زانا مظفری: به یاد داریم که یکی از مسائلی که در تب و تاب انتخابات سال ۹۶ مطرح میشد بحث رکود اقتصادی بود که به ظاهر همه و به خصوص تولیدکنندگان از آن نالان بودند. راهکاری که در اکثر موارد برای برون رفت از رکود اتخاذ میشود؛ تورم است. اما تورمی که موجب افزایش عرضه و سطح تولید در اقتصاد شود نه اینکه صرفا تعداد معاملات افزایش یابد. وگرنه حالتی اتفاق میافتد که به آن رکود تورمی میگوییم یعنی رکود کماکان سر جایش باقی است؛ شاید بر آن هم افزوده شده، اما سطح عمومی قیمتها روز به روز افزایش مییابد و این را فقط نقدینگی مازاد بر نیاز اقتصاد میتواند ایجاد کند.
اقتصاد ایران به وسیله یک ابزار تصنعی مثل افزایش سود بانکی و جذب نقدینگی جامعه در بانکها طی سالهای ۹۳ تا ۹۶ تورم را کنترل نمود. بر اساس اصول علم اقتصاد هنگامی که تورم پایین باشد، آنگاه بیکاری بالا داریم. این بود که در انتخابات سال ۱۳۹۶ اکثر انتقادهای اقتصادی به دولت متوجه رکود ایجاد شده در بخش تولید و سرمایه گذاری واقعی بود. به عبارت دیگر، دولت تورم پایین را با رکود معاوضه کرد، اما این نقدینگی جذب شده در بخش بانکی با سودهای سپرده بسیار بالاتر از تورم در جامعه منجر به خلق پول مضاعف شده و مقدمات ایجاد رکود در بخش تولید را فراهم ساخت.
از اوایل سال ۹۷ شاهد شروع یک موج جدید تورم در کشور بوده و هستیم. فارغ از اینکه تورم به وجود آمده دلایل مختلف و متفاوتی میتواند داشته باشد نباید از این نکته غافل شد که ما طی چندین سال قبل از سال ۹۶ سودهای سپرده بانکی نزدیک به ۲۰ درصد داشتیم و این سبب ایجاد یک موج و سیل نقدینگی و خلق پول توسط بانکها شد. کسب و کارها طی سالها ۹۳ تا ۹۶ اغلب با ظرفیت پایینی مشغول به فعالیت بودند و به قول اقتصادیها اشتغال ناقص برقرار بود، چرا که تولیدکنندگان کمتر از سود بانکی میتوانستند بازدهی کسب کنند؛ لذا ریسک سرمایه گذاری در بخش تولیدی اقتصاد افزایش یافت و اغلب سرمایهها به سمت سپردههای بانکی سوق داده شد. خب تا اینجای کار مشکلی نیست، اما این نگرانی زمانی آغاز شد که این سپردهها توسط بانکها به درستی به سمت بخش واقعی اقتصاد و سرمایه گذاری در تولید کالا و خدمات هدایت نشد و سبب شد که یک سیل عظیم نقدینگی خلق شده؛ پشت در بانکها بماند و به یکباره از سال ۹۷ تا کنون به صورت سیل آسا وارد بازارهای مالی (ارز- طلا – مسکن – بورس- خودرو) و مصرفی شده و شاهد تورمی هستیم که به وجود آمده است.
شاید برایتان پیش آمده باشد که خیلی از دوستان و اطرافیانتان از گران شدن دلار، مسکن، خودرو، طلا و… خوشحال هستند چرا که سرمایه هایشان را طی دو سال اخیر به این موارد تبدیل کرده اند و با افزایش قیمت، خوشحال و با کاهش قیمت نگران میشوند. طبیعتا افراد بخاطر اینکه ارزش پول و سرمایه شان حفظ شود به سمت این بازارهای مالی سوق داده میشوند، اما غافل از این نکته هستند که وقتی شما داراییهای تان افزایش قیمت را شاهد هستند طبیعتا سایر بخشهای اقتصاد (حال با وقفه یا به صورت آنی) هم به همان اندازه افزایش قیمت دارند و عملا شما نه تنها سود نکردید بلکه در غالب موارد دچار زیان هم شده اید. برای مثال یک کارمند با حقوق ثابت را در نظر بگیرید که یک آپارتمان و یک خودرو دارد با افزایش قیمت بازار مسکن و خودرو طبیعتا ارزش داریی این کارمند افزایش مییابد، اما وقتی سایر کالاها در اقتصاد نیز دچار همین افزایش قیمت میشوند آنگاه میتوان گفت که قدرت خرید این فرد کاهش یافته چرا که مسکن و خودرو را حسب نیازش نمیتواند بفروشد و خرج مصرف ماهانه خود کند، چون به آنها نیاز دارد.
در یک نگاه کوتاه مدت و بررسیهای اقتصاد رفتاری تورم دوست داشتنی است؟!
انسان همیشه از لحاظ اقتصادی عقلایی عمل نمیکند و روانشناسی اقتصادی و اقتصاد رفتاری به ما گوش زد میکند که تورم موجب رضایت خاطر نسبی برای صاحبان سرمایهها و داراییهای خرد و کلان میگردد تا بتوانند بدون کمترین تلاش و پشتکاری و صرفا با واسطه گری و معامله گری خودشان از بازارهای مختلف سود کسب کنند! بدون هیچ ارزش افزوده جدیدی برای اقتصاد صرفا قدرت نقدینگی و پول این تورم را به وجود آورده است.
از لحاظ اقتصاد رفتاری تورم این احساس را در فرد ایجاد میکند که در زندگی پیشرفت داشته و توانسته سرمایه ریالی خود را افزایش دهد. حتی اگر افزایش قیمت تمامی کالاها و خدمات به اندازه افزایش درآمد شما بوده باشد باز هم احساس رضایت خاطر و حس مطلوبیت دارید. اما رفتارهای اقتصادی نشان میدهد با افزایش درآمد فارغ از توجه به تورم در جامعه معمولا مصرف نیز بیشتر میشود چرا که احساس پولدار شدن به شما دست داده است. تورم دوست داشتنی است چرا که تسهیلات و وامها را برای همه مردم ارزان میکند و فشار اقساط ماهانه وامها کاسته میشود. تورم برای دولتها هم دوست داشتنی است چرا که به آسانی بودجه خودش را تامین میکند.