میل به فرزندآوری در میان خانوادهها به شدت کاهشیافته و حتی میتوان گفت بسیاری از زوجین در مسیری قرارگرفتهاند که به وضعیت زندگی بدون فرزند فکر میکنند.
به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، وقتی زوجی زندگی بدون فرزند را انتخاب میکنند معمولا اطرافیان به آنها میگویند از این تصمیم پشیمان میشوید. زندگی بدون فرزند کسل کننده و یکنواخت است. برخی بر این معتقد هستند که بچه، زندگی را از یکنواختی و کسالت در میآورد.
بچه دار شدن و بزرگ کردن او، به خصوص در سالهای اول زندگی، مسئولیتهایی مانند شب بیدار ماندن، مراقبت دائم از بچه، غذا دادن و پوشک عوض کردن و خیلی کارهای دیگر را دارد. برخی از زن و شوهرها ترجیح میدهند به جای انجام این کارها انرژی و زمانش را صرف خودشان کنند و مثلا در کارشان پیشرفت کنند، بدون دغدغه به مسافرت بروند و تفریحات خود را دنبال کنند.
از چندین زوجی که ازدواج کرده اند که برخی دارای فرزند هستند و برخی هم بدون فرزند، پرسیدم داشتن فرزند در زندگی چه اثراتی را به جا میگذارد؟
خانمی گفت: حدود ۶ سال از زندگی مشترکمان میگذرد و فرزند نداریم. یک مدتی اصلا به فکر بچه نبودیم و بعدها که فرزند خواستیم نشد.
آقایی گفت: داشتن فرزند در زندگی خیلی خوب است مثل این میماند که شما یک باغی داشته باشید و بعد درخت بکارید و میوه دهد و این باعث میشود کلی لذت ببرید. داشتن فرزند هم لذت بخش است.
خانم دیگری گفت: حدود ۷ سال از زندگی مشترکمان میگذرد و فرزندی نداریم. خودمان خواستیم که فرزندی نداشته باشیم. راستش با شرایط جدید و تغییر سبک زندگی من و همسرم دوست نداشتیم که بچه دار شویم و الان از تصمیم مان پشیمان نیستیم.
آقای دیگری گفت: نداشتن فرزند تاثیرات منفی در زندگی مشترک میگذارد. درسته زندگی بدون فرزند فرصتهای بیشتری به فرد میدهد، ولی بعد از سالیان سال فرد احساس پوچی و تنهایی میکند و دوست دارد زندگی رنگ و بوی خاصی بگیرد.
خانم دیگری گفت: من و همسرم با گذشت یازده سال از زندگی مشترک، خدا بهمون بچه نداده است. بچه باعث زیباتر شدن زندگی میشود. زندگی پر از شور و نشاط میشود. من و همسرم تصمیم گرفتیم که یه بچه از بهزیستی بگیریم که حدود دو سال است که سارا شده عزیز و جون من و همسرم. ما به شدت از این کاری که کردیم خوشحالیم. این دوسال برکت و نشاط خانه ما زیادتر شده است.
حمیرا آزاد منش روانشناس و استاد دانشگاه درباره تاثیرات فرزند در زندگی مشترک گفت: فرزندآوری یک مسئله مهمی است. والدین، برای فرزند داشتن باید شور و شوق داشته باشند. فرزند دار شدن پدیدهای است که زندگی معنا دار را میتواند معنادارتر کند.
وی بیان کرد: ما در زندگی اگر قرار است که شور و شوق و معنایی به زندگی دهیم باید سه چیز را داشته باشیم. اولین مورد، چیزی برای خلق کردن داشته باشیم. وقتی فرزندآوری اتفاق میفتد در واقع یک موجودی را از وجودمان خلق کرده ایم و این میتواند امیدی به زندگیمان دهد.
میل به فرزندآوری در میان خانوادهها بهشدت کاهشیافته و حتی میتوان گفت بسیاری از زوجین در مسیری قرارگرفتهاند که به وضعیت زندگی بدون فرزند فکر میکنند.
این روانشناس تصریح کرد: مورد بعدی، یک چیزی برای دوست داشتن باید وجود داشته باشد. این عامل سبب معنادار کردن زندگی میشود؛ و ما باید بتوانیم مصائب زندگی را با متانت و صبوری تحمل کنیم و رنج را به جان خود بخریم. فرزند دار شدن هم در عین زیباییهایی که دارد و معانی و شور و شوقی که به زندگی میدهد ممکن است در مقاطع مختلف مشکلاتی را هم به وجود آورد. ممکن است در سنین نوجوانی بحران هویت داشته باشد و وحدت شخصیت نداشته باشد و دچار یکسری مشکلات شود.
آزاد منش ادامه داد: خیلی از زوجین قبل از ازدواج شرطشان این است که فرزند دار نشوند. این مسئله ممکن است به علت ترس باشد. ترس از اینکه والدین نتوانند موجودی را تربیت کنند که بتواند برای زندگی و جامعه مفید باشد. این گونه افراد ممکن است خودشان در کودکی مورد توجه قرار نگرفته بودند و اعتماد به نفسشان در رابطهها پایین بوده است.
وی مطرح کرد: گاهی اوقات والدین در بین فرزندان، آن فرزندی که از همه بیشتر مسئولیت پذیرتر است را انتخاب میکنند و از اول او را تبدیل به یک والد میکنند. کودک والد، کودکی است که پدر و مادر به او اجازه کودکی کردن را نمیدهند و در واقع کودکی است که تحت تاثیر آموزههای والد قرار میگیرد و اصلا مهمترین کار کودک والد این است که نقش مراقبت کننده را دارد.
وی افزود: این کودک به یک مقداری احساسات سرکوب شده و زندگی نزیسته دارد. این کودک زمانی که بزرگسال میشود احساس ترس در او شکل میگیرد و احساس افسردگی میکند و دوست ندارد که فرزند دار شود.
آزاد منش ادامه داد: یکی از علتهایی که زوجین برای فرزند دار نشدن میدانند، مسائل اقتصادی است. زیرا باید نیازهای آنها را برآورده کنند. ولی مسئله ایی که مهم است، مسئلهی والد گری است. یعنی فردی که میخواهد فرزند دار شود باید یکسری تواناییها و مهارتهایی داشته باشد. البته نگاه کمال گرا زوجین هم باعث فرند دار نشدن آنها نیز میشود. به این معنا که معیارهای عملکرد درونی سختگیرانه برای خودشان در نظر دارند و به این نگاه میکنند که باید یک پدر و مادر کاملی باشند.
بیشتر زندگیهای مشترک، پس از یکی دو سال، دچار تکرار و رکود میشود. برخی به این ریتم تکراری، با وجود و حضور یک یا چند بچه هیجان میبخشند.
یک تحقیق گسترده در دانشگاه فلوریدا این باور عمومی که نداشتن فرزند به تنهایی یا افسردگی در سنین پیری میانجامد را مردود شمرده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که خوشی و سلامت روحی در والدین یا افراد بدون فرزند به یک اندازه است.
منبع : https://www.yjc.news/fa/news/7944159