چندوچون یک اتفاق بزرگ در خصوصیسازی اقتصادی کشور.
واگذاری “شستا” فروش فرش زیر پا یا ایجاد شفافیت؟
«یک گام به جلو». این جمله شاه کلید توصیف مدیریت استراتژیک در یک بنگاه اقتصادی است. برای ابرهلدینگی که ۱۰ درصد از سهامش را آخرین روز کاری هفته ای که گذشت، در بورس واگذار کرد،این جمله می تواند حسن ختام تمام حرف و حدیث هایی باشد که حول و حوش این واگذاری طی یک هفته اخیر شنیده شد.
خاطره وطن خواه: شستا یا همان شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی که امسال وارد سی و چهارمین سال فعالیت خود می شود،اواخر هفته گذشته ۱۰ درصد از سهامش را در بورس عرضه کرد.وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی و مقامات این سازمان هدف اصلی از این واگذاری را کمک به افزایش شفافیت و نظارت مردمی در شستا اعلام کردند و در مقابل گروهی هم عنوان می کردند که این واگذاری که به عنوان بزرگترین واگذاری در تاریخ بورس ایران از آن یاد می شود، برای این ابرهلدینگ و البته خریداران سهام آن در بلند مدت مشکل ساز خواهد شد.
این روزها سئوالات متعددی درباره این واگذاری مطرح است.اینکه،آیا واگذاری ۱۰ درصد سهام شستا واقعا به زیان خریداران است و به زودی همین سرمایه اندک خود را از دست می دهند؟ دولت راسا اجازه فروش سهام شستا را در بورس نداشته،چون حق کارگران و بیمه گذاران را فروخته است؟ یا دولت با کسری بودجه مواجه است و ناچار اقدام به این واگذاری کرده است؟ اینها نمونه سوالاتی است که در روزهای گذشته در شبکه های اجتماعی مطرح شد و متعاقب آن البته پاسخ هایی که از سوی مقامات دولتی دو نهاد منتفع ارایه شد که بنظر می رسد برخی ابهامات همچنان باقی است.
واقعیت این است که سرعت اجرای این تصمیم سبب شد تا ابهامات بسیاری در خصوص این واگذاری ، باید و نبایدهای آن باقی بماند.هرچند باید امیدوار بود که طی روزهای گذشته،پاسخ های روشن تری از سوی مسئولان شستا به افکار عمومی داده شود که چه هدفی را از این واگذاری با این سرعت دنبال کردند و چه برنامه هایی در آینده در دستور کار دارند.
حراج فرش زیرپا یا سرمایه گذاری؟
یکی از شروط اصلی پذیرش یک شرکت در بورس براساس قانون بازار سرمایه،بدهکار نبودن آن شرکت به سازمان مالیاتی و یا نداشتن وثایق سنگین نزد بانکهاست.مرحله بعد ارایه امیدنامه و صورتهای مالی حسابرسی شده براساس زمان بندی اعلام شده در بورس، برنامه کسب و کار ((Business Plan برای سه سال آینده و سایرموارد تخصصی مرتبط با شرکت متقاضی برای پذیرش در تابلو بورس است.تا اینجای کار یکی از ابهامات مطرح شده از سوی برخی افراد که عنوان می کردند،شستا زیان ده است،با پذیرش در بورس پاسخ داده شده است.
برخی فعالان اقتصادی مثل پدرام سلطانی معاون پیشین اتاق تهران اخیرا در توییتر نوشته بود:«برای ثبت در تاریخ مینویسم.عرضه سهام شستا فروش فرش زیرپای تامین اجتماعی کشور است.از سرنادانی،اضطرار یا بی مسئولیتی،از هر چه باشد یک ظهم به کارگر و کارفرما و یک خیانت در امانتی است که آنها نزد دولت داشتند.پول می خواهید؟سهام زیر مجموعه ها را بفروشید!»
امروزه یکی از شیوه های تامین سرمایه بنگاهها، عرضه سهام در بورس است. بجز ابزارهای مالی دیگر مثل اوراق قرضه یا بازار ارز که کارکردهای مشخصی در بازارهای مالی دنیا در جهت تامین نیاز بنگاههای اقتصادی دارند،از این ابزارها در اقتصاد ایران کمتر مورد استفاده قرار گرفته که البته دلیل عمده آن وابستگی اقتصاد ایران به نفت بوده است.
