فرجامخواهی چیست ؟
فرجام خواهی عبارت است “از تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی.”
فرجام خواهی به معنی درخواست رسیدگی دوباره به یک پرونده کیفری یا حقوقی است و دادگاه فَرجام یا دیوان تمیز دادگاهی است که عمدتاً به فرجامخواهی رأیهای صادر شده توسط یکی از دادگاههای عمومی یا تجدید نظر کشوری رسیدگی میکند.
در بعضی از کشورها رأیهای دادگاه فرجام را نمیتوان فرجامخواهی نمود.
در بسیاری از کشورها کار فرجامخواهی بر عهده دیوان عالی کشور است. کار دادگاه فرجام، نگریستن به تصمیمات دادگاههای پژوهشی و تعیین سازگاری این تصمیمات با قانون است.
دادگاه فرجام نگهبان یگانگی رویه دادرسی است و از نظر انتظامی بر دستگاه قضایی نظارت دارد.
در برخی کشورها اگر شخصی بخواهد یک پرونده کیفری را بازگشایی نماید، امکان فرجامخواهی رأی در «دادگاه خاص فرجام نهایی» نیز وجود دارد. این امر میتواند به دلیل پیدا شدن یک مدرک جدید در پروندهای که پیش تر بسته شده بودهاست، انجام شود.
فرجام خواسته چیست ؟
حکم یا قراری که از آن فرجام خواسته شدهاست یعنی مورد دعوی فرجامی که مدعی آن را از دادگاه فرجام میخواهد را فرجامخواسته میگویند.
کسی که علیه او دعوی فرجامی طرح میشود اصطلاحاً فرجامخوانده نامیده میشود و کسی که از حکمی یا قراری فرجام میخواهد یعنی مدعی در دعوی فرجامی است را فرجامخواه میگویند.
فرجام تبعی :
(دادرسی مدنی) فرجامی که خوانده دعوی فرجامی قبل از صدور رأی فرجامی نسبت به حکم مورد شکایت فرجامی (درقسمتی که آن را مضر بحال خود ومخالف قانون میداند) تبعآ میدهد ولو اینکه مدت مقرر برای درخواست فرجام نسبت به او گذشته باشد. (ماده ۵۴۴ آئین دادرسی مدنی).
فرجام ماهوی :
(دادرسی کیفری) فرجام خواهی به استناد ماده ۴۳۰ مکرر قانون مجازات عمومی را گویند. این ماده نه صریحأ و نه ضمنأ و تلویحأ دلالت برفرجام ماهوی ندارد و مدلول (آنچه که از علم به چیزی دیگر علم بدان لازم آید.)آن عین مدلول ماده ۵۶۵ دادرسی مدنی است و مدلول ماده ۵۶۵ فرجام ماهوی درامر دادرسی مدنی تلقی نمیشود.
معنی فرجام خواهی چیست ؟
فرجام در لغت به معنی پایان، آخر و عاقبت است و اعتراض فرجام خواهی اعتراض به رای دادگاه بدوی یا تجدید نظر است.
(به رای که در دادگاه اولیه یا بدوی که موضوع در ابتدا در آنجا مطرح و رسیدگی میشود، بدوی می گویند و به رایی که در دادگاه تجدیدنظر در اعتراض به رای بدوی صادر می شود، رای تجدید نظر می گویند).
مرجعی که در ایران به اعتراض فرجام خواهی رسیدگی خواهد کرد دیوان عالی کشور است و با بررسی این موضوع که آیا قوانین و مقررات و موازین شرعی در این رای رعایت شده یا خیر، این رای را تایید یا نقض می کند. البته این اعتراض فرجام خواهی در موارد خاصی امکان طرح دارد و در مورد هر رای بدوی یا تجدید نظری نمیتوان این اعتراض را مطرح کرد.
فرجام خواهی مدنی
احکام دادگاه های بدوی که به علت عدم طرح اعتراض تجدید نظر قطعیت پیدا کرده اند، قابل فرجام خواهی نیستند. اما احکام این دادگاه ها در مواردی که خواسته آن ها وجه نقد بالای ۲۰ میلیون ریال باشد و احکام راجع به اصل نکاح، فسخ نکاح، طلاق، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت (رسیدگی به امری را به عهده کسی گذاشتن ) قابل اعتراض فرجام خواهی می باشند.
در مورد قرارهای دادگاه های بدوی نیز قرار رد یا ابطال دادخواست و قرار سقوط دعوا و عدم اهلیت دعوا، در صورتی که اصل حکمِ راجع به آن ها قابل فرجام خواهی باشند، امکان این اعتراض را دارند.
