وصیت عهدی
همانطورکه میدانید معمولاً افراد در زمان حیات خود وصیتنامهای مینویسند تا تکلیف ادارهی امور و اموالشان برای پس از مرگ مشخص شود. حال یا در وصیتنامه مینویسند مثلاً از اموالم آن آپارتمان برای دخترم باشد که به آن وصیت تملیکی میگویند که همانطورکه از نام آن مشخص است منظور تملیک یک مال است. اما نوعی دیگر وصیت وجود دارد که به آن وصیت عهدی میگویند. همانطورکه از نام آن پیداست نوعی تعهد است یعنی فرد در وصیتنامه مینویسد، آقای الف یک سری امور را که در وصیتنامه گفتهام انجام دهد، در واقع فرد طبق وصیتنامه الف را ملزم به انجام اموری میکند. این مطالب بهعنوان مقدمهای از بحث بود. حال لازم است، بیشتر با جزئیات این نوع وصیت، نحوهی نوشتن آن، شرایطی که وصی یعنی کسی که فرد از او میخواهد اموری را پس از فوتش انجام دهد و حدود اختیاراتش آشنا شویم.
در ابتدا لازم است با تعریفی که قانون از این نوع وصیت ارائه میدهد آشنا شویم: طبق تعریف ماده ۸۲۶ قانون مدنی عبارتستاز اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مامور نماید، در واقع به این معناست که شخص قبل از اینکه فوت کند در وصیتنامهای که مینویسد نمایندگی انجام اعمالی را که در زمان حیات خودش میتوانسته انجام دهد، برای پس از مرگش به اشخاصی که در وصیتنامه ذکر میکند محول مینماید.
به شخصی که وصیت میکند موصی و به شخصی که نسبت به آن وصیت میشود، وصی گفته میشود.
در وصیت عهدی قبول وصی شرط نیست یعنی اگر موصی در وصیتنامهاش وصی را مامور به انجام امری برای زمان پس از فوتش بنماید قبول وصی شرط نیست، حتی اگر جاهل نسبت به وصیت باشد. ولیکن اگر در زمان حیات موصی نسبت به وصیت آگاهی پیدا کند میتواند از قبول ان امتناع کند که در اصطلاح حقوقی به آن رد وصیت گویند ولیکن وصی حق رد وصایت پس از فوت موصی را ندارد.
بنابراین وصیت عهدی با اراده ی یک جانبهی موصی محقق میشود به همین دلیل است که در اصطلاح حقوقی به آن ایقاع گفته میشود . شرط لزوم عمل به وصیت مرگ موصی و عدم رد وصایت در زمان حیات وصی توسط موصی میباشد.
شرایط وصی:
۱)وصی باید عاقل،بالغ (سن بلوغ در دختر ۹ سال تمام قمری و در پسر ۱۵ سال تمام قمری می باشد.) رشید (به کسی گفته میشود که عقل معاش داشته باشد یعنی در معاملاتش نفعی که مورد قبول عقلا و عرف جامعه است (نفع عقلایی) وجود داشته باشد. بنابراین نمیتوان مجنون(#عاقل)،صغیر(#ّبالغ)،سفیه(# رشید) را وصی قرار داد. اما قانون مدنی در این زمینه گفته است که میتوان یک نفر صغیر را به اتفاق یک نفر کبیر(کسی که بالغ و رشید است.) وصی قرار داد ولی تا زمانی که صغیر به سن بلوغ و رشد برسد مسئولیت انجام امور با کبیر خواهد بود و پس از آن که صغیر به سن بلوغ و رشد رسید مسئولیت انجام امور با هر دوی آنها خواهد بود.
در اینجا بایستی توجه داشت تا زمانی که صغیر کبیر شود گویی موصی یک نفر را به عنوان وصی قرار داده است. پس صغیر پس از رسیدن به سن کبر(بلوغ و رشد) حق اعتراض نسبت به اعمال گذشتهی وصی کبیر و نحوه ی ادارهی اموال یا انجام امور مورد وصایت را نخواهد داشت چرا که حق مداخله از طرف موصی نسبت به زمان قبل از بلوغ و رشد وصی داده نشده است. ولی هرگاه وصی کبیر در زمانی که عمل وصایت را به تنهایی انجام می داده موضوع وصیت(موصی به)را که مثلا مالی است تغییر، تبدیل، تلف یا ناقص نموده باشد وصی صغیر پس از رسیدن به سن بلوغ و رشد حق اقامهی دعوا در دادگاه و مطالبهی جبران خسارت را خواهد داشت چرا که موصی به (موضوع وصیت) موضوعی است که صغیر نیز پس از کبیر شدن نسبت به ان حق وصایت یعنی حق مداخله در ادارهی آن را خواهد داشت. مثلا هرگاه کسی ده مغازه را که به اندازهی ثلث اموال اوست (در وصیت موصی میتواند تنها نسبت به یک سوم اموالش وصیت کند ( یعنی راجع به ادارهی آنها یا اینکه به چه کسی تعلق بگیرد ) و مابقی ان طبق قواعد ارث بین وراث تقسیم میشود.) و یک نفر صغیر به همراه یک کبیر را وصی در اداره قرار دهد و وصیت کرده باشد که این مغازهها به اجاره داده شوند و مبالغی که بابت اجاره دریافت میشود صرف تحصیل دانشجویان ایرانی در اروپا شود ولی اگر کبیر بعد از کبیرشدن صغیر این مغازهها را بدون ضرورت و رعایت مصلحت بفروشد و تبدیل به املاک دیگر بنماید یا آن ها را به نام خود ثبت کند، صغیر میتواند پس از کبیر شدن نسبت به اعمال مزبور اعتراض کند، چرا که این گونه اعمال خارج از حدود اختیارت وصی کبیر بوده است.
همچنین موصی میتواند یک نفر مجنون یا سفیه را به همراه یک نفر عاقل یا رشید وصی قرار دهد که همانند حکمی که راجع به صغیر گفته شد تا زمانی که مجنون،عاقل وسفیه، رشید شود مسئولیت با عاقل یا رشیدی است که به همرا سفیه یا مجنون وصی قرار داده شده است و پس از عاقل شدن مجنون یا رشید شدن سفیه امور مورد وصایت را بایستی با یکدیگر انجام دهد و هر دو مسئولیت خواهندداشت.
۲)وصی قراردادن کافر بر مسلمان، باطل است.
۳) به نظر میرسد که عدالت شرط وصایت نیست انچه که در صحیح بودن وصیت لازم است این است که وصی به امور وصایت عمل کند بنابراین اگه وصی غیر عادل هم باشد وصیت صحیح است چرا که در قانون مدنی ماده ای موجود نیست که عدالت را شرط صحت وصیت دانسته باشد. (البته دراین امر بین فقها اختلاف نظر است و برخی عدالت را شرط وصایت می دانند.)
در نهایت موصی میتواند صفاتی را که علاوهبر اینها مدنظرش است در وصیتنامه قید کند که به آنها نیز بایستی عمل شود.بنابراین اگر موصی صفت خاصی را قید کرده باشد که بعد ها وصی فاقد ان گردد از سمت وصایت برکنار خواهد شد(منعزل میشود.)
تمام این شرایطی که گفته شد بایستی در زمان فوت موصی موجود باشند. بنابراین اگر موصی شخصی را وصی قرار داد که در زمان نوشتن وصیت، آن شخص صفات لازم را نداشت ولی بعداً آن صفات را کسب کرد و در زمان فوت آن صفات را دارا بود وصیت صحیح میباشد.
وصی بایستی طبق وصایای موصی رفتار کند، وگرنه از سمت وصایت منعزل و برکنار خواهدشد. منظور از رفتار نکردن طبق وصیت خیانت در امر وصایت است و الا هرگاه بدون توجه عمل ننماید و یا اشتباه کند وصایتش از بین نمیرود ولی مسئول (ضامن) خواهد بود.
چنانچه وصی از سمت وصایتش منعزل گردد حاکم (منظور دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به این امر را دارد.) وصی دیگری به جای او معین خواهد نمود.
درمواردی که وصی مجنون میشود یا به هر علتی مثلاً بیماری موقتاً نمیتواند به امر وصایت بپردازد از سمت وصایت برکنار نمیشود. بلکه دادگاه شخصی را که به او امین گفته میشود، معین میکند تا موقتا امور مربوطه را انجام دهد و پس از برطرف شدن جنون یا بیماری دوباره خود آن شخص امور را انجام میدهد.
منبع : http://mahdad.ir