ازاینکه پایگاه خبری - تحلیلی- آموزشی سایت اقتصادی ایران را جهت بازدید خود انتخاب نموده اید سپاسگزاری می نمایم. ضمنا"، این سایت،به نشانیهای : http://eghtesadi1.ir http://doabsar.ir http://zapah.ir http://tarazmani.ir http://eghtesa3.ir http://ehteyaj.ir http://adeli16559.ir http://etabar.ir http://koudehi.ir http://mosabbeb.ir http://namooneh.ir http://namouneh.ir https://eghtesadiiran.ir http://eghtesadi1.com http://eghtesadiiran.com http://eghtesadionline.com قابل مشاهده است. مدیرمسئول سایت اقتصادی ایران : محمدرضا عادلی مسبب کودهی

اقتصاد سایه واثربیکاری درآن چیست؟

1
Spread the love

در یک پژوهش بررسی شد:

اثر بیکاری بر اقتصاد سایه.

دنیای اقتصاد : براساس یک پژوهش در بازه زمانی سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۴ حجم اقتصاد سایه با روندی فزاینده همراه بوده و به طور میانگین ۳۵/ ۱۶ درصد از کل اقتصاد ایران را در بر گرفته است. در این بازه زمانی، سال ۹۳ بالاترین حجم اقتصاد سایه با ۵۴/ ۳۱ درصد را ثبت کرده که رقم این بخش به ۶۴ هزار میلیارد تومان می‌رسد. این موضوع باعث می‌شود که رقم تولید ناخالص داخلی محاسبه‌شده، کمتر از مقدار واقعی آن لحاظ شود. یافته‌های دیگر این پژوهش نشان می‌دهد تغییرات نرخ بیکاری، اثر مستقیمی بر بخش غیررسمی اقتصاد دارد.

نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد در کنار «نرخ مالیات»، عامل «بیکاری» نیز با افزایش سطح اقتصاد سایه رابطه مستقیم دارد و قدرت نرخ بیکاری در تغییر حجم اقتصاد غیررسمی در حدود نصف قدرت نرخ مالیاتی است. نتایج نشان می‌دهد به‌طور متوسط ۷ درصد از تغییرات اقتصاد سایه در ایران در بازه سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۴ به‌طور مستقیم ناشی از تغییرات نرخ بیکاری و ۱۵ درصد از تغییرات فعالیت‌های غیررسمی به‌دلیل تغییرات در نرخ مالیات بوده است. همچنین یکی دیگر از دستاوردهای مهم این مطالعه محاسبه مقدار میانگین حجم اقتصاد سایه در بازه ۴۰ ساله مورد بررسی است. طبق محاسبات انجام شده ۳۵/ ۱۶ درصد از حجم کل اقتصاد ایران مربوط به اقتصاد سایه بوده است، عددی معادل ۲۱ هزار میلیارد تومان.

اقتصاد سایه چیست؟

در تحقیقی با عنوان «تحلیل تجربی اثر مستقیم بیکاری بر اقتصاد سایه در ایران» به دو عامل مهم تاثیرگذار بر تغییرات اقتصاد سایه در کشور پرداخته شده است. در ابتدا باید به این موضوع پرداخته شود که اقتصاد سایه چیست و به چه فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود؟ اقتصاد سایه که با نام‌های دیگری از جمله اقتصاد غیررسمی و اقتصاد سیاه نیز شناخته می‌شود شامل تمام فعالیت‌ها و کسب‌وکارهایی است که خارج از رادار نظارت‌های رسمی انجام می‌شود. با اینکه نسبت فعالیت‌های غیرقانونی مانند قاچاق، خرید و فروش مواد مخدر و فعالیت‌هایی از این جنس در بخش اقتصاد سایه بیشتر مشاهده می‌شود، اما کسب‌وکارهایی که به ظاهر قانونی هستند نیز می‌توانند در بخش اقتصاد سایه وجود داشته باشند. نکته مهم و مشترک بین فعالیت‌های اقتصاد سایه نوع فعالیت نیست، بلکه ثبت نشدن این فعالیت‌هاست که انگیزه‌های گوناگونی از جمله بیکاری و فرار مالیاتی می‌تواند داشته باشد. در نتیجه زمانی که اقتصاددانان یک کشور درحال محاسبه تولید ناخالص داخلی هستند این بخش از اقتصاد را نادیده می‌گیرند و در محاسبه آن ناتوان هستند. در نتیجه اینکه کشورهای دنیا احتمالا GDP بزرگ‌تری از آن مقداری که آمارهای رسمی نشان می‌دهد دارند.

