قانون پرایس: دلیل نابرابری در اقتصاد چیست؟
هر چه پیش میرویم، میزان نابرابری توزیع ثروت در جهان بیشتر میشود. شاید فکر کنیم ریشه این نابرابری در مدیریت جهان باشد؛ اما راستش قضیه عمیقتر است. ریشه نابرابری شاید در یکی از قوانین طبیعت به نام قانون پرایس (Price’s Law) باشد.
نابرابری مشکل بسیار بدی است که عملا راهی برای حل آن وجود ندارد و شاید روزی به سقوط تمدن بشری منجر شود. احتمالا هم دلیل سقوط تمدنهای پیشینی که امروزه از زیرخاک بیرون میآیند، همین نابرابری ناشی از قانون پرایس بوده است.
قانون پرایس چیست؟
دکتر درک پرایس (Derek J. De Solla Price) فیزیکدان، تاریخدان علم و دانشمند اطلاعات (Information Scientist) بود. او بهعنوان پدر رشته علمسنجی (Scientometrics) شناخته میشود.
دکتر پرایس هنگامی که در دهه شصت میلادی به مطالعه بازدهی و خروجی دانشجویان دکترا میپرداخت، متوجه شد عدد میانه تعداد مقالات منتشرشده بهازای هر دانشجوی دکترا فقط یک مقاله است.
در یک مجموعه آماری، میانه عددی است که تعداد اعضای قبل از آن عدد با تعداد اعضای بعدازآن برابر است. بگذارید مثالی بزنیم.
فرض کنید پنج دانشجوی دکترا داریم. این پنج دانشجو در مجموع ۱۰ مقاله منتشر کردهاند. اگر دانشجوی اول ۵ مقاله، دومی ۴ مقاله، سومی یک مقاله منشتر کرده باشند و چهارمی و پنجمی هیچ مقالهای نداشته باشند، در این حالت در نمودار مقاله به ازای هر دانشجوی دکترا، میانه تعداد مقالات منتشرشده برابر با یک خواهد بود. تعداد دانشجویان قبل و بعد از این عدد برابر و در این مثال ۲ است.
قانون پرایس میگوید حدود ۵۰ درصد کار همواره توسط مجذور تعداد کارمندان انجام میگیرد.
این پدیده قانون پرایس نام دارد. قانون پرایس میگوید حدود ۵۰ درصد کار همواره توسط مجذور تعداد کارمندان انجام میگیرد.
یعنی اگر ۱۰ کارمند دارید، نیمی از کار فقط توسط سه کارمند انجام میشود. اگر ۱۰۰ کارمند دارید، ۵۰ درصد کار توسط ۱۰ کارمند و اگر ۱۰ هزار کارمند دارید، نصف کار فقط توسط ۱۰۰ نفر از کارمندان انجام میگیرد و بقیه ۹۹۰۰ کارمندی که دارید فقط نصف دیگر کار را انجام میدهند.
قانون پرایس میگوید همواره تعداد خاصی از افراد هستند که کارایی بالایی دارند و مجموع کارایی بقیه افراد برابر کارایی همین چند نفر است.
نابرابری در کار، تهدیدی برای پایداری شرکت
در شرکتی با ۱۰ هزار کارمند، طبق قانون پرایس ۱۰۰ نفر نصف کل کار شرکت را انجام میدهند. این افراد شاید خودشان هم ندانند که چقدر بازدهی دارند؛ اما احتمالا دیگران از این مسئله آگاه هستند. به همین دلیل، اگر یکی از آنها مریض شود یا به مرخصی برود، بهوضوح جای خالی او حس میشود.
این مسئله نوعی از عدم تعادل و نابرابری در کار شرکت ایجاد میکند؛ زیرا نبود هرکدام از این چند نفر، تاثیر بسزایی در عملکرد و خروجی کل مجموعه میگذارد.
در این حالت اگر به ناگاه چند نفر از این افراد موثر بخواهند همزمان شرکت را ترک کنند، یا مریض شوند و نتوانند مدتی سر کار حضور یابند، احتمالا شرکت ضرر زیادی خواهد کرد. شاید بهتر باشد این نابرابری کارایی را از بین ببریم تا وضعیت شرکت پایدارتر شود.
وقتی شما بخواهید این نابرابری میزان کار را عوض کنید، شاید یکی از اولین اقداماتی که به ذهنتان برسد این است که چیدمان کارمندان را تغییر دهید.
اتفاقی که در این حالت میافتد این است که باز هم به دلیل تغییر شرایط دوباره همین تعداد افرادی ایجاد میشوند که نصف کارایی را خواهند داشت و احتمالا افراد قبلی که پیش از این چنین بازدهی داشتند، بهدلیل موقعیت جدید خود نتوانند همان بازدهی پیشین را داشته باشند.
