تورم به عنوان یکی از مفاهیم مهم اقتصادی در علم اقتصاد مطرح میشود که در این گزارش به زبانی ساده به تعریف آن میپردازیم.
به عنوان مثال در یک اقتصاد ساده، ۱۰۰ عدد لیوان به قیمت ۲۰۰۰ تومان تولید شده است که مجموع قیمت آن، ۲۰۰۰۰۰ تومان است.
حال اگر دولت، اقدام به چاپ اسکناس کند و ۲۰۰۰۰۰ تومان اسکناس وارد مدار اقتصاد کند، قیمت لیوان، دو برابر میشود. این تعریف و مثال ساده ترین مفهوم تورم است.
تورم یک اصل پذیرفتهشده در اقتصاد امروز است
بهطورکلی تورم را به لحاظ شدت افزایش سطح عمومی قیمتها میتوان به سه نوع تقسیم-بندی نمود:
- تورم خفیف و خزنده: افزایش کند و ملایم قیمتها در طول زمان را تورم خفیف یا خزنده میگویند. از ویژگیهای بارز این نوع تورم آن است که معمولاً رشد یکرقمی سطح عمومی قیمتها را در سال به دنبال دارد.
- تورم شدید یا تازنده: هنگامیکه آهنگ سرعت رشد قیمتها شدید باشد، آن را تورم شدید یا تازنده تلقی مینمایند. نرخهای تورم بالاتر از ۱۰ درصد را اغلب تورم شدید در نظر میگیرند.
- تورم بسیار شدید یا ابرتورم: در شرایطی که رشد قیمتها بسیار سریع و لجامگسیخته باشد و بهنوعی بالاتر از ۵۰ درصد در ماه باشد، آن را تورم بسیار شدید یا ابرتورم مینامند.
علاوه بر این تقسیم بندی کلی میتوان تورم را به دستههای کوچکتری نیز تقسیم کرد:
تورم پنهان
تورمی که در آن قیمت ثابت، ولی کیفیت کمتر میشود.
تورم خزنده
تورمی آرام و پیوسته است و معمولاً به علت افزایش تقاضا است. بعضی اقتصاددانان معتقدند که محرکی برای افزایش درآمد است و بعضی دیگر معتقدند که سبب کاهش قدرت خرید است (هر ۲۵ سال ۵۰%).
تورم رسمی
تورمی که به علت افزایش عرضه پول از سوی دولت بوجود میآید.
تورم ساختاری
تورمی که به علت افزایش قیمتها به دلیل وجود تقاضای اضافی بوجود میآید. در این نوع تورم دستمزدها به دلیل وجود فشار (کمبود) در برخی بخشها افزایش مییابد. این نوع تورم در کشورهای در حال پیشرفت زیاد است.
تورم سرکش
افزایش سریع و بی حد و مرز قیمتها را گویند که آثارش:
- ۱- کاهش ارزش پول،
- ۲- گسستگی روابط اقتصادی
- ۳- فرو پاشی نظام اقتصاد است.
این نوع تورم معمولاً پس از جنگها یا انقلابها رخ میدهد، مثل افزایش قیمت ۲۵۰۰% در آلمان در سال ۱۹۲۳.
تورم شتابان:
افزایش سریع و شدید نرخ تورم است. مثلاً وقتی دولت سعی کند بیکاری را پایینتر از حد طبیعی نگاه دارد، این اقدام باعث افزایش تورم میشود.
تورم مهار شده:
تورمی است که به دلیل وجود شرایط تورمی در کشور ایجاد شده است و در مقابل از افزایش آن جلوگیری شده است. این شرایط معمولاً از فزونی تقاضای کل بر عرضهی کل کالاها و خدمات پدید میآید که با فرض ثابت بودن دیگر شرایط به ازدیاد قیمتها میانجامد.
تورم فشار سود
تورمی که در آن تلاش سرمایه داران برای تصاحب سهم بزرگی از درآمد ملی منشأ تورم است.
تورم فشار هزینه
تورمی که مستقل از تقاضا صرفاً از افزایش هزینههای تولید ناشی میشود. مثال بارز چنین تورمی را در تمام کشورهای صنعتی غرب پس از افزایش استثنایی بهای نفت در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۸ میتوان دید. برخی اقتصاددانان معتقدند که متداولترین منبع تورم فشار هزینه قدرت اتحادیههای کشوری است که اضافه دستمزدی بیش از افزایش بازدهی بدست میآورند و این خود در یک مارپیچ تورمی موجب افزایش قیمتها و متقابلاً تقاضا برای دستمزد بیشتر میشود.
منتقدان از این نظریه استدلال میکنند که اگر اتحادیههای کارگری هنگامی موفق به افزایش دستمزد شوند که سطح تقاضای کل برای جبران آن به اندازهی کافی افزایش نیافته باشد گرایشهایی در جهت افزایش بیکاری بوجود خواهد آمد که اثرات رکودی بر اقتصاد خواهد داشت.