اقتصاد سایه در دنیا.

تقریبا تمامی کشورهای دنیا با پدیده اقتصاد سایه دست و پنجه نرم می‌کنند. براساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۸ انجام شده است و متوسط سهم اقتصاد سایه ۱۵۸ کشور در آن بررسی شده، معلوم شده است که به‌طور متوسط ۹/ ۳۱ درصد از حجم اقتصاد این کشورها به اقتصاد سایه اختصاص دارد. کشورهای بولیوی و زیمبابوه با ۳/ ۶۲ و ۶/ ۶۰ درصد بالاترین و اتریش و سوئیس با ۹/ ۸ و ۲/ ۷ درصد پایین‌ترین سهم اقتصاد سایه در دنیا را دارند. اما انگیزه‌های شکل‌گیری اقتصاد سایه چیست و چرا برخی از کارگران و کارگزاران به سمت فعالیت در اقتصاد غیررسمی سوق داده می‌شوند؟ افزایش حجم اقتصاد غیررسمی چه اثراتی بر کل اقتصاد جامعه می‌گذارد؟

انگیزه‌های شکل‌گیری.

در جواب سوال اول می‌توان انگیزه‌های متعددی را بیان کرد؛ فرار از پرداخت مالیات، فرار از پرداخت هزینه‌های اجتماعی و استانداردهای محیط کار مثل حداقل دستمزدها، حداکثر ساعات کار و ضوابط ایمنی، اجتناب از رعایت تعهدات خاص اداری مثل تکمیل پرسش‌نامه‌های آماری از جمله انگیزه‌هایی هستند که کارگزاران را تشویق به فعالیت در اقتصاد سایه می‌کند. از زاویه دید کارگران نیز یکی از مشوق‌های فعالیت در اقتصاد سایه جبران هزینه فرصت از دست رفته ناشی از «بیکاری» است. در حقیقت «کار در بخش غیررسمی در واقع واکنش افراد نسبت به دو عامل اضافه بار مالیاتی و مقررات دولتی است که به جای بیکاری افراد، آنها را به فعالیت یا راه‌اندازی کسب‌وکار در اقتصاد غیررسمی سوق می‌دهد.»

آثار مخرب اقتصاد سایه.

در پاسخ به سوال دوم و تاثیرات افزایش حجم اقتصاد سایه بر فعالیت اقتصاد رسمی به‌طور کلی می‌توان از سه کانال نام برد که تاثیر مخربی بر فعالیت‌های اقتصادی دارند. کانال اول از طریق کاهش درآمدهای دولت، امکانات مالی در دسترس دولت را کاهش و تاثیر سیاست‌های تخصیصی دولت را کمرنگ می‌کند. اثر ثانویه‌ افزایش حجم اقتصاد سایه، انتقال بار مالیاتی فعالان غیررسمی بر فعالان رسمی است که در بلندمدت بر انگیزه کارکنان بخش رسمی اثر منفی می‌گذارد. سومین اثر اقتصاد سایه نیز افزایش فعالیت‌های خلاف قانون است که به‌دلیل عدم نظارت رسمی شکل می‌گیرد و احتمال تضییع حق کارگران در این بخش را افزایش می‌دهد. همچنین اثرات سوء اجتماعی به‌دلیل نبود نظارت بر این بخش از اقتصاد می‌توان منبع تولید بسیاری از فعالیت‌های غیرهنجاری در جامعه شود.

جدال اثر «جانشینی» و اثر «درآمدی».

در این تحقیق از میان عوامل متعدد تاثیرگذار بر حجم اقتصاد سایه روی پارامتر «بیکاری» تمرکز شده و در کنار آن نیم‌نگاهی هم به بار مالیاتی شده است. اما در ادبیات مربوط به اقتصاد سایه، عامل نرخ بیکاری از طریق چه مکانیزمی بر حجم اقتصاد غیررسمی تاثیر می‌گذارد و برآیند این تاثیر به کدام سمت است؟

