خطر ابر تورم در کمین اقتصاد ایران.
ندری اقتصاددان میگوید: بانکها عمده سود خود را زمانی بهدست میآورند که اوضاع اقتصادی بهم ریخته است. آنها به دلیل رانت اطلاعاتی در معاملات سفته بازانه دست پُرتری دارند و سود بیشتری میکنند.
«نظام تصمیم گیری در ایران به گونهای بوده که آینده را برای ما مه آلوده کرده است. کسی نمیداند که ۳ ماه یا حتی یک ماه دیگر چه اتفاقی در اقتصاد رخ میدهد. این عدم اطمینان مردم را به دلهره انداخته و موجب شده که بسیاری از مردم تصمیمهای هیجانی بگیرند.» این بخشی از گفتههای کامران ندری اقتصاد دان است که معتقد است فضای کسب وکار کشور در طول سالهای گذشته همواره رو به افول رفته است. نه تنها ناحیه سیاستمدار اطمینان حداقلی ایجاد نشده بلکه مشکلات و نا به سامانیهای آن مضاعف هم شده است. او که نگران تورم بالا در سال ۱۴۰۰ است، میگوید: برای نخستین بار در تاریخ اقتصاد ایران ما برای ۳ سال متوالی دچار تورمهای بالا و وحشتناک بودیم. اگر این وضعیت در امسال هم ادامه پیدا کند نه تنها خطر مبتلا شدن به ابرتورم در کشور وجود دارد بلکه مردم عمدتاً به سمت فعالیتهای سفته بازانه حرکت خواهند کرد. برخلاف تصور همه، این اقتصاددان معتقد است که شرایط نا به سامان اقتصادی به شدت به نفع بازار پول است. ندری در توضیح ادعای خود میگوید که بانکها عمده سود خود را زمانی بهدست میآورند که اوضاع اقتصادی بهم ریخته و فعالیتهای سرمایهگذاری و سفتهبازانه اوج میگیرد. آنها به واسطه رانت اطلاعاتی که دارند در شرایط نا به سامان اقتصادی حرفهای تر از مردم رفتار میکنند. پر قدرت تر از مردم وارد بازار میشوند و خیلی سریع تر از مردم از بازارها خارج میشوند.
بانکها عمده سود خود را زمانی بهدست میآورند که اوضاع اقتصادی بهم ریخته و فعالیتهای سرمایهگذاری و سفته بازانه اوج میگیرد. آنها به واسطه رانت اطلاعاتی که دارند در شرایط نا به سامان اقتصادی حرفهای تر از مردم رفتار میکنند. پر قدرت تر از مردم وارد بازار میشوند و خیلی سریع تر از مردم از بازارها خارج میشوند
* رکود بازارهای کشور را فرا گرفته است. از بازار سکه و ارز گرفته تا خودرو و مسکن. تقاضا برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه هم کاهش یافته است. اما به نظر میرسد که شرایط بازار مالی روبه بهبود بوده و میزان سپردهگذاری مردم در بانکها در حال افزایش است. میتوان گفت شرایط رکودی به نفع بازار پول است؟
اتفاقا بر عکس تصور همه بانکها عمده سود خود را زمانی بهدست میآورند که اوضاع اقتصادی بهم ریخته و فعالیتهای سرمایهگذاری و سفته بازانه اوج میگیرد. آنها به واسطه رانت اطلاعاتی که دارند در شرایط نا به سامان اقتصادی حرفهای تر از مردم رفتار میکنند. پر قدرت تر از مردم وارد بازار میشوند و خیلی سریع تر از مردم از بازارها خارج میشوند. همین مسئله موجب شده که ریسک کمتری را متحمل شده و سود بیشتری دریافت کنند. به عبارت دیگر در معاملات سفته بازانه بانکها از عامه مردم دست پرتری دارند.
* اما در شرایطی بازار خرید و فروش در بازارهای دیگر داغ است، میزان سپردهگذاری مردم در بانک کمتر شده و دارایی مردم وارد سایر بازارها میشود. این مسئله برای بانکها مشکل ساز نیست؟
سپرده وقتی از یک بانک خارج میشود وارد یک بانک دیگر میشد. این یک منابع بین بانکها مدام در حال چرخش است و به همین دلیل بانکها خیلی از پایین بودن نرخ سود نگران نیستند. جدای از این نرخ سود در بازار بین بانکی بسیار پایین است. اگر بانکی با مشکل منابع مواجه شود در بازار بین بانکی با نرخ سالانه حدود ۱۹ درصد(ماهانه حدود ۱.۵ درصد) میتواند منابع جذب کند. این در حالی است که میزان بازدهی در برخی از بازارها ماهانه ۱۹ درصد و حتی بیشتر است. حتی اگر بازهم مشکل داشتند در نهایت به سراغ منابع بانک مرکزی میروند که البته نرخ سود آن هم خیلی بالا نیست.
