای ناسالم: بنگاههای کوچک و متوسط علاوه بر صدمهای که از شرایط رکودی و تورمی میبینند، گاها بهواسطه فعالیتهای ناسالم بنگاه رقیب، دچار زیان میشوند که این مسئله بهویژه در بازارهای صادراتی و بازاری که طرفین به فروش و عرضه محصول میپردازند، دیده میشود. اصل هر کسبوکاری داشتن بازار فروش است که با توجه به این مسئله میتوان دریافت بنگاههای کوچک از عدم توانایی دستیابی به چنین بازاری یا از دستدادن آن چقدر زیان میبینند.
۵- عقبماندگی بنگاه در بهکارگیری ابزارهای نوین مدیریتی و توسعه بنگاه: یک واحد کوچک ضعیف، قادر به رشد هماهنگ بخشهای مختلف خود نیست؛ از بخش مدیریتی گرفته تا نیروی انسانی این ضعف نمودار است. خلأ نیروی انسانی، ناتوانی در جذب نیروی انسانی موفق و توسعه فیزیکی همزمان بنگاه با توسعه فرهنگی و… از پیامدهای آن است.
منبع: هفتهنامه آتیه نو، شماره ١۶١
آرمان خالقی،عضو هیئتمدیره خانه صنعت ایران
منبع : https://www.tamin.ir/News/Item/63704/2/63704.html