برای پی بردن به تاثیر نرخ بیکاری بر حجم اقتصاد سایه باید از دو مفهوم اثر جانشینی و اثر درآمدی استفاده کرد. اثر جانشینی (Substitution Effect) زمانی اتفاق می‌افتد که فرد بیکار ساعات کار آزاد شده خود را به‌جای بخش رسمی به بخش سایه اختصاص می‌دهد. با این تعریف به سادگی می‌توان نتیجه گرفت که اثر جانشینی رابطه‌ای مستقیم بین نرخ بیکاری و حجم اقتصاد سایه برقرار می‌کند و به عبارتی دیگر اظهار می‌کند که با افزایش تعداد بیکاران تقاضای کار در بخش غیررسمی اقتصاد افزایش می‌یابد و در نتیجه حجم اقتصاد سایه بزرگ‌تر می‌شود.‌

اما علامت اثر درآمدی (Income Effect) در خلاف جهت اثر جانشینی عمل می‌کند. این اثر بیان می‌کند که با افزایش نرخ بیکاری سطح فعالیت‌های اقتصاد رسمی کاهش می‌یابد و از این طریق موجب می‌شود تا سطح درآمدها و تقاضا در بخش اقتصاد سایه کاهش یافته و حجم این بخش از اقتصاد کوچک‌تر شود. اثر درآمدی را همچنین می‌توان از طریق قاعده «اوکان» نیز تفسیر کرد. این قانون بیان می‌کند که نرخ بیکاری با حجم تولید رابطه معکوس دارد. با در نظر گرفتن این نکته و همراهی مثبت تولیدات رسمی و غیررسمی نیز می‌توان به رابطه عکس نرخ بیکاری و حجم اقتصاد سایه پی برد.

در ضمن در ادبیات مربوط به اقتصاد سایه اثر جانشینی و درآمدی به افق زمانی این آثار نسبت داده می‌شود. به این ترتیب که در کوتاه‌مدت زیان‌های وارده در اثر بیکاری بر هر دو بخش رسمی و سایه اقتصاد تاثیر منفی می‌گذارد و نهایتا باعث کوچک‌تر شدن حجم اقتصاد سایه می‌شود. اما در بلندمدت کارگران بیکار شده، دست به تقاضای کالاها و خدمات غیررسمی می‌زنند و از این طریق موجب بزرگ شدن اقتصاد سایه می‌شوند. نهایتا اثر بیکاری بر حجم اقتصاد سایه از طریق خالص اثرات جانشینی و درآمدی محاسبه می‌شود. در ادامه این تحقیق با مرور مطالعات تجربی انجام شده، محققان اعلام می‌کنند که تاثیر اثر جانشینی در بلندمدت بیشتر از اثر درآمدی است و نهایتا افزایش نرخ بیکاری منجر به افزایش حجم اقتصاد سایه می‌شود.

تایید رابطه مستقیم.

در تحقیق انجام شده پس از تفکیک تقاضای پول به دو بخش رسمی و سایه، اندازه نسبی این دو بخش بر حسب نسبت تولید واقعی هر یک از دو بخش رسمی و سایه استخراج شده است. رویکرد محققان نیز بر این فرض استوار است که عوامل اقتصادی به منظور پنهان نگاه داشتن فعالیت‌های اقتصادی خود از نهادهای رسمی، معاملات خود را از طریق پول نقد (اسکناس و مسکوک در دست مردم) انجام می‌دهند. در این تحقیق از اطلاعات اقتصادی ایران طی سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۴ استفاده شده و متغیرهای مورد استفاده پژوهش، حجم پول حقیقی یعنی نسبت اسکناس و مسکوک در دست مردم به شاخص قیمت مصرف‌کننده و تولید ناخالص داخلی حقیقی به قیمت پایه ۱۳۸۳ هست. در ادامه این تحقیق و با استفاده از روش‌های اقتصادسنجی اثر مثبت «نرخ بیکاری» و «بار مالیاتی» بر حجم اقتصاد سایه تایید می‌شود. روش محاسبه تقاضای پول بخش غیررسمی نیز به این صورت است که در ابتدا با محاسبه تقاضای پول در بخش رسمی با توجه به فروض و کم‌کردن آن از تقاضای کل پول، تقاضای پول در بخش غیررسمی را به‌دست می‌آورند.

حجم اقتصاد سایه در ایران.

