چالش نظام بانکی، یارانه پنهان و چالش سیاست خارجی کشور از مسائل مزمن اقتصاد کشور است که نیاز به جراحی، دارو و فیزیوتراپی دارد تا بیماری اقتصاد کشور ریشه کن شده و اقتصاد دوباره سر پا بایستد.
مشکل کسری بودجه ما عارضه است نه منشا. با کسری بودجه ۹۹ چه کار باید کرد؟ سه راه حل برای کسری بودجه ۹۹ وجود دارد، صورت مساله واضح است: با کاهش درآمد ارزی مواجه هستیم. یکی از راهکارها این است که در سمت درآمد بودجه، درآمد جدید ایجاد کنیم؛ مثلا افزایش مالیات دهیم.
اما افزایش مالیات به معنای درآمد ریالی بیشتر است، درآمد ریالی بیشتر که درآمد دلاری را جبران نمیکند. درآمد ارزی به معنای درآمد بیشتری است که از خارج وارد اقتصاد کشور میشد. اما افزایش مالیات در بودجه به معنای بازتوزیعی است که در اقتصاد کشور است. در حال حاضر صحبت از کشوری است که بیشتر از کسری بودجهاش و مالیاتی که میگیرد یارانه توزیع میکند.
یارانهای که نوع ارزیاش بیشتر به واردکنندگان میرسد و نوع انرژیاش بیشتر نصیب ثروتمندان جامعه میشود. در واقع میخواهیم مالیات بیشتری بگیریم که یارانه پنهان را جبران کنیم. یارانه پنهان یک مالیات منفی است. ما مالیات بیشتر بگیریم که مالیاتی که برای یارانه پنهان است را تامین مالی کنیم. آیا منطقیتر نیست که یارانه پنهان را کاهش دهیم؟
در هر حال مشکل ما این است که با یک کاهش درآمد ارزی مواجه هستیم. بنابراین از محل درآمدها نمیتوان این مشکل را حل کرد. میتوان به سمت استقراض رفت. کشور میتواند مانند کشورهای دیگر استقراض کند. در حال حاضر اقتصاد کشور با مشکل عدمتعادل در مصرف و پس انداز خانوارها مواجه نیست. این استقراض مشکل اقتصاد کشور را حل نمیکند، زیرا مشکل ما کاهش درآمدهاست. بنابراین این سیاست تاثیر خاصی ندارد و حتی بهینگی اقتصاد را هم با مشکل مواجه کند.
راهحل سوم کاهش هزینههاست. هزینههایی که این روزها بعضا در گروههای اجتماعی منتشر میشود رقم قابل توجهی در مقابل رقم بودجه نیست؛ اگرچه نیاز است که برای هزینهکرد بیتالمال یک ساختار دموکراتیک وجود داشته باشد تا مسیر هزینههای آن مورد تایید اکثریت مردم باشد اما اگر هزینههای تمام این نهادها نیز حذف شود، کسری بودجه به قوت خود باقی میماند، در نتیجه این راهکار نیز مساله کسری بودجه ۹۹ را حل نخواهد کرد. آخرین راهکار باقی مانده کاهش هزینههای یارانه پنهان است، در واقع یارانهای که به دلار، گازوئیل و بنزین داده میشود بهعنوان ردیف بودجهای نیست و ارقام آن شفاف نیست اما در واقعیت بودجه پنهانی است که دولت عملا دارد. یارانه پنهان حدود ۷۰۰ هزار میلیارد تومان تا هزار هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود که در مقایسه با کسری بودجه ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی بسیار بیشتر است. در واقع کسری بودجه در مقایسه با یارانه پنهان اهمیتی ندارد.
بودجه ۹۹ تفاوتی با بودجههای سالهای دیگر ندارد و مهمترین مساله اقتصاد کشور نیست، این بودجه به هر نوعی که تصویب شود در نهایت از حیث درآمد محقق و از حیث تخصیصهایی که سازمان برنامه میدهد احتمالا با عملکرد بودجه ۹۸ فرق معناداری ندارد. در نتیجه باید روی چالشهای اصلی کار کرد، در غیر این صورت سال دیگر در چنین روزی مجددا سر کسری بودجه سال ۱۴۰۰ بحث خواهیم کرد.
برای حل مشکلات اقتصادی کشور سه جراحی، سه دارو و چهار فیزیوتراپی لازم است. جراحی از این جهت که باید این کار با دقت، برنامه و ظرافت کافی انجام شود تا بهترین اثر را روی اقتصاد بیمار کشور داشته باشد. اولین جراحی روی نظام بانکی باید انجام شود و غده پانزی از آن خارج شود تا سرعت رشد نقدینگی درست شود. دوم، یارانه پنهان باید جراحی شود تا صادرات و واردات آزاد شود و در اینصورت از محل صادرات بنزین و گازوئیل میتوانیم درآمد ارزی داشته باشیم. از سوی دیگر بخش خصوصی میتواند با صادر کردن درآمد ارزی ایجاد کند. یادمان باشد که مشکل ارزی بودجه ۹۹ کاهش درآمد ارزی است.
با جراحی یارانه پنهان و آزاد کردن و حذف موانع کسب و کار از بخش خصوصی، این بخش جان تازهای گرفته در نتیجه بیکاری کاهش پیدا میکند و سطح دستمزدها افزایش پیدا میکند. فساد کاهش و سرمایه اجتماعی افزایش پیدا میکند. جراحی سوم نیز سیاست خارجی است.
بعد از این جراحیها به داروهایی میرسیم که مریض اقتصاد باید مصرف کند تا به تدریج جان بگیرد و اثر جراحی کامل شود. درباره داروهای مجاز برای درمان بیماری اقتصاد کشور، اولین دارو، عملیات بازار باز است. سه مقدمه در این بازار وجود دارد. اول وجود بازار ریپو، دوم، استقلال سیاستگذار پولی و سوم، سالم بودن نظام بانکی.
استقلال سیاستگذار پولی به این معناست که سیاستگذار پولی از سیاستگذار بودجهای مستقل باشد و در مرحله دوم، سیاستگذار پولی مجبور به پاس کردن چکهای نظام بانکی نباشد. داروی دوم، نرخهای مالیاتی است. باید پایههای مالیاتی جدید برقرار کرده و نرخها را بهصورت افزاینده افزایش دهیم تا حدود ۲۵ درصد از تولید ناخالص ملی را شامل شود. داروی سوم نیز تعارض منافع است که مشکلی بسیار جدی و مانند یک ویروس در همه سلولهای بدنه کشور رسوخ کرده است.
در نهایت برای پایدار شدن سلامتی در اقتصاد کشور باید بعد از جراحی و مصرف دارو، فیزیوتراپی هم استفاده شود. برای فیزیوتراپی لازم برای سرپا شدن اقتصاد کشور، بعد از جراحی و این داروها اقتصاد کشور آنقدر بنیه پیدا میکند که سرپا بایستد و نوبت فیزیوتراپی میرسد. فیزیوتراپی اول، نظام آموزش، دومی، نظام بهداشت و سلامت درمان است. بعدی در مورد سربازی است و فیزیوتراپی آخر نظام بازنشستگی است.
منبع: بخشی از سخنرانی پویا ناظران در نشست بررسی لایحه بودجه ۹۹ در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران (دنیای اقتصاد)