تورم بزرگی در انتظار مردم است.
دوسوم درآمدهای ارزی از دست رفته است.
آرمان- زینب مختاری: سال ۹۷ سرشار بود از فراز و فرودهای اقتصادی که میتوان افزایش چشمگیر نرخ ارز را پیشقراول آن دانست. ایجاد یک فضای روانی ملتهب که به تبع آن، تورمی عظیم شکل گرفت، از پیامدهای این افزایش نرخ بود. نوسانات نرخ ارز و بالا و پایینرفتن مکرر قیمت دلار، میتواند بیش از نرخ گران آن (در شرایط ثبات) بر بخشهای مختلف اقتصادی اعم از بازرگانی و تجارت، تولید و خدمات و…، تاثیر منفی داشته باشد. بزرگترین اثر منفی این نوسانات بیاعتمادی طرفهای اقتصادی به آینده و افزایش نگرانی از کاهش ارزش سرمایههاست. «آرمان» در گفتوگو با علیاکبر نیکواقبال، اقتصاددان و استاد دانشگاه، به اختصار، به آنچه که تاکنون در سال جاری در این حوزه گذشته و پیشبینی شرایط در سال ۹۸ پرداخته است که در ادامه میخوانید.
اکنون در ماههای پایانی سال پرفرازونشیب ۹۷ بسر میبریم؛ تحلیل شما از نوسانات بازار ارز در ماههای گذشته چیست؟
در ماههای گذشته، تورم عجیبی به علت افزایش پایه پولی و رشد نقدینگی بهوجود آمد و نتیجه آن، افزایش چندبرابری و ناگهانی نرخ ارز بود. این رشد نقدینگی پنهان در چهار، پنج سال گذشته بسیار بالا و در حد ۲۲درصد بوده است. با توجه به امکانات وارداتی، عرضه تا حدی در داخل کشور بالا رفته و در نتیجه بین عرضه و تقاضا یک تعادل غیرطبیعی بهوجود آمده بود. در نتیجه این سیاست، اگرچه در دولت یازدهم با ثبات قیمتها و تورم ۱۰درصد روبهرو بودیم اما حفظ و نگهداری مصنوعی چنین تعادلی ناگهان به علت عوامل مختلف آتشفشان ایجاد کرد و تورم عجیبی را بهوجود آورد. این تورم خود را بهخوبی در افزایش سه تا چهاربرابری نرخ برخی محصولات غذایی به صورت ملموس نمایان ساخت و فشار طاقتفرسایی را به طبقات ضعیف، بیکار، کمدرآمد و ازکارافتاده وارد آورد. نرخ تورم و نرخ ارز تا حدی تابع فضای روانی هستند. یعنی انتظارات تورمی اگر در جامعهای وجود داشته باشد تورم و افزایش نرخ ارز را بسیار تشدید میکند.
سیاستهای کنترلی بانک مرکزی بر بازار ارز را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر میآید بانک مرکزی که مسئول ثبات پولی و ارزی کشور است میخواهد این فضای روانی را کنترل کرده و از این التهابات کم کند تا تاثیر آن بر قیمتها را کاهش دهد. البته ما اطلاعات دقیقی از وضعیت موجودی منابع ارزی کشور نداریم اما از طرف دیگر زمانی که آیندهنگری میکنیم، مشاهده میکنیم که این تحریمها درآمد نفتی ما را تا یکسوم کاهش داده است. پس دوسوم درآمدهای ارزی ما از دست رفته و با این یکسوم و جو روانی موجود و عدم تعادل تقسیم درآمد ملی که ۷۰درصد نقدینگی و شبهپول در دست یک درصد جامعه است و امکان تاثیرگذاری آنها روی نرخ ارز را بسیار بالا میبرد، میتوان گفت که بانک مرکزی کار دشواری پیشرو دارد. با این شرایط به نظر میرسد که بهصورت طبیعی نرخ ارز حدودا ۱۰هزارتومانی برای دلار، طبیعی نباشد و مقداری با فشار سیاستهای مختلف بانک مرکزی توانستهاند این نرخ را در این حد نگاه دارند. نیاز است که اتاقهای فکری راهاندازی شود و به راهحلهای بهتری برسند.