گرچه مطالعات مختلفی تاکنون در شناسایی عوامل موثر بر رشد اقتصاد سایه انجام شده است، اما نکته متمایزکننده این تحقیق بررسی اثر مستقیم نرخ بیکاری و بار مالیاتی بر حجم اقتصاد سایه است. براساس نتایج به‌دست آمده نسبت بخش سایه به بخش رسمی اقتصاد ایران در دوره زمانی ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۴ معادل با ۳۵/ ۱۶ درصد بوده است یا به عبارت دیگر طی چهار دهه اخیر، یک‌ششم اقتصاد ایران مربوط به فعالیت‌های اقتصاد غیررسمی بوده است.‌ با توجه به اینکه میانگین تولید ناخالص داخلی ایران در طی این سال‌ها براساس قیمت‌های پایه سال ۸۳ در حدود ۱۲۷ هزار میلیارد تومان بوده است، میانگین حجم اقتصاد سایه در این دوره با توجه به محاسبات این تحقیق حدود ۲۱ هزار میلیارد تومان است. براساس محاسبات این تحقیق بازه نوسانی حجم اقتصاد سایه برای این چهل سال بین ۳۶/ ۹ درصد و ۵۴/ ۳۱ درصد در نوسان بوده است. براساس نتایج در بهترین سال یعنی سال ۱۳۵۵ حجم اقتصاد سایه یک‌دهم کل اقتصاد و در بدترین یعنی سال ۹۳ از لحاظ این شاخص در حدود یک‌سوم کل اقتصاد ایران درگیر پدیده اقتصاد سایه بوده است؛ رقمی معادل با ۶۴ هزار میلیارد تومان. البته با توجه به اینکه سال ۱۳۵۵ اولین سالی است که بررسی می‌شود این احتمال وجود دارد که با بزرگ‌تر شدن بازه زمانی در سال‌های قبل از حجم اقتصاد سایه کوچک‌تر بوده است. نتایج نشان می‌دهد که طی این چهار دهه روند سهم اقتصاد سایه از کل اقتصاد ایران روندی صعودی بوده است و این مقدار با وجود نوسانات دارای شیب ملایم صعودی بوده است که خبری نگران‌کننده برای اقتصاد ایران است.

تاثیر نهایی بیکاری و مالیات.

آخرین سوالی که در این پژوهش به آن پاسخ داده شده است میزان سهم نرخ بیکاری و بار مالیاتی در رشد اقتصاد سایه در دوره مورد بررسی است. طبق یافته‌های پژوهش طی دوره چهل ساله به‌طور متوسط ۷ درصد از تغییرات اقتصاد سایه به‌طور مستقیم مربوط به بیکاری و ۱۵ درصد ناشی از بار مالیاتی است. در نمودار دیگر این تحقیق که هر دو اثر بیکاری و مالیات به‌صورت همزمان به تصویر کشیده شده است مشخص می‌شود که این دو اثر با همدیگر نیز همبستگی دارند. یعنی اثر این دو عامل بر حجم اقتصاد سایه تقریبا به‌طور همزمان کاهش یا افزایش داشته است. نکته قابل‌توجه دیگر در این نمودار نوسان بیشتر عامل نرخ مالیات نسبت به عامل بیکاری است. مخصوصا برای بازه بین سال‌های ۷۵ تا ۸۱ که این دو عامل شکاف بیشتری دارند.

 

06-01

12

منبع : https://donya-e-eqtesad.com

Please follow and like us:
Pin Share

هدف از راه‌اندازی سایت اقتصادی ایران بررسی مسائل ومعضلات اقتصادی ایران وارائه راهکارهای مناسب می باشد. به امید روزی که شاهد ایرانی آباد و با رونق وشکوفائی اقتصادی باشیم، برای همگان به ویژه بازدیدکنندگان این سایت اقتصادی سرافرازی ونیکبختی آرزو می نمایم. مالکیت سایت اقتصادی ایران برای محمدرضا عادلی مسبب کودهی محفوظ است. سایت اقتصادی ایران درسامانه ساماندهی سایتهای اینترنتی ایران به کدهای شامد: http://ehteyaj.irبه کدشامد: 1-1-750014-65-0-21 http://doabsar.irبه کدشامد:1-1-750014-65-0-20 http://eghtesa3.irبه کدشامد: 1-1-750014-65-0-11 http://etabar.irبه کدشامد: 1-1-750014-65-0-10 http://namouneh.irبه کدشامد: 1-1-750014-65-0-16 http://koudehi.irبه کدشامد: 1-1-750014-65-0-15 http://mosabbeb.irبه کد شامد1-1-750014-65-0-9 http://namooneh.irبه کدشامد: 1-1-750014-65-0-12 http://adeli16559.irبه کدشامد: 1-1-750014-65-0-14 http://tarazmani.irبه کدشامد: 1-1-750014-65-0-13 http://zapah.ir به کدشامد: 1-1-750014-65-0-18 http://eghtesadi1.com به کدشامد: 1-1-750014-65-0-7 http://eghtesadiiran.comکدشامد: 4-0-65-750014-1-1 https://eghtesadi1.irکدشامد: 5-0-65-750014-1-1 http://eghtesadiiran.irکدشامد:6-0-65-750014-1-1 http://eghtesadionline.com کدشامد: 1-1-750014-65-0-8 ثبت گردیده است انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود. سایت اقتصادی ایران به نشانیهای: http://tarazmani.ir http://eghtesa3.ir http://ehteyaj.ir http://adeli16559.ir http://etabar.ir http://koudehi.ir http://mosabbeb.ir http://namooneh.ir http://namouneh.ir https://eghtesadi1.ir http://eghtesadiiran.ir http://eghtesadi1.com http://eghtesadiiran.com http://eghtesadionline.com http://zapah.ir http://doabsar.ir قابل مشاهده است. مدیرمسئول سایت اقتصادی ایران : محمدرضا عادلی مسبب کودهی

