نقدینگی تیغ دولبه است که یک لبه آن به بخش تولید ختم میشود و بخش دیگر میتواند ویرانگر بازارهای دیگر باشد. نقدینگی زمانی به مشکل میخورد که توزیع پول در بخشهای مختلف اقتصادی نامناسب باید و یا رشد آن بیش از اندازه اتفاق بیفتد که اقتصاد ایران از دو این موضوعات رنج میبرد.
به همین منظور دولتها از افزایش نقدینگی جلوگیری میکنند و برای کنترل آن در شرایط نابسامان از کاهش رشد نقدینگی کمک میگیرند و در مرحله بعدی اقداماتی برای توزیع متعادل پول بین بخشهای مختلف اقتصادی انجام میشود. برای کنترل نقدینگی در اقتصاد ایران راهحلهای مختلفی پیشنهاد میشود که یکی از آنها انتشار اوراق مشارکت برای پروژههای سودآور است که میتواند محل جذب بخشی از نقدینگی در جامعه باشد.
از سوی دیگر به مدت کوتاهمدت باید سود سپردههای بانکی افزایش یابد تا توان بانک برای تسهیلات دهی پایین نیاید. البته برخی اقتصاددانان معتقدند که افزایش سود سپردههای بانکی منجر به افزایش نرخ سود تسهیلات میشود و هزینه تمام شده بنگاهها به نیز به همین منوال رشد خواهد داشت اما به این نکته باید توجه کرد که پول در بانک مانند خون در بدن انسان است و اگر بانک جذابیتی برای پولهای مردم ایجاد نکند خون خود را از دست داده است. مسلما در شرایطی که نرخ تورم ۴۵ درصد است نرخ سود سپرده ۱۵ درصدی برای هیچ سرمایهداری جذاب نخواهد بود و منجر به سرعت گردش پول در اقتصاد میشود که زیانهای این موضوع در ماههای گذشته به خوبی دیده شد.
از سوی دیگر با تکمیل سامانه جامع مالیاتی دولت میتواند مالیات بر عایدی سرمایه را اجرا کند تا نقدینگی به سمت تولید هدایت شود. به طوریکه افراد دارای سرمایه میتوانند در تولید سرمایهگذاری کنند و اگر در بخشهای دیگر مانند مسکن سرمایهگذاری کردند باید مالیات آن را بپردازند.
در این صورت بازار مصرف کشور به خوبی مشخص میشود و پولهای سرگردان در بخشهای تولیدی آرام میگیرند. البته دولت هم باید بخشهای تولیدی را آنقدر تقویت کند تا پذیرای نقدینگی موجود در اقتصاد باشد در غیر این صورت اعمال این قانون هم نفعی برای اقتصاد نخواهد داشت.
دکتر میثم موسایی
عضو هیات علمی دانشگاه تهران
منبع : http://jamejamonline.ir/online/3471336731946793440