نوسانات ارزی و کاهش درآمد ارزی چه تاثیراتی بر اقتصاد کشور میگذارند؟
وقتی درآمدهای ارزی کشوری مثل ایران پایین میآید، خودبهخود متعاقب آن، درآمدهای گمرکی هم کاهش پیدا میکند و در ادامه آن درآمدهای شرکتهایی که از طریق واردات مواد اولیه، قطعات و تجهیزات کالایی را تولید و عرضه میکنند، به دلیل آنکه یا این خوراک به دستشان نمیرسد یا گران به آن دست پیدا میکنند، کاهش مییابد و نهایتا درآمدهای مالیاتی دولت نیز کم میشود. از سوی دیگر نیز حدود ۲۰ تا۳۰میلیارد قاچاق در کشور وجود دارد که بسیار تاثیرگذار است و ممکن است شرکتها در نتیجه عدم کنترل آن، ورشکسته شوند و شرکتهای ورشکسته هم عملا سودی ندارند که بخواهند مالیات بر درآمد و سود را پرداخت کنند؛ در نتیجه درآمدهای ارزی از طرق مختلف بهشدت کاهش مییابد. از سوی دیگر، امکانات FATF هم اجازه ورود و خروج راحت ارز را نمیدهد؛ در مجموع اگر بخواهیم واقعبینانه بیندیشیم، سیاستگذاران باید به دنبال راهحلهایی جدی بگردند.
در هفتههای اخیر شاهد ثبات نسبی نرخ ارز هستیم؛ اگرچه گفته میشود این ثبات حاصل سیاست کنترلی بانک مرکزی است. به نظر شما این شرایط تا سال آینده تداوم خواهد داشت؟
به نظر میرسد اکنون توانستهاند به صورت مصنوعی یا با فشار و بخشنامههای مختلف و بگیر و ببند صرافیهایی که خارج از قوانین بانک مرکزی عمل میکنند، این نرخ را کنترل کنند. اکنون هر شهروندی میتواند تا دوهزار دلار ارز دریافت کند. اگر این شرایط را آزاد بگذارند تقاضا دوباره بالاتر میرود؛ مردم برای تحصیل و گردشگری-که اکنون بهشدت پایین آمده است-به ارز نیاز دارند. اکنون این نرخ بهسختی کنترل میشود؛ راهحل اساسی باید از جای دیگری جستوجو شود چرا که تداوم این راه دیر یا زود حتی اگر تا عید هم به صورتی حفظ و نگهداری شود، در سال جدید مشکل خواهد بود. برای سال جدیدی که آغاز میشود رشد اقتصادی منفی ۵/۳درصد پیشبینی میشود. با این رشد اقتصادی منفی دولت عملا نمیتواند مالیات بگیرد و تورم بزرگی هم در انتظار مردم است. در این شرایط تورم بالا میرود و نرخ ارز هم به تبع آن، افزایش مییابد. اگر بخواهند در سال آینده هم به صورت دستوری و با فشار، نرخ ارز را کنترل کنند باید منابع ارزی ۱۰۰ تا ۲۰۰میلیارد دلاری در کشور موجود باشد تا بتوانند از نرخ کنونی ارز دفاع کنند. اگر مبلغ ذخایر بانک مرکزی در این حد نباشد به نظر میرسد کار بسیار سخت میشود. اگرچه بسیار کوشش میشود که از طریق بخشنامههای بانک مرکزی جلو تقاضای ارز را از نظر روانی بگیرند و به صورتی با همین موجودی و درآمد ارزی بسیار محدود، نرخ را کنترل کنند.
چه راهکاری میتواند در این شرایط گشایشی ایجاد کند؟
به گمان من، ما از تمام امکانات و راهحلها استفاده نکردهایم و بهتر است که راههای جدیدی گشوده شود که این مسائل به شکل پایهای و اساسی حل شود. نیاز است برنامهریزی جدی صورت گرفته تا مساله سرمایهگذاری و رشد اقتصادی در ایران، جان بگیرد؛ همچنین باید از فرار سرمایه که ۲۰میلیارد برآورد میشود جلوگیری کرد؛ واردات ارزی و اعتماد به اقتصاد کشور افزایش یابد تا به جای آنکه فرار سرمایه داشته باشیم، ورود سرمایه اتفاق بیفتد. در شرایط کنونی ورود سرمایه که نداریم، تراز بازرگانی ما، درآمدهای اولیه را ندارد و اگر هم ۲۰میلیارد، شرکتهای پتروشیمی و امثال آنها ارز به دست میآورند حاضر نیستند با قیمت ۱۰هزار تومان آن را عرضه کنند چرا که بر این باورند قیمت واقعی آن بیشتر است؛ در نتیجه عرضه ارز در ایران به طرق مختلف کاهش پیدا کرده است. چه از طریق تراز بازرگانی و تراز جاری و چه از نظر ورود سرمایههای کوتاهمدت و میانمدت به کشور. در نهایت نمیدانم اتاق فکری وجود دارد که راهحلهای بسیار گوناگونی که میتواند کمک کند را ارائه دهد یا نه. راهحلها باید منطقی، عقلایی، میانمدت و طویلالمدت باشد چرا که زندگی یک ملت و حیات یک کشور کوتاهمدت نیست. در برنامههای طویلالمدت باید تمامی این پیامدها و آثار سیاستگذاریهای مختلف بررسی شود و درستترین راهحل انتخاب شود تا بتوانیم با مشکلات موجود بهتر برخورد کنیم. به باور من اکنون ما بهترین برخورد را با شرایط موجود نداریم.