مسئله اینجاست. مهم نیست شما برای تغییر این نابرابری چهکاری انجام دهید. در نهایت بازهم قانون پرایس خود را نشان خواهد داد و راستش این یک تهدید برای شرکتها و در سطح بالاتر برای کل اقتصاد و جهان است.
قانون پرایس و نابرابری در اقتصاد
اگر جمعیتی یک میلیونی داشته باشیم و بخواهیم ببینیم چه تعداد از این افراد حداقل صد میلیون تومان در حساب بانکی خود دارند، دوباره قانون پرایس را خواهیم دید. در این صورت میبینیم که نصف کل پساندازها متعلق به مجذور یک میلیون یعنی ۱۰۰۰ نفر است.
احتمالا فردی که در میانه قرار دارد، هیچ پولی در حساب بانکی خود نداشته باشد؛ یعنی یک نابرابری در اقتصادی خواهیم داشت که در آن فقط ۱۰۰۰ نفر یعنی ۰.۱ درصد از کل جمعیت، دارای بیشترین سرمایه هستند.
قانون پرایس تقریبا در هر حوزهای که بحث کارایی و بازدهی مطرح است وجود دارد.
قانون پرایس تقریبا در هر حوزهای که بحث کارایی و بازدهی مطرح است وجود دارد.
در دنیای موسیقی کلاسیک، فقط ۵ موسیقیدان، ۵۰ درصد کل موسیقیهایی را که اجرا و شنیده میشوند، پر میکنند. شاید این پنج نفر بتهوون، برامز، موتزارت، باخ و چایکوسکی باشند. آهنگهایی که بقیه موسیقیدانهای کلاسیک ساختهاند فقط نصف بعدی اجراها را شامل میشوند.
حال نکته جالب اینجاست که فقط ۵ درصد آهنگهایی که هرکدام از این موسیقیدانها ساختهاند، ۵۰ درصد کل اجراهای آهنگهای آنها را شامل میشود. بقیه آهنگهایی که آنها ساختهاند هم فقط نصف بعدی اجراها خواهند بود.
نتیجه آنکه نهتنها شاید موسیقیدانهایی داریم که هیچ آهنگی از آنها نشنیدهایم بلکه شاید بتوانید آهنگهایی از بتهوون پیدا کنید که کسی آنها را نشنیده است.
قانون پرایس در تجارت
قانون پرایس چیزی عجیبی است. توزیع ثروت در جوامع و کل دنیا تابع همین قانون است. نابرابریهایی که همواره در اقتصاد وجود داشتهاند و هر روز بیشتر میشوند نتیجه وجود این قانون در لایههای بسیار عمیقی از سیستمها است.
بازی مونوپولی مثالی بسیاری خوبی از تاثیر قانون پرایس در توزیع ثروت است.
فرض کنید هشت نفر پای یک بازی مونوپولی نشستهاند. آنها تاس میاندازند و بازی را شروع میکنند. هر چه بازی ادامه پیدا میکند، دارایی تعدادی از بازیکنان افزایش و دارای بقیه کاهش مییابد؛ زیرا میزان کل ثروت موجود در بازی ثابت است. دلیل بخش زیادی از این تغییر ثروت هم شانس هر نفر است که با تاس تعیین میشود.
وقتی بازی بیشتر جلو میرود، ثروت یکی از بازیکنان صفر شده و از بازی کنار گذاشته میشود. هر چه بازی را بیشتر ادامه دهید، در نهایت میبینید که همه ثروت به یک یا دو نفر میرسد و بقیه صفر میشوند.
این توزیع نابرابر که ناشی از قانون پرایس است تقریبا در هر سیستمی که نوعی از تجارت و تکرار در آن وجود داشته باشد، رخ میدهد.
نابرابری، اجبار طبیعت
حال یک سوال باقی میماند. چگونه میتوانیم این نابرابری و اثر قانون پرایس را خنثی کنیم؟ زیرا نابرابری بیشازحد، مشکلساز است.
نکته جالب در مسئله اینجاست که هیچکسی نمیداند چگونه با این نابرابری حاصل از قانون پرایس مقابله کند. کسی نمیداند چگونه باید ثروت را از ثروتمندان به فقرا برگرداند. حتی اگر این کار را بکنید و دارایی همه برابر شود، پس از مدتی مثل همین بازی مونوپولی خواهیم دید که دوباره ثروت در دست تعداد افراد کمی جمع میشود.
احتمالا این افراد دقیقا همان افراد قبلی نباشند که بخش زیادی از ثروت را داشتهاند، اما در نهایت همین توزیع نابرابر دوباره ایجاد خواهد شد و تعداد کمی داراییشان برابر یا بیش از نصف دارایی کل افراد خواهد بود.
منبع : https://tejaratnews.com/training