Discussion1 دیدگاه

  1. «اقتصاد سایه» زیر سایه تناقض‌های آماری:

    بسیاری معتقدند یکی از سنگ‌های پیش پای توسعه در ایران، این است که دولت تسلط دقیقی بر بخش‌های مختلف اقتصاد ندارد و بسیاری از بخش‌های اقتصاد ایران، خارج از نظارت‌های حاکمیتی هستند.

    این موضوع در قالب یک پندار عمومی به نسبت آشنا نمودار می‌شود: «کافی است خلل و فرج‌های اقتصادی در ایران را بشناسی و آن وقت ایران بهترین کشور دنیا برای پول درآوردن است.» آیا این پندار عمومی واقعیت دارد و اگر واقعی است، چرا چنین است؟

    به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، از جمله ویژگی‌های اقتصاد غیررسمی، رابطه تنگاتنگ آن با بازار کار، به جای بازار سرمایه است. در واقع اقتصاد غیررسمی عمدتا در جایی پا می‌گیرد که صنایع به جای اتکا بر سرمایه، بر نیروی کار تمرکز می‌کنند. از سوی دیگر، نامناسب بودن شرایط کار برای افراد هم می‌تواند آنها را به سمت بخش‌های غیررسمی اقتصاد سوق دهد.

    هدررفت انرژی و نهاده‌ها در بخش‌های مختلف صنعت و کشاورزی نیز یکی دیگر از نتایج وجود اقتصاد غیررسمی است. ممکن است به نظر برسد که فربه شدن بخش غیررسمی اقتصاد، به دلیل پراکندگی مصرف انرژی و نهاده‌ها، در عمل موجب کاهش مصرف در قیاس با بخش رسمی می‌شود اما دقیقا به همین دلیل و به دلیل اینکه نمی‌توان برآورد دقیقی از مصرف در بخش غیررسمی اقتصاد به دست داد، آمارها در این بخش عمدتا سر به سقف می‌سایند. دزدی برق و از کار انداختن کنتورهای آب و گاز در برخی مناطق کشور تنها یکی از اقسام خروج تعمدی از زیر چتر اقتصاد رسمی به حساب می‌آیند که به نوبه خود نه تنها درآمدهای دولت از محل فروش خدمات و اخذ مالیات را کاهش می‌دهند که برنامه‌ریزی‌ها را هم دچار چالش می‌کنند.

    وقتی آمارها دروغ می‌گویند:

    اقتصاد غیررسمی بنا به ماهیت خود، نمودی در آمارهای رسمی ندارد و اصولا به همین دلیل تا این اندازه مشکل ساز است. با این همه، برخی آمارهای رسمی، به خصوص زمانی که به‌شدت نامعقول به نظر می‌رسند، می‌توانند نشان‌دهنده ابعاد اقتصاد غیررسمی کشور باشند. به عنوان مثال، بنا به گزارش‌های بازار کار در ایران که مرکز آمار ایران دایما آنها را به‌روزرسانی می‌کند، تعداد کل شاغلان در اقتصاد ایران، یا به دیگر بیان، نرخ مشارکت اقتصادی در ایران، حدود ۲۳/۵ میلیون نفر است. این در حالی است که این رقم، تنها ۴٠ درصد از تعداد تمام افرادی را شامل می‌شود که «می توانند» کار کنند. در واقع چنانچه اقتصاد ایران می‌توانست برای تمام افراد ١۵ تا ۶۵ ساله کار فراهم کند (حالتی که اقتصاددانان به آن حالت «اشتغال کامل» می‌گویند)، تعداد کل شاغلان در ایران اکنون باید حدود ۵٩ میلیون نفر می‌بود. اشتغال کامل قطعا

