صاحبنظران اعتقاد دارند که “اکنون جامعه ایران میرود که تقسیم شود، بین دو طبقه؛ فرادستان و فرودستان. دو جبهه مشخص و مطلقأ متخاصم. اوّلی را غرور کور کرده است، دوّمی را کینه و عقده.”
در مطالعات انجامشده براساس دادههای پایگاه اطلاعات رفاهی ایرانیان* که روزنامه همشهری منتشر کرده است، ۹۳درصد خانوارهای ایرانی یارانهبگیر هستند که از این میزان، ۵۷ درصد جزو طبقه متوسط محسوب میشوند.
پرسش اساسی این است که چرا طبقه متوسط، یارانه بگیر شده است و آیا اساسا می توان طبقه ای که یارانه بگیر است را همچنان در زمره طبقه متوسط قلمداد کرد؟
وضعیت جامعه طی سال های گذشته به گونه ای پیش رفته است که مدت هاست جامعه شناسان و اقتصاددانان خطر انهدام طبقه متوسط در ایران را هشدار می دهند.
این صاحب نظران اعتقاد دارند که “اکنون جامعه ایران میرود که تقسیم شود، بین دو طبقه؛ فرادستان و فرودستان. دو جبهه مشخص و مطلقأ متخاصم . اوّلی را غرور کور کرده است دوّمی را کینه و عقده.”
از طرفی روزنامه جمهوری اسلامی نیز به تازگی نوشته است” فاصله طبقاتی در کشور غوغا میکند؛ یک طبقه شبیه اوناسیس و راکفلر و یک طبقه دیگر در شرایط شِعب ابیطالب زندگی میکنند. این فاصله طبقاتی و این بیعدالتی به هیچوجه خواست امام خمینی نبود. به گردن این و آن انداختن این وضعیت غیرقابل قبول نیز نه درست است و نه مشکلی را از زندگی سخت مردم حل میکند. همه باید به عملکرد نادرست خود اعتراف کنند و صریحا به مردم بگویند با مشغول شدن به جنگ قدرت، فرصت ها را سوزاندند و نتوانستند کشور را به سوی هدفی که امام خمینی(ره) ترسیم کرده بود به پیش ببرند.”
با اعتنا به این شکاف اجتماعی بