>دانشآموزان ایرانی در «زبان فارسی» هم ضعیف هستند
هماکنون نمره متوسط داوطلبان ورود به دانشگاهها در درس زبان و ادبیات فارسی حدود ۱۰ است که جای تاسف دارد.به گزارش مشرق، نتایج پژوهش مریم دانشگر، مدیر بخش آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی که مدتی قبل منتشر شد، نشان میدهد، دانشآموزان ایرانی به زبان فارسی هم تسلط ندارند و دانشآموختگان مدارس حداقل در سه مهارت نوشتن، شنیدن و سخن گفتن موفق به دریافت امتیاز کمینه و عبور از سطح ناتوانی شدهاند.در این پژوهش جامعه آماری۲۸۲ پسر و ۳۲۷ دختر در سه رشته تحصیلی انسانی، تجربی، ریاضی پایه دوازدهم بررسی شدهاند، بهترین نتیجه به مهارت نوشتن و ضعیفترین نتیجه به مهارت خواندن تعلق یافته است؛ از نظر رشتههای تحصیلی، گروه تجربی در بهترین وضعیت و با فاصله اندکی رشته ریاضی قرار گرفته است. گروه علوم انسانی با فاصله نسبتاً زیادی از این دو قرار دارد و در تمام مهارتها ضعیفتر از سایر رشتهها عمل کرده است.
>افت شدید کیفیت در نظام آموزش و پرورش
از سوی دیگر آمار منتشر شده از سوی سازمان سنجش درباره نتایج کنکور در سالهای اخیر نشان میدهد، عملکرد داوطلبان در زبان فارسی نهتنها بهبودی نداشته بلکه تعداد افراد دارای عملکرد صفر یا منفی در این درس افزایش یافته است!این موارد حکایت از افت شدید کیفیت در نظام آموزش و پرورش کشور دارد که نتایج آن را اینگونه در عملکرد و بازدهی ضعیف دانشآموزان به نمایش میگذارد و نیازمند بررسی دقیق دلایل و توجه فوری سیاستگذاران کشور است.غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی معتقد است که درس زبان فارسی جایگاه گذشته را ندارد و معلم زبان و ادبیات در عرف عمومی در ردیف معلمان درجه نخست شناخته نمیشود و دروس ریاضی، شیمی، فیزیک مهمتر از فارسی تلقی میشوند؛ در کشورهای پیشرفته دانشآموز هنگام ورود به دانشگاه هم اصول گزارشنویسی و مقاله نویسی و هم شیوه صحیح سخن گفتن را میداند و با ادبیات کشورش آشنا است. هماکنون نمره متوسط داوطلبان ورود به دانشگاهها در درس زبان و ادبیات فارسی حدود ۱۰ است که جای تاسف دارد.باید درس انشاء و املا و سخن گفتن را ملاک توجه قرارداد، امتحانات شفاهی در مدارس حذف نشود و به دانشآموزان اجازه سخن گفتن داد. البته آسیبهای دیگری هم از جمله ورود سیل آسای واژههای بیگانه به زبان فارسی، زبان و ادبیات فارسی را تهدید میکند.
>چندگانگی در زبان و ادبیات فارسی
علی بهشتی نیا کارشناس آموزشی در این باره به آفتاب یزد گفت:«من فکر میکنم چندگانگی در بحث زبان و ادبیات فارسی تا حدودی میتواند دلیل این موضوع باشد.یعنی از طرفی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی خود را متولی میداند و از طرف دیگر هم از آموزش و پرورش برای آموزش این زبان انتظارات مختلفی وجود دارد. همچنین خود حاکمیت هم تاکید خاصی بر زبان فارسی دارند ولی اینکه چرا خروجی این گونه شده است بخشی از آن بازمیگردد به خود فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی چرا که آنگونه که بایسته و شایسته است نتوانسته زبان فارسی را در بین مردم ترویج دهد و مردم هم نتوانستند با آن ارتباط بگیرند.در مجموع خود زیر مجموعههای حاکمیت اراده خاصی برای این موضوع نداشتند. به عنوان مثال خود دانشگاهها میتوانستند تاثیرگذار باشند.»
>فاصله از ادبیات فاخر
وی ادامه داد:« البته بخشی از این موضوع به آموزش و پرورش نیز ربط دارد. سالها است که آموزش و پرورش از ادبیات فاخر فاصله گرفته است. ما باید بدانیم که اگر میخواهیم دانشآموزان به زبان و ادبیات فارسی علاقه مند شود باید این هویتی که قرنهای گذشته شکل گرفته و دست به دست به امروز رسیده است را در مدارس و محتواهای کتب درسی ترویج دهیم. متاسفانه نه تنها در آموزش و پرورش همچین اتفاقی رخ نداد بلکه به نظر ما از ادبیات فاخر فاصله نیز گرفتیم. یعنی متونی که در سالهای گذشته در دوره دبیرستان از کتبها حذف شد لطمه زیادی به محتوای کتابهای فارسی زد. در دوره متوسطه اول هم همین اتفاق رخ داد. یعنی ما یکسری داستانهای فاخر داشتیم که تاثیرگذار بودند ولی از کتب فارسی حذف شد. متاسفانه باز نگاه سیاسی و نگاه ایدئولوژیک حتی در ادبیات به محتواهای کتب درسی تزریق شد. به عنوان مثال بحث ادبیات پایداری مورد تاکید قرار گرفت که دانشآموزان با آنها کم ارتباط میگیرند و خود معلمان هم ارتباط چندانی با این مباحث نگرفتند.»
>امتحان کتبی و تستی در زبان فارسی
این معلم در ادامه تصریح کرد:« حذف محتوای فاخر لطمه بزرگی به زبان و ادبیات فارسی زد و بخشی از این مسئله هم به فضای مجازی بر میگردد که از دست آموزش و پرورش خارج است. اتفاق نامبارکی که شاید یکی دو سال اخیر در آموزش و پرورش و زبان فارسی افتاده این است که به سمت امتحان کتبی در زبان فارسی حرکت شد.در صورتی که خود زبان فارسی و محتوای آن یک محتوای تفسیری دارد و دانشآموزان به شکل شفاهی نظرات خود را مطرح میکنند. اما متاسفانه ما به سمت امتحان کتبی رفتیم و فضای کتابهای فارسی آلوده شد. بحث دیگر نگارش دانشآموزان است که در این حوزه اضافه شدن کتاب نگارش اتفاق خوبی بود اما آنطور که باید به آن اهمیت داده نشد. چون محتوای این کتاب ضعیف و سبک شده بود به دانشآموزان و آموزش لطمه زد.از سوی دیگر مجموعه مدیران مدارس و آموزش و پرورش اهمیت خاصی برای زبان و ادبیات فارسی قائل نیستند و خود خانوادهها هم به این باور رسیدهاند که این درس جزو درسهای مهم نیست و در کنکور تاثیر بسزایی ندارد. در این سالها بحث تست و آزمون در مقاطع مختلف ورود پیدا کرد و هدف اصلی ادبیات که روان خوانی بود به فراموشی سپرده شد.»
>قتل عام واژگان
جعفر بای جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در این خصوص به خبرنگار آفتاب یزد گفت:«نسل جدید متاسفانه به لحاظ مهارتهای کلامی نتوانستهاند پیوند لازم را با زبان و ادبیات فارسی برقرار کنند. مهارت کلامی دانشآموزان دستخوش تحول همه جانبهای شده و آنها دچار یک تزلزل در یادگیری عمیق زبان فارسی شده اند.با توجه به اینکه ما در مقطعی از زمان زندگی میکنیم که به عاریه گرفتن واژگان بیگانه یک تفاخر محسوب میشود و زبان انسانها در گروه کاربست واژگان بیگانه است خود به خود این عادت شکل میگیرد که بسیاری از واژگان فارسی به مرور زمان به ورطه فراموشی سپرده میشوند. فراموش کردن واژگان در طول زمان منجر به مرگ زبان میشود و هیچ پدیدهای غم بار و مصیبت بار از مرگ واژگان و زبان نیست. زبان آموزی فی النفسه بسیار با اهمیت است و برای افراد مزایای مختلف دارد و خود به نفسه منجر به مرگ واژگان نیست اما گاهی اوقات در بیان مفاهیم و طرح گفتگوهای روزمره به عاریه گرفتن واژگان بیگانه تفاخر تلقی میشود.ما در زبان فارسی و در عصر حاضر روزانه شاهد قتل عام واژگان زیادی در زبان فارسی هستیم. برای مثال در این دوران مدارس دوزبانه به شدت گسترش پیدا کرده است و افراد هنوز زبان فارسی در آن نهادینه نشده است زبان دیگری را یاد میگیرد. ستیزی با آموزش زبان دوم نیست ولی زمانی آموزش زبان دوم حائز اهمیت است که فرد زبان مادری را به عنوان زبان اصلی به صورت عمیق یاد گرفته باشد.»
>آینده تلخ برای زبان فارسی
وی ادامه داد:«شورش علیه زبان در میان این نسل آنقدر غلبه دارد که ضریب بالای این درس در کنکور نتوانست این فاجعه را ترمیم سازد. گسستی که بین دانشآموزان فارسی زبان ما نسبت به زبان فارسی اتفاق میافتد آنقدر در حال عمیق شدن است که دیگر فارسی به عنوان زبان مادری محسوب نمیشود و این بسیار آینده تلخی را برای زبان فارسی دارد. مظهر فراگیری و تسلط بر زبان گفتمان و نوشتار است و فرد باید بتواند افکار و اندیشههای خود را با خزانه لغات نشان دهد.نسل جدید فاقد توانایی استفاده مناسب از زبان فارسی است. این یک فاجعه است و ما باید هرچه سریعتر برای آن تدبیری بیندیشیم.»