آرای دادگاه های تجدید نظر نیز قابل فرجام خواهی نیستند، مگر در مورد احکامی که راجع به اصل نکاح، فسخ نکاح، طلاق، حجر و وقف باشند و قرار های رد یا ابطال دادخواست
(ابتدا در همان دادگاه تجدید نظر صادر شود) و قرار عدم اهلیت طرفین و قرار سقوط دعوا در صورتی که اصل حکم راجع به آن ها قابل فرجام خواهی باشند، امکان این اعتراض را دارند.
یکی از مهمترین وظایف دیوان عالی کشور، نظارت بر اجرای درست قوانین در دادگاههاست. درواقع، دیوان عالی کشور این مسئولیت خود را در فرجام خواهی ایفا میکند.
فرجام خواهی حقوقی
رسیدگی فرجامی، بنابر ماده ۳۶۶ آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹، عبارت است “از تشخیص هماهنگی یا ناهماهنگیِ رأیِ فرجامخواسته با موازین شرعی و مقررات قانونی.” بنابراین، دیوان عالی کشور، آرای دادگاهها را در این راستا بررسی میکند و رأی، به معنای اخص کلمه، صادر نمیکند.
بهبیان سادهتر، دیوان عالی کشور، رأیِ فرجامخواسته را ابرام یا نقض میکند و درصورت نقض، چون شأن رسیدگی به ماهیت دعوا را ندارد، پرونده را برای صدور رأی شایسته، به مرجعی پایینتر میفرستد.
انواع فرجام خواهی
فرجام خواهی را با دو معیار مختلف میتوان به انواع زیر تقسیم کرد:
الف) فرجام خواهی در مهلت مقرر
این نوع فرجام خواهی معمولا توسط محکومعلیه انجام میشود. درصورتیکه حکم قابلفرجام جزئا علیه هریک از طرفین صادر شده باشد، هریک میتوانند در مهلت مقرر، اقدام به فرجام خواهی کنند. این نوع فرجام، فرجام اصلی نامیده میشود؛ اما قانونگذار به شخصی که جزئا بهموجب حکم قابل فرجام محکوم شده اما به هر علت فرجام خواهی نکرده است، اجازه داده که درصورت فرجام خواهیِ طرف مقابل، فرجام تبعی کند. پس فرجام از این دیدگاه به فرجام اصلی و تبعی تقسیم میشود.
ب) فرجام خواهی در خارج از مهلت مقرر
هرگاه از رأی قابلفرجام در مهلت مقرر قانونی فرجام خواهی نشده باشد؛ یا به هر علتی برای آن قرارِ رد دادخواست فرجامی صادر و قطعی شده باشد و ذینفع مدعی اختلاف رأی با شرع یا قانون باشد، میتواند ازطریق دادستان کل کشور، درخواست رسیدگی فرجام می کند.
درخواستِ یادشده مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینهی دادرسی فرجامی است. مهلت تقدیم دادخواست نیز یک ماه حسب مورد از تاریخ انقضای مهلت فرجام خواهی یا قطعیشدنِ قرار رد دادخواست فرجامی یا ابلاغ رأی دیوان عالی کشور درخصوص تأیید قرار رد دادخواست فرجامی خواهد بود.
روند کار به این صورت است که دفتر دادستان کل کشور، نخست دادخواست رسیدگی فرجامی را دریافت میکند. درصورت تکمیلبودن آن از نظر ضمائم و مستندات و هزینهی دادرسی، آن را برابرِ مقررات ثبت کرده و بهضمیمهی پروندهی اصلی، بهنظر دادستان کل کشور میرساند.
چنانچه دادستان، ادعای مطرحشده را درخصوص تعارضِ موجود میان رأی با موازین شرع یا قانون، درست تشخیص دهد، از دیوان عالی کشور میخواهد آن را نقض کند. چنین فرجام خواهی را «فرجامِ باواسطه» میگویند؛ درحالیکه فرجام خواهی بهروش عادی، «فرجامِ بیواسطه» نامیده میشود.
مهلت فرجام خواهی
مهلت اعتراض فرجام خواهی ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رای قابل فرجام است. این مهلت برای اشخاص مقیم خارج کشور دو ماه است.
آراء قابل فرجام خواهی حقوقی
از آن جهت که فرجام خواهی یکی از روش های فوق العاده شکایت از آراء دادگاه ها است ، تنها از آرایی می توان فرجام خواهی نمود که در قانون به آنها اشاره شده است. قانونگذار اصل را غیر قابل فرجام خواهی بودن آراء دادگاه تجدید نظر استان دانسته است.
