تهران-ایرنا-یکی از عناصر نامطلوب فرهنگی در فرهنگ ایرانی، تملق و چاپلوسی است که به نظر می رسد امروز بیش از پیش از فضای درونی به فضای بیرونی کشیده شده و در شکلی آشکار نمود یافته است.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری، یکی از عناصر فرهنگی در کشور ما چاپلوسی و تملق است، عنصر نامطلوبی که به نظر میرسد امروز بیش از گذشته مورد پذیرش قرار گرفته و در نمودهایی بیرونی به چشم میخورد. در واقع به نظر میرسد این رفتار در گذشته بیشتر مذموم بود و به رغم تمایل درونی بسیاری از افراد برای دریافت اغراق آمیز تمجید و تملق، این رفتار بیشتر در خفا صورت میگرفت؛ در حالی که امروز بیشتر به صورتی آشکار شاهد این جنس از رفتارها هستیم.
«رضا صفری شالی» جامعه شناس و هیأت علمی دانشگاه در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا در توضیح این مطلب بیان داشت: چاپلوسی از گذشته در فرهنگ ایرانیان بوده است؛ یعنی اگر ما به ادبیات کلاسیک خود مراجعه کنیم (خصوصاً مطالبی که سعدی در گلستان و بوستان آورده)، میبینیم که به وفور درباره چاپلوسی صحبت شده؛ در نتیجه این موضوع مختص زمان معاصر نیست. در سریال «شب های برره» (اگر به خاطر بیاورید) یکی از تم های اصلی این سریال (که بر اساس حقایقی ساخته شده بود) که مورد توجه قرار گرفته، چاپلوسی است و نمایش اینکه افراد به چه ترتیب آن دو خان را مورد چاپلوسی و تملق قرار میدهند، برجسته گشته است.
«چاپلوسی بخشی از خرده فرهنگ اقوام مختلف ایرانی است که چون کارکرد داشته، دوام آورده است؛ یعنی هرآنچه کارکرد دارد دوام هم دارد». «چاپلوسی بخشی از خرده فرهنگ اقوام مختلف ایرانی است که چون کارکرد داشته، دوام آورده است؛ یعنی هرآنچه کارکرد دارد دوام هم دارد».
در باب دغل دوستان
این استاد دانشگاه در اشاره به کارکردهایی که چاپلوسی برای افراد دارد، بیان داشت: برخی از افراد هستند که زمانی که به جایگاه و موقعیتی می رسند (مثلاً یک جایگاه اقتصادی) چون به لحاظ عزت نفس یا شخصیت، آن کمال و پختگی را که نیاز دارند، ندارند، دوست دارند که از آنها تعریف بی جا شود؛ چرا که رشد و پیشرفت مادی یا پست و مقام آنها به اندازه پیشرفت شخصیت و خصایص معنوی شأن شکل نگرفته است؛ یعنی نیاز دارند که از آنها تعریف و تمجید بیش از حد و در موردشان چاپلوسی شود.
«وقتی افرادی که چاپلوسی میکنند پاداش میبینند، این رفتار را تکرار میکنند؛ قضیه مبادله هومنز (جامعه شناس آمریکایی) هم مبتنی بر تحلیل این نکته است که پاداش موجب تکرار رفتار میشود. در واقع فردی که چاپلوسی میکند، چون می بیند که کارش راه افتاده یا پاداش مورد نظرش را گرفته است، پس این رفتار را تکرار میکند. از طرف دیگر، فردی که از چاپلوسی حمایت میکند، کسی است که شاید بخشی از شخصیتش تکامل پیدا نکرده است؛ یعنی به لحاظ موقعیت و جایگاه اقتصادی یا ارتقا مقام، پیشرفت کرده است ولی به لحاظ شخصیت و عزت نفس تکامل پیدا نکرده؛ این آدمها دنبال ادم هایی هستند که تعریف و تمجید بیش از حد از آنها کنند. پس این رابطهای دو طرفه است؛ یعنی هم کسی که چاپلوسی میکند و هم کسی که مورد ستایش قرار میگیرد، هردو خواهان این رفتار هستند».