چنین فرایندی نمیتواند به طور نامحدود ادامه یابد و بنابراین تورم فشار هزینه یقیناً نمیتواند بیان کنندهی تورم مزمنی باشد که کشورهای اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم به آن دچار شدند؛ لذا افزایش قیمت را در مرحله نخست، یا باید حاصل تقاضای اضافی دانست و یا حاصل بالا بردن کل تقاضای پولی برای جلوگیری از بیکاری.
تورم فشار تقاضا
تورم ناشی از فزونی تقاضای کل نسبت به کل جریان کالا و خدمات ایجاد شده در اقتصادی که همهی عوامل تولید را با ظرفیت کامل بکار گرفته باشد. هرگاه تقاضای مصرف کنندگان، دولت و بنگاهها برای کالاها و خدمات بر عرضهی موجود فزونی گیرد، قیمتها در اثر این عدم تعادل افزایش خواهد یافت.
در اصل افزایش قیمت باید تقاضای اضافی را از میان بردارد و بار دیگر تعادل برقرار سازد و بر این اساس باید برای گرایش مستمر به سوی تورم، که ویژگی بسیاری از اقتصادهای پس از جنگ شده است، توصیفی یافت.
یکی ازنظریههای رایج در این باره مازاد مستمر تقاضا را ناشی از سیاست دولت میداند. بنا به این نظریه در حالی که مصرف کنندگان و شرکتها به هنگام افزایش قیمتها تقاضای خود را کاهش میدهند، دولت به دلیل توانایی اش در تامین مالی مخارج خود از محل ایجاد پول، میتواند میزان مخارج خود را به ارزش واقعی حفظ کند یا حتی افزایش دهد. در نتیجهی این اقدام نه تنها میل مستمر به تورم بوجود میآید بلکه سهم بخش دولتی از کل منابع موجود در اقتصاد نیز افزایش مییابد.
تورم انتقال تقاضا
نظریهای که عناصر تورم فشار تقاضا و فشار هزینه را با هم ترکیب میکند و تغییر در ساخت تقاضای کل را دلیل تورم میشمارد. هرگاه اقتصاد دچار انعطاف ناپذیریهای ساختاری باشد، گسترش برخی صنایع با افول برخی دیگر از صنایع همراه خواهد بود و عوامل تولید را به آسانی نمیتوان به بخشهای تولیدی انتقال داد. از این رو برای جذب وسایل تولید به سوی صنایع در حال گسترش، باید قیمتهای بالاتری پرداخت شود. در نتیجه کارگران بخشهای افول یابنده خواستار دستمزدی برابر با کارگران دیگر بخشها میشوند و ترکیب این عوامل به تورم میانجامد.
مزایای تورم
- در ابتدا قدرت خرید پول پایین میآید، ولی بعد از آن میزان تولید بالا میرود تا با رسیدن به ثبات به حالت طبیعی خود باز گردد، بنابراین این باعث افزایش تولید داخلی در کشور میشود.
- در بیشترین حد تورم کارخانهها و موسسهها و برنامههای اساسی و اقتصادی شکل میگیرند.
- در آخر باید اشاره کرد که فرهنگ تولید به کمک فشار تورم توسعه و گسترش پیدا میکند.
معایب تورم برای نظام کشورها
- افزایش تورم باعث بی ارزش شدن پول ملی کشور میشود.
- تولید کنندگان از خریدن مواد اولیه کالاها خودداری کرده و سرمایه خود را صرف این کار نمیکنند، چرا که در این دوران کارهای دلالی بسیار رواج پیدا میکند، به همین خاطر تولیدکنندگان یا بیکار میشوند و یا روی به کار دلالی میآورند تا بتوانند اندک درآمدی از این راه داشته باشند.
- در زمانی که با افزایش تورم مواجه هستیم، درآمد به صورت ناعادلانهای تقسیم میشود؛ افرادی که در ابتدا سرمایههای غیر نقدی زیادی دارند، با افزایش تورم و گذر زمان، سرمایه آنها هم افزایش پیدا میکند و ثروتمندان را ثروتمندتر میکند، در مقابل افرادی که در ابتدا سرمایه کمی و یا نقدی دارند، به مرور زمان با افزایش تورم سرمایه خود را از دست میدهند و روز به روز ضعیفتر و فقیرتر میشوند.
- تورم موجب افزایش قیمت اجناس در تجارت بین المللی میشود که نتیجه آن، کاهش میزان صادرات و افزایش واردات در کشور است.
دلایل ایجاد تورم
۱) دلایل اقتصادی ایجاد تورم
- ۱. واردات بیاساس
- ۲. اعتبارات بانکی بیش از حد
- ۳. بی توجهی به بخش تولید
- ۴. افزایش حجم پول در حال گردش
- ۵. صنایع مونتاژ
- ۶. ناسالم بودن نظام توزیع
- ۷. وجود دلالان و واسطهها در اقتصاد کشور
- ۸. صدور کالاهای مورد نیاز جامعه در خارج
- ۹. افزایش بی از اندازهی هزینههای دولت
- ۱۰. هماهنگ نبودن بخشهای مختلف تولید
منبع : http://www.chabokonline.com