    تحقق‌ناپذیر است و هیچ عقل سلیم اقتصادی هم آن را نمی‌پذیرد. با این همه، نرخ مشارکت اقتصادی در ایران حتی در مقایسه با کشورهای مشابه هم بسیار پایین‌تر است. به عنوان مثال، نرخ مشارکت اقتصادی در ترکیه؛ کشوری که مشابهت‌های اقتصادی زیادی با ایران دارد، نزدیک به ٧٠ درصد است. نرخ مشارکت اقتصادی می‌تواند با نسبت مهم دیگری هم رابطه پیدا کند: نسبت وابستگی

    (dependency ratio) . نسبت وابستگی نشان می‌دهد که چه تعداد از افراد با سن کمتر از ١۵ سال یا سن بالاتر از ۶۵ سال، به کار افراد شاغل (در سنین ١۵ تا ۶۵ سال) وابسته‌اند. بدیهی است که هر چقدر این نسبت بالاتر باشد، وضعیت رفاهی افراد شاغل و وابستگان اقتصادی آنها بدتر خواهد بود. جامعه ایران جوان است و نسبت وابستگی هم وضعیت خوبی دارد اما مشکل در همان نرخ پایین مشارکت اقتصادی است که موجب می‌شود حدود ۵۶ میلیون نفر از ایرانی‌ها، برای گذران زندگی به کار تنها ۲۳/۵ میلیون نفر وابسته باشند. اما آیا این با واقعیت‌های جامعه ایرانی جور درمی‌آید؟ پاسخ به نظر منفی می‌رسد و این یعنی بسیاری از خانوارهای ایرانی احتمالا منابع درآمدی دیگری هم دارند. افزون بر این، برخی داده‌های مربوط به دخل و خرج خانوار هم نشان می‌دهند درآمد خانوارهای

    ایرانی- حتی در دهک‌های درآمدی متوسط- در بسیاری از موارد کمتر از مخارج آنها است. شاخص‌های مربوط به خط فقر هم چندان امیدوارکننده نیستند. با این همه، بسیاری از این داده‌های آماری با وضعیت واقعی زندگی ایرانی‌ها همخوانی ندارد. بسیاری از افراد درآمدهای جانبی و مشاغل دوم و سوم دارند و بخش بزرگی از شاغلین، به دلیل عدم ثبت بیمه‌ای اطلاعات‌شان، در مشاغل غیررسمی کار می‌کنند. بنابراین شاید بتوان به شکلی کاملا شهودی و در شرایطی که آماری وجود ندارد، حدس زد که ابعاد اقتصاد غیررسمی در ایران تا چه اندازه بزرگ است.

    کوه یخی که دایم بزرگ‌تر می‌شود

    با وجود همه گمانه زنی‌هایی که در مورد ابعاد اقتصاد غیررسمی ایران وجود دارد، اندازه واقعی این بخش از اقتصاد در کشورها هنوز مبهم است و البته بخشی از این ابهام به دلیل دشواری اندازه‌گیری عوامل موثر در این زمینه‌اند. علی عرب مازار، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی و همکارانش در پژوهشی که به سفارش اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران انجام شده است، مهم‌ترین مطالعات

    انجام شده در مورد ابعاد اقتصاد غیررسمی در ایران را بررسی کرده‌اند و خود نیز به گمانه زنی در این رابطه پرداخته‌اند. در بخشی از این پژوهش، سری زمانی محاسباتی سهم اقتصاد غیررسمی از تمام اقتصاد ایران در طول ۵٠ سال گذشته محاسبه شده است که نشان می‌دهد سهم این بخش از اقتصاد ایران از ۵ درصد در سال ١٣۴٢، به حدود ٢٧ درصد در سال ١٣٩١ رسیده و افزون بر این، در مجموع روندی صعودی داشته است. برآورد این پژوهش از سایر گزارش‌های موجود نشان می‌دهد بخش غیررسمی اقتصاد ایران در سال ١٣٩۶، حدود ۳۱/۶ اقتصاد ایران را شامل می‌شود (جدول).