نرخ سود در بازار بین بانکی بسیار پایین است. اگر بانکی با مشکل منابع مواجه شود در بازار بین بانکی با نرخ سالانه حدود ۱۹ درصد (ماهانه حدود ۱.۵ درصد) میتواند منابع جذب کند
* برخی از فعالان اقتصادی بر این باورند که بانکها در نوسانات بازار ارز دست دارند. با توجه به نفعی که بانکها از شرایط بد اقتصادی میبرند، این ادعا تا چه اندازه درست است؟
در چند سال گذشته که وضعیت اقتصادی به هیچ وجه مناسب نبوده با این وجود تراز نامه بانکها خیلی هم بد نبوده است. حتی برخی از آنها توانستهاند که زیانهای انباشته سالهای قبل خود را پوشش بدهند و حتی برخی هم سود آور شدهاند. البته در این زمینه هیچ ایرادی به بانکها وارد نیست. مشکل را کسانی به وجود آوردهاند که آینده اقتصاد کشور را تیره و تار کردند. بانکها یک موسسه انتفاعی است و باید به دنبال سودآوری خود باشد.
عموماًً در سالهای گذشته، تصمیمات سیاسی، ناخواسته در راستای تقویت فعالیت اقتصادی ناسالم بوده و برآیند فعالیت سیاستمدار و سیاستگذار کمتر در خدمت اقتصاد سالم قرارگرفته است
* رکودی که بازارهای کشور را فرا گرفته تا کی ادامه خواهد داشت؟ آیا میتواند به برگشت رونق به بازار سرمایه، خودرو، مسکن و حتی ارز و طلا امید داشت؟
واقعیت این است که هیچ کس پاسخ این سوالها را نمیداند و در مقطعی قرار داریم که فضای کشور مملو از عدم قطعیت است. نظام تصمیم گیری در ایران به گونهای بوده که آینده را برای ما مه آلوده کرده است.ای کاش در حوزههای مختلف تصمیم گیرندگان تصویر نیمه روشنی از ۳ ماه آینده برای فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران ایجاد میکردند. این عدم اطمینان مردم را به دلهره انداخته و موجب شده که بسیاری از مردم تصمیمهای هیجانی بگیرند. وظیفه اصلی مدیران اقتصای این است که درجه نا اطمینانی را کم کنند
اگر میخواهیم یک اقتصاد پیشرفته داشته باشیم باید تصویر پیش روی فعالان اقتصادی و کار آفرین روشن و شفاف باشد تا بتوانند متناسب با این شرایط تصمیم بگیرند. متاسفانه فضای کسب وکار کشور در طول سالهای گذشته همواره رو به افول رفته است. نه تنها ناحیه سیاستمدار اطمینان حداقلی ایجاد نشده بلکه مشکلات و نا به سامانیهای آن مضاعف هم شده است. فعالان اقتصادی بارها اعلام کردهاند که مشکل اصلی آنها نبود ثبات در بازار ارز و قوانین و مقررات است. هیچ کس نمیداند که نرخ دلار یک ماه دیگر چقدر خواهد بود یا فلان قانون تا چه تاریخی اعتبار دارد.
زمانی مشکل ما اقتصاد سیاست زده بود. اما حالا شرایط بدتر هم شده عموماًً در سالهای گذشته، تصمیمات سیاسی، ناخواسته در راستای تقویت فعالیت اقتصادی ناسالم بوده و برآیند فعالیت سیاستمدار و سیاستگذار کمتر در خدمت اقتصاد سالم قرارگرفته است.
نخستین کاری که باید انجام دهیم، این است که این تورم بیسابقهای را که در این سه سال تجربه کردیم و هیچ گاه تا این حد و اندازه بالا نبوده است، چاره کنیم، در غیر این صورت احتمال وقوع ابر تورم در کشور افزایش مییابد
* پیشبینیهای مجامع بینالمللی از مثبت شدن نرخ رشد اقتصادی در کشور خبر میدهد. این پیشبینیها تا چه اندازه میتواند درست باشد؟
نشانه هایی مبنی بر رخ دادن تغییر اساسی در اقتصاد وجود ندارد. وضعیت بودجه سال ۱۴۰۰ و همچنین نگرشی که دولت، بانک مرکزی و نمایندگان مجلس نسبت به بحث نرخ بهره در اقتصاد دارند و نگاه این بخشها به بورس نشان دهنده آن است که تغییر اساسی و جدی قرار نیست در سال ۱۴۰۰ اتفاق بیافتد. تنها روزنه امیدی که وجود دارد، احتمال لغو تحریم هاست که هنوز مشخص نیست به کجا بیانجامد.
البته به نظر من ظرفیت رشد مثبت در اقتصاد ایران وجود دارد و این بستگی به این موضوع دارد که موانع داخلی و خارجی چگونه و به چه شکلی برداشته خواهد شد و به نظر نخستین کاری که باید انجام دهیم، این است که این تورم بیسابقهای را که در این سه سال تجربه کردیم و هیچ گاه تا این حد و اندازه بالا نبوده است، چاره کنیم، در غیر این صورت احتمال وقوع ابر تورم در کشور افزایش مییابد. ضمن اینکه استمرار انتظارات تورمی موجب خواهد شد که مردم عمدتاً به سمت فعالیتهای سفته بازانه حرکت کنند، چون پیشبینی آنها این خواهد بود که قیمتها صعودی است و پس اندازها را به داراییهای دیگر تبدیل کنند و این باعث خواهد شد که نرخ داراییها از آنچه تاکنون وجود داشته است بالاتر رود.
برگرفته از : https://www.gostaresh.news