همچنین ، در مورد آرایی که دادگاه های نخستین صادر شده و در مهلت مقرر از آنها فرجام خواهی نشده است نیز اصل بر غیر قابل فرجام بودن است . مطابق قانون آیین دادرسی مدنی ، آراء قابل فرجام شمارش شده اند و در عین حال ، در برخی موارد اگر چه رای از مصادیق آراء قابل فرجام می باشد ، قانونگذار آن را ممنوع کرده است .
چه مواردی موجب نقض رأی مورد تقاضای فرجام میشود؟
- عدم صلاحیت دادگاه: یکی از موارد نقض، عدم صلاحیت دادگاه صادرکنندهی رأی فرجامخواسته است. چنانچه دادگاه صلاحیت ذاتی نداشته باشد، رأی مورد تقاضای فرجام نقض میشود؛ درخصوص عدم رعایت صلاحیت محلی، رأی درصورتی نقض میشود که خوانده در مهلت مقرر در دادگاه نخستین ایراد را کرده باشد.
- مخالفت رأی صادره با موازین شرعی و مقررات قانونی: رأی فرجامخواسته بهسبب ناهماهنگی با موازین شرعی (منابع معتبر اسلامی و فتاوای معتبر) تنها درصورتی نقض میشود که دادگاه صادرکنندهی رأی، در قضیهی مورد رسیدگی، حکم آن را در قوانینِ مدون پیدا نکرده یا قانون را ناقص، مجمل یا متعارض دانسته و ناگزیر با مراجعه به موازین شرعی، رأی را با استناد به آنها صادر کرده باشد.
- عدم رعایت اصول دادرسی و قواعد آمره: عدم رعایت اصول دادرسی و قواعد آمره و حقوق اصحاب دعوا درصورتیکه به درجهای از اهمیت باشد که رأی را از اعتبار بیندازد.
- صدور آرای مغایر: چنانچه آرای مغایر با یکدیگر بدون سبب قانونی در یک موضوع و بین همان اصحاب دعوا صادر شده باشد، از موارد نقض شمرده میشود.
- نقص تحقیقات و عدم توجه به دلایل: درصورتیکه تحقیقاتِ انجامشده ناقص بوده یا به دلایل و مدافعات طرف توجه نشده باشد، رأی صادره نقض خواهد شد.
- تعارض بین اسباب موجهه و مفاد رأی: چنانچه مفاد رأی صادره با یکی از مواد قانونی مطابقت داشته باشد، ولی اسباب توجیهی آن با مادهای که دارای معنای دیگری است، تطبیق یافته باشد، رأی صادره نقض میشود.
- سوء تفسیر قرارداد: در مواردی که دعوا ناشی از قرارداد باشد، چنانچه به مفاد صریحِ سند یا قانون یا آییننامهی مربوط به قرارداد، معنای دیگری غیر از معنای موردنظرِ دادگاه صادرکنندهی رأی داده شود، رأی صادره در آن خصوص نقض میشود.
- عدم صحت مندرجات رأی: چنانچه نادرستی مدارک، اسناد و نوشتههای مبنای رأی که طرفین در جریان دادرسی ارائه کردهاند ثابت شود، رأی صادره نقض میشود.
تفاوت فرجام خواهی و تجدید نظر
علاوه بر تفاوتی که در آرا قابل اعتراض فرجام و قابل اعتراض تجدید نظر وجود دارد، در فرجام خواهی در مورد اینکه حق با کدامیک از طرفین است تصمیمی گرفته نمیشود و رایی به نفع یا زیان طرفین صادر نمیشود و فقط رای صادر شده در دادگاه ها را تایید یا نقض می کند.
در حالی که در اعتراض تجدید نظرخواهی مانند مرحله بدوی در مورد موضوع مطرح شده و اینکه حق با کدامیک از طرفین است، تصمیم می گیرد و رای صادر می کند.
این نکته مهم است که رای شامل حکم و قرار می باشد. زمانی که در متن رای در مورد خود اختلاف حقوقی یا اتهامی که مطرح شده نظر داده می شود و در واقع با بررسی موضوع نهایتاً بیان می شود که حق با کدامیک از طرفین است، در اینجا رای یک حکم است و در این رای در مورد محکومیت و عدم محکومیت تصمیم گرفته می شود. اما در مواردی که این رای در مورد محکومیت یا عدم محکومیت طرفین نیست و به طور کلی موضوع مطرح شده را به این شکل بررسی نمی کند که مشخص شود حق با کدامیک از طرفین است، در اینجا رای قرار است و حکم محکومیت یا عدم محکومیت نیست و قرار براساس دلایل مختلفی در مورد مسایل پیرامون دعوی مطرح شده صادر می شود.
منبع : https://www.delgarm.com/laws/173177