در سالهای اخیر، تحریم ها این فرصت را پیش روی دولت قرار داده که بدون درآمد نفت دخل و خرج کند و به سایر ابزارهای تامین مالی همانند رویه ای که در اقتصادهای دنیا اجرایی می شود،روی بیاورد.موضوعی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی می تواند منجر به شفافیت و پاسخگویی بیشتر این دولت و دولت های بعدی نسبت به اموال عمومی شود.
اگر فروش ۱۰ درصد از سهام تامین اجتماعی در بورس مبنای پیروی از همین رویه در نظر گرفته شود و سپس با احتساب امیدنامه و برنامه کسب و کاری که شستا هنگام اعلام درخواست خود به بورس ارایه کرده جمع بسته شود،روشن می شود که فروش ۱۰ درصد از مجموع ۱۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایه این شرکت در واقع رقم چندان بزرگی نیست و نمی توان تعبیر«فروش فرش زیرپای کارگران» را برای آن بکار برد.ضمن اینکه ماموریت اصلی سازمان تامین اجتماعی در اصل صیانت از حقوق بیمه شدگان است که این اقدام درست در همین راستا انجام شده است.یعنی تامین مالی برای طرح های توسعه ای که این سازمان حداقل برای سه سال آینده برنامه آن را به بورس ارایه کرده است.
نکته انحرافی که در لابلای نقدهای مطرح شده در شبکه های اجتماعی از جمله توییتر مورد توجه قرار می گیرد،فروش شستا برای جبران کسری بودجه دولت است.این در حالی است که شستا هلدینگ زیرمجموعه سازمان تامین اجتماعی به عنوان یک نهاد عمومی است و نه شرکت دولتی؛بنابراین قانونا دولت نمی تواند آن را بفروشد واز درآمدش برای کسری استفاده کند.از سویی فروش ۱۰ درصد سهام شستا، معادل ۷ هزار میلیارد تومان حتی ۳ درصد از کسری بودجه دولت را جبران نمی کند و قاعدتا دولت می تواند از ابزارهای دیگری مثل انتشار اوراق قرضه برای جبران کسری بودجه خود بهره بگیرد که کارایی بیشتری دارند.
اطلاع نداری،سرمایه گذاری نکن!
رشد شاخص بورس ایران این روزها هر روزش خیره کننده شده است.از تشکیل صف های طولانی برای گرفتن کدمعاملاتی توسط مردم گرفته تا سودهای سه رقمی بر مبنای درصد که توجه خیلی ها را برای سرمایه گذاری در این بازار جلب کرده است.
البته این انتقاد را نمی توان نادیده گرفت که ورود به بازار سرمایه، نیازمند دانش و مهارت های فنی است،اما برای رشد این بازار در اندازه های اقتصاد ایران هنوز جای کار بسیاری وجود دارد.از همین رو،ورود ابرهلدینگ هایی مثل شستا به بورس علاوه بر آنکه جایگاه بورس را در اقتصاد ایران تقویت می کنند،بلکه موجب می شوند که فرآیند تشکیل سرمایه در اقتصادی که با تحریم ها دست و پنجه نرم می کند، سرعت بگیرد.
مزیت دیگری که واگذاری هایی مثل شستا در اقتصاد دارند، کمک به شفافیت بیشتر عملکرد شرکتها و زیر ذره بین قرار گرفتن عمکلرد مدیران آنهاست.موضوعی که در سالهای گذشته خواسته مردم بوده است.در عین حال که تسریع در اینگونه واگذاری ها در بورس سبب می شود که میزان پاسخگویی از سوی نهادها و شرکت های دولتی که سهامشان را در بورس عرضه می کنند،بیشتر شود و در بلند مدت به لحاظ اقتصاد سیاسی یک گام به جلوست.
در عین حال باید در نظر داشت که اگرچه بازارهای مالی در تامین منابع مالی از طریق پساندازهای کوچک و بزرگ نقش مهمی داشته و موجب هدایت منابع مالی بهسوی مصارف و نیازهای سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصادی می شوند،اما حتما تازه واردها به بورس باید این توصیه وان بافت سرمایه گذار معروف آمریکایی را مدنظر قرار دهند که:« هرگز در کسب و کاری که آن را درک نمی کنید سرمایه گذاری نکنید.»