بخش دولتی مستعد چاپلوسی
این استاد دانشگاه در ادامه خاطر نشان کرد: اگر سوال کنید مشکل از کجاست، به شما خواهم گفت که مشکل از سلامت اجتماعی است؛ یعنی ما در بسیاری از موارد افرادی را که ذینفع یا مناسب جایگاههایی نیستند، در برخی از پستها و موقعیتها قرار میدهیم، در حالی که آن فرد دائماً شک دارد که واقعاً این پست حق وی بوده است یا خیر. پس از آن از طریق تعریف و تمجیدهای بیش از حد و بی جایی که دیگران برایش میکنند (یا به اصطلاح چاپلوسی وی را میکنند) آن فرد کم کم به خود می قبولاند که این پست حق من است و من شایسته آن هستم. در نتیجه افرادی که ایشان را مورد ستایش قرار میدهند، حمایت میکند، پاداش میدهد (یا به صورت نقدی یا به صورت تأیید کردن)، کارشان را راه میاندازد تا رفتارشان را تکرار کنند. در نتیجه چاپلوسی به واسطه کارکردی که دارد دوام دارد.
«مساله این است که زمانی که سلامت اجتماعی در جامعه وجود نداشته باشد (جامعه مانند بدن است و باید سلامت باشد تا درست کار کند) انتخابها و انتصابها گاهاً بر اساس شایسته سالاری صورت نمیگیرد و افراد مستحق برخی از جایگاهها نیستند و اینها همان کسانی هستند که این فرهنگ چاپلوسی را ترویج میدهند چرا که از موقعیت و نیاز آنها حمایت میکند زمانی که سلامت اجتماعی در جامعه وجود نداشته باشد (جامعه مانند بدن است و باید سلامت باشد تا درست کار کند) انتخابها و انتصابها گاهی بر اساس شایسته سالاری صورت نمیگیرد و افراد مستحق برخی از جایگاهها نیستند و اینها همان کسانی هستند که این فرهنگ چاپلوسی را ترویج میدهند چرا که از موقعیت و نیاز آنها حمایت می کند».
وی افزود: چرا در بخش خصوصی خیلی شاهد چاپلوسی نیستیم؟ اگر یک دفتر خصوصی داشته باشید آبدارچی شما هرچقدر که چاپلوسی کند، اتفاقی نمیافتد چرا که شما میدانید که تمام حق و حقوقی که باید بدهید را باید از جیب خودتان بدهید؛ اما این رفتار در فرهنگ و ادارات دولتی بسیار زیاد رواج دارد چون کسی که چاپلوسی میکند و کسی که مورد چاپلوسی قرار میگیرد، اگر چیزی این وسط (پست، هدیه، پاداش یا حتی نیم نگاهی) رد و بدل میشود از امکانات بیت المال بخشیده میشود، نه از امکانات شخصی؛ در نتیجه این مساله در بخش دولتی نمود و وفور بیشتری دارد.
معاصر اما تاریخی
صفری شالی در ادامه و ضمن توصیف تاریخی این پدیده تصریح کرد: ادبیات ما نشان از حضور قدیمی این مساله دارد، مصداق جمله «مگسانند گرد شیرینی» یا بسیار ضرب المثلهای فراوان دیگر در ادبیات ما نشان میدهد که این مساله، مسألهای تاریخی است و در هر مرحلهای از جامعه، همواره عدهای بودهاند که اینگونه رفتار یا این رفتار را تأیید می کردهاند.
«جامعه ما همواره به این شکل بوده است که همواره عدهای آمدهاند قدرت را در دست گرفتهاند و گروه دیگری را کنار زدهاند. گروهی که قدرت را در دست میگیرند، عمل چاپلوسی بخشی از مشروعیت بخشی به قدرت آنان را هم برایشان فراهم میکند. این نکته را در بسیاری از متنها، کتابها و سفرنامههایی که حتی بزرگان ادب ما نوشتهاند، میبینید که نوشتهها و کتابهایشان را تقدیم کردهاند به شاهان زمان خودشان. چرا تقدیم کردهاند؟ دلیلش نوعی از چاپلوسی است یعنی چاپلوسی صرفاً در بین لمپن ها نیست.