    گزارش‌های پراکنده دیگر هم نشان می‌دهند بین ٢٠ تا ٣٠ درصد از فعالیت‌های اقتصادی در اقتصاد ایران، خارج از چتر نظارت عمومی انجام می‌شوند و به این ترتیب، جزیی از اقتصاد غیررسمی به حساب می‌آیند. با این همه، به نظر می‌رسد این داده‌ها در مجموع مربوط به خوش‌بینانه‌ترین گزارش‌ها هستند. یکی دیگر از گزارش‌های مورد اشاره در پژوهش فوق (گزارش ابونوری و نیک‌پور) اندازه بخش غیررسمی اقتصاد ایران را بسیار بزرگ‌تر از این برآورد کرده است. بنا به این گزارش، در سال ١٣٧٨، اندازه بخش غیررسمی اقتصاد ایران به نقطه اوج خود در نیم‌قرن اخیر رسیده بود که

    ۵۶ درصد از کل اقتصاد ایران را شامل می‌شد. در این گزارش به دلایل متنوع رشد اقتصاد غیررسمی در ایران هم اشاره شده است؛ دلایلی که برخی ساختاری‌اند و برخی دیگر تنها معلول شرایط خاص اقتصاد ایران در سال‌های اخیر. به عنوان مثال، نویسندگان گزارش معتقدند تحریم‌های طولانی مدت، یکی از دلایل فربه شدن بخش غیررسمی اقتصاد ایران بوده‌اند و از رهگذر حوزه‌هایی مانند نرخ ارز، اقتصاد ایران را زیرزمینی کرده‌اند. در مورد خاص ارز، کاهش درآمدهای ارزی دولت که به دنبال محدودیت در دسترسی به دلارهای نفتی ایجاد شد، موجب پدید آمدن نوعی سهمیه‌بندی ارزی شد که به نوبه خود، با شکاف میان نرخ رسمی ارز و نرخ آن در بازار، زمینه مناسبی برای فساد گسترده و حتی سازمان یافته ایجاد کرد.

    گروه مطالعات توسعه بانک جهانی هم در گزارشی که در جولای ٢٠١٠ منتشر شده، اندازه اقتصاد غیررسمی یا به بیان این گزارش «اقتصاد سایه» را در ١۶٢ کشور جهان، در فاصله سال‌های ١٩٩٧ تا ٢٠٠٧ برآورد کرده است. این گزارش یکی از خوش‌بینانه‌ترین برآوردها را در مورد ابعاد غیررسمی اقتصاد ایران به دست داده و به این ترتیب، اقتصاد ایران را در ردیف رسمی‌ترین اقتصادهای جهان قرار داده است. متوسط اندازه بخش غیررسمی اقتصاد ایران در بازه ١٠ ساله بررسی، حدود ۳/۱۸ درصد بوده است و ایران (در بهترین سناریو) در رتبه هفتمین اقتصاد شفاف جهان ایستاده است.

    رتبه نخست در این بررسی از آن چین است که ابعاد بخش غیررسمی اقتصاد آن ۱۲/۸ درصد است و آخرین کشور هم بولیوی است که بخش غیررسمی، حدود ۶۶/۹ درصد از اقتصاد آن را تشکیل می‌دهد. آنچه به نظر می‌رسد بتوان از این گزارش استخراج کرد این است که آن دسته از کشورهایی که دولت مرکزی بسیار بزرگی دارند، اقتصاد غیررسمی کوچک‌تری هم دارند، چنان که نام کشورهایی مانند سنگاپور، اردن، عمان و سوریه در ابتدای فهرست به چشم می‌خورد.

    اقتصاد غیررسمی از در پشتی می‌آید

    اما چه اتفاقی می‌افتد که اقتصاد غیررسمی در یک کشور بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود؟ دلایل فربه شدن بخش غیررسمی در اقتصادهای جهان معمولا مشابه‌اند و عمده‌ترین آنها، فرارهای مالیاتی، شدت گرفتن مبادله کالاهای ممنوعه مانند مواد مخدر و مشروبات الکلی، قاچاق گسترده و وضعیت نامناسب بازارهای کسب و کار است. فرار مالیاتی در ایران قطعا بزرگ‌ترین عامل شکل‌گیری بخش غیررسمی در اقتصاد ایران است چراکه دست‌کم از زمان وابستگی بودجه‌های جاری دولت به نفت (یعنی حدود ١١٠ سال پیش)، درآمد دولت‌های ایران همواره از دهگذر فروش نفت تامین می‌شده است. این روند تنها در سال‌های اخیر و در دولت یازدهم شکسته شده است و برای نخستین بار، درآمدهای مالیاتی بر درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت پیشی گرفت. سید کامل تقوی‌نژاد، رییس سازمان امور مالیاتی هم اخیرا گفته بود حدود ۶٠ درصد از اقتصاد ایران مالیات نمی‌پردازد و تمام بار مالیاتی کنونی بر دوش ۴٠ درصد باقیمانده‌ای قرار دارد که الزاما در پردرآمدترین دهک‌های اجتماعی هم قرار ندارند. در مورد خرید و فروش کالاهای ممنوعه همچون مشروبات الکلی و گونه‌های مختلف مواد مخدر، طبیعتا اطلاعات چندانی در دست نیست و البته با توجه به اخبار جسته و گریخته از حجم کشفیات نیروی انتظامی در این زمینه، می‌توان حدس زد گردش مالی در این بخش هم چندان کوچک نیست. علاوه بر این، گفته می‌شود که خریداران و فروشندگان عمده مواد مخدر در عمده موارد، از دارایی‌های غیرمالی برای نقل و انتقالات مورد نظر خود استفاده می‌کنند و این بر ابعاد داد و ستدهای غیررسمی در این بخش می‌افزاید. افزون بر این، چنان که اسحاق جهانگیری در مناظره‌های انتخاباتی دوره اخیر گفته بود، گردش مالی کالای قاچاق در اقتصاد ایران در سال‌های گذشته تا ٢۵ میلیارد دلار (تقریبا برابر با درآمد ارزی دولت از فروش نفت در سال ١٣٩۴) می‌رسید و این در حالی است که دولت موفق شده این عدد را تا مرز ١٢ میلیارد دلار کاهش دهد.

    آسمان تیره روابط کارگر و کارفرما

    اما در مورد فضای کسب و کار در ایران و ربط آن به اقتصاد غیررسمی چه می‌توان گفت؟ رتبه فضای کسب و کار ایران در طول سال‌های گذشته همواره یکی از پایین‌ترین‌ها در تمامی رده‌بندی‌ها بوده است و تنها پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، تغییرات در جهت مثبت آغاز شده است. نرخ پایین مشارکت اقتصادی، عدم توانایی کارگران در چانه‌زنی برای افزایش دستمزدها و رکود تورمی که منجر به افت توانایی صنایع و بنگاه‌های اقتصادی برای جذب نیروی کار شده بود، همه و همه به تضعیف هر چه بیشتر طرف عرضه در بازار کار کشور شده است. از سوی دیگر، با وجود تمامی تلاش‌ها، به دلیل صبغه و سابقه سکانداران دولت یازدهم، توانایی چانه‌زنی نیروی کار در برابر کارفرما، در قیاس با قبل حتی روندی نزولی هم به خود گرفته است. زمانی که کارگران نتوانند توانایی چانه‌زنی خود در برابر کارفرما را حفظ کنند، ناچار خواهند بود شرایط کاری عمدتا تحمیل شده از سوی کارفرما را هم بپذیرند؛ شرایطی که گاه از شرایط کار رسمی فاصله می‌گیرد. به عنوان نمونه، ساعات کاری طولانی، اضافه کار اجباری و بیمه نکردن کارگران، همگی اقسامی از خروج از بازار رسمی کارند و به تبع اولی، بخشی از اقتصاد غیررسمی.

    علاوه بر این، بازارهای کاری هم هستند که به دلایلی دیگر از زیر چتر اقتصاد رسمی خارج می‌شوند. به عنوان مثال، بسیاری از اقسام مشاغل کاذب، مانند مسافرکشی، دست فروشی، کار خانگی (مانند کار زنان) و کارهای فصلی در روستاها، بدون آنکه آورده‌ای برای دولت داشته باشند، تنها به بده بستان‌های مالی میان شهروندان ختم می‌شوند و البته در هیچ یک از حساب‌های رسمی و ملی هم ثبت نمی‌شوند. وجود این قسم مشاغل، به دلیل نبود حمایت‌های اجتماعی مرسوم در روابط کارگر-کارفرما، عملا حقوق شهروندی شهروندان را نقض می‌کند و افزون بر این، به ضرر دولت هم هست.
    منبع : https://www.eghtesadonline.com

لطفا دیدگاه خود را ثبت کنید

RSS
EMAIL