منبع : https://www.khabaronline.ir/news/1377991
Discussion1 دیدگاه
نکات نگرانکننده درباره پشت پرده عرضه سهام شستا در بورس؛ ۹۸ درصد درآمد شستا از فروش داراییها بوده است نه از سود عملکرد/درآمد ۷۰۰۰میلیاردی فروش ۱۰درصد سهام در مقابل بدهیهای دولت ناچیز است/یک قلم از بدهیها ۲۵۰هزارمیلیاردتومان است!
نکات نگرانکننده درباره پشت پرده عرضه سهام شستا در بورس؛ ۹۸ درصد درآمد شستا از فروش داراییها بوده است نه از سود عملکرد/درآمد ۷۰۰۰میلیاردی فروش ۱۰درصد سهام در مقابل بدهیهای دولت ناچیز است/یک قلم از بدهیها ۲۵۰هزارمیلیاردتومان است!
اقتصادنیوز: در انتهای هفته گذشته بالاخره عرضه عمومی بخشی از سهام شرکت سرمایهگذاری تامیناجتماعی (شستا) تحقق یافت و با عرضه ۱۰ درصد از سهام، این هلدینگ عظیم اقتصادی به یک شرکت سهامی عام تبدیل شد.
به گزارش اقتصادنیوز، نیما نامداری تحلیلگر اقتصادی در یادداشتی با ارائه با تحلیل برخی اطلاعات موجود هشدارهایی درباره این واگذاری مطرح کرد. در این مطلب آمده است:اگرچه نفس واگذاری سهام در بورس و پذیرش شفافیت ناشی از آن اقدامی مطلوب و مناسب است، اما چند نکته نگرانکننده را هم باید در نظر داشت.
شستا یک هلدینگ سرمایهگذاری است، یعنی شرکت اصلی فعالیت عملیاتی چندانی ندارد و از طریق سهامداری و سرمایهگذاری در شرکتهای زیرمجموعه و ارتقای سود شرکتهای تابعه کسب سود میکند. این شرکت در یک ساختار چهار لایه در حدود ۱۹۰ شرکت مالکیت دارد که این شرکتها در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، دارو، سیمان، خدمات مالی، فناوری اطلاعات و مخابرات، لوازم خانگی و حملونقل از مهمترین بازیگران هستند. همچنین شستا در شرکتهای بزرگی نظیر کشتیرانی جمهوری اسلامی، شرکت ملی نفتکش، حفاری شمال، بانک ملت و انتشارات علمی و فرهنگی هم سهامدار است. در پایان سال ۹۸ سرمایه ثبتی این شرکت ۸ هزار میلیارد تومان، ارزش داراییهای شرکت ۲۰ هزار میلیارد تومان، مجموع بدهیها ۸ هزار میلیارد تومان و حقوق صاحبان سهام هم در حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان بوده است. سود ۹ ماهه منتهی به اسفند ۹۸ هم حدود ۵/ ۳ هزار میلیارد تومان است.
اولین نکته نگرانکننده، وضعیت درآمدهای شستا است. درآمد شستا در ۹ ماه منتهی به آخر سال ۹۸ حدود ۱/ ۴ هزار میلیارد تومان بوده که ۴ هزار میلیارد تومان آن از محل فروش سرمایهگذاریها و مابقی یعنی کمتر از ۱۰۰ میلیارد تومان از محل سود شرکتهای وابسته است. به عبارت دیگر ۹۸ درصد درآمد نشان داده شده در انتهای سال ۹۸ از محل عرضه سهام شرکتهای زیرمجموعه در بورس و فروش دارایی ایجاد شده است نه از محل سود عملیاتی شرکتهای تابعه. این درحالی است که در سال مالی منتهی به ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ شستا این نسبت برعکس بوده است. در سال مالی قبل، درآمد عملیاتی شستا حدود ۵ هزار میلیارد تومان بوده که ۲/ ۴ هزار میلیارد تومان آن از محل سود سرمایهگذاریهای قبلی و مابقی یعنی حدود ۱۵ درصد از محل فروش داراییها بوده است. البته طبیعی است بخشی از درآمد ناشی از سود عملیاتی شرکتها در سه ماه باقیمانده از سال مالی جاری محقق خواهد شد و این نسبت ۲ درصد باقی نخواهد ماند؛ اما به هر حال مشخص است که به ۸۵ درصد سال گذشته به هیچوجه نخواهد رسید. ظاهرا دولت با هدف سودده نشان دادن شستا و عرضه موفق سهام آن دست بهکار خطرناکی زده و از محل فروش دارایی، سود ایجاد کرده است. طبیعی است این شکل از سودسازی پایداری ندارد و صرفا به درد ایجاد هیجان در هنگام عرضه اول میخورد. البته این کار ایراد دیگری هم دارد. مالک اصلی شستا صندوق تامیناجتماعی است و سهامداران این صندوق هم میلیونها کارگر و کارمندی هستند که ماهانه به این صندوق حق بیمه میدهند. اینگونه فروش داراییها با اهداف کوتاهمدت واقعا تا چه حد منطقی و اصولی است؟