وی افزود: البته یک بخشی از این کار با این عنوان توجیه میشود که مثلاً دیوان خود را تقدیم شاه «سلطان مسعود غزنوی» کردهایم که حفظ شود و در تاریخ بماند. بله یک بخشی این هست ولی بخشی هم چاپلوسی است. چون چاپلوسی در اشکال مختلف وجود داشته است؛ از طرف دیگر چون قدرت در کشور ما دائماً در حال تغییر بوده و هر ۷۰ یا ۸۰ سال یک قدرت جدید روی کار می آمده است، این آدمها برای مشروعیت بخشی به قدرت خود نیاز به چاپلوسی داشتهاند، در نتیجه از افراد چاپلوس حمایت می کردهاند.
تقابل با شایسته سالاری
این جامعه شناس در پاسخ به این سوال که آیا میتوان استمرار این موضوع در زمان معاصر را در تقابل با شایسته سالاری دید، خاطر نشان کرد: بله چون اگر فردی تمام جنبههای موقعیتی و شخصیتی اش به موازات هم رشد کرده باشند و پس از آن یک پستی را تصاحب کند، نیاز به چاپلوسی ندارد. فردی نیاز به این کار دارد که تمام ابعاد شخصیتی و اجتماعی و تخصصی و اقتصادی اش، متناسب هم رشد پیدا نکرده باشد. در نتیجه برای پوشاندن خلاءهای خودش از چاپلوسان حمایت میکند.
«در باب چاره اندیشی برای این مساله به لحاظ فرهنگی باید شایسته سالاری وجود داشته باشد؛ یکی از مؤثرترین مکانها برای یاددهی و اجرای رفتار درست، نهاد آموزش و پرورش است؛ در نتیجه ما باید در فرایند جامعه پذیری آموزش بدهیم و بچهها این را در مدارس یاد بگیرند که کسی که تلاش میکند، مستحق پاداش است و کسی که تلاش نمیکند، مستحق پاداش نیست».
وی افزود: از طرف دیگر وقتی در نهادهای عمومی و در سازمانهای ما عدالت در معنای کامل خودش رعایت بشود، معمولاً چاپلوسی رنگ می بازد. ما میگوئیم «نابرده رنج، گنج مسیر نمی شود» ولی چاپلوسی میخواهد ره صد ساله (یا دهساله و پنج ساله) را یک شبه طی کند و ما باید این گونه طرز فکر و رفتارها را در جامعه طرد کنیم وقتی در نهادهای عمومی و در سازمانهای ما عدالت در معنای کامل خودش رعایت بشود، معمولاً چاپلوسی رنگ می بازد. ما میگوئیم «نابرده رنج، گنج مسیر نمی شود» ولی چاپلوسی میخواهد ره صد ساله (یا دهساله و پنج ساله) را یک شبه طی کند و ما باید این گونه طرز فکر و رفتارها را در جامعه طرد کنیم.
«به عنوان مثال: وقتی پلیس ما رشوه بگیرد، باعث میشود تا حق را احقاق نکند و زمانی ما در جامعه میتوانیم حق را به درستی احقاق کنیم که پلیس (مانند راهنمایی و رانندگی) ما رشوه نگرفته باشد و این رفتار حذف شده باشد. در نتیجه عدالت نقش اول را در تقویت شایسته سالاری دارد و افرادی که متناسب هر شغل هستند (چه به لحاظ تحصیلات و چه تخصص) و میتوانند با اشکال مختلفی مشاغل را بگیرند چون عزت نفس و توان مدیریتی پستها را دارند، نیازی به چاپلوسی ندارند؛ افراد کوته که مناصب عالی را میگیرند نیاز به چاپلوسی دارند».