نکته نگرانکننده دیگر را میتوان در پرتفوی شستا دید. ارزش پرتفوی بورسی شستا (یعنی مجموع ارزش سهام شرکتهای بورسی که شستا سهامدار آنها است) در ابتدای تابستان ۹۸ در حدود ۲۳ هزار میلیارد تومان بوده که در انتهای سال ۹۸ به ۴۲ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است. بخشی از این رشد به رشد کلی بازار سرمایه در سال ۹۸ برمیگردد و بخشی هم ناشی از عرضه اولیههایی بوده که در این مدت توسط شستا انجام شده است. این درحالی است که بهای تمام شده سرمایهگذاریهای خارج از بورس شستا در همین مدت از ۸/ ۲ هزار میلیارد تومان به ۸/ ۳ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ یعنی به وضوح مشخص است که رشد داراییهای گروه شستا ناشی از رشد زیاد بورس تهران بوده نه رشد و کارآیی عملیاتی شرکتهای زیرمجموعه. بهنظر میرسد مدیریت هلدینگ بزرگی مثل شستا پشت رشد غیرطبیعی بورس پنهان شده و این نگرانی وجود دارد که اگر این روند تغییر کند چه بلایی بر سر شستا و سهامداران واقعی آن یعنی کارگران و بیمهشدگان خواهدآمد.
این نگرانی وقتی بیشتر میشود که بدانیم هیچکدام از این واگذاریها با تغییر مدیریت همراه نیستند و دولت و نهادهای عمومی کماکان کنترل اکثریت سهام این شرکتها را در کنترل دارند. یعنی عملا خصوصیسازی انجام نشده است. با واگذاری ۱۰ درصد سهام شستا در بورس تنها اتفاقی که رخ داده ایجاد یک درآمد حدودا ۷ هزار میلیارد تومان برای تامیناجتماعی است؛ بدون آنکه تغییر و تحولی در مدیریت و ساختار عملیاتی شستا ایجاد شده باشد. بگذریم از اینکه در موارد دیگری که بلوک واگذار شده بیشتر بوده هم عملا با توافق قبلی با خریداران خصولتی، صرفا مدیریت از یک بخش قدرت سیاسی به بخش دیگری از قدرت سیاسی دست به دست شده است.
شاید گمان کنید همین ۷ هزار میلیارد تومان درآمدزایی هم بد نیست؛ اما خوب است بدانید که فقط یک قلم بدهی دولت به تامیناجتماعی ۲۵۰ هزار میلیارد تومان است که بخش مهمی از آن بهواسطه طرح تحول سلامت در دولت یازدهم ایجاد شده یا در سال ۹۸ این سازمان حدود ۱۲۰ هزار میلیارد تومان هزینه داشته که عمدتا صرف پرداخت مستمری و هزینه درمان بیمهشدگان شده است. ضمن اینکه این سازمان در حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان هم بدهی جاری دارد که عمدتا به وزارت بهداشت و پزشکان و موسسات درمانی است. ۷ هزار میلیارد تومان که هیچ، اگر کل شستا را هم بفروشند تاثیر مهمی بر وضعیت تامیناجتماعی نخواهدشد. بهخصوص در سال ۹۹ که کرونا موجب افزایش تقاضای بیمه درمانی و بیمه بیکاری خواهد شد، وضعیت بیمهها بحرانیتر هم میشود. حالا همین مدیران دولتی که تامیناجتماعی و شستا را به این وضعیت رساندهاند ضمن اینکه از حفظ صندلیهای مدیریتی خود مطمئن هستند، پشت «واگذاری تاریخی» پنهان شدهاند و خوشحالند که هزینه تنها ۱۵ روز تامیناجتماعی را در بورس تامین کردهاند.
منبع : https://www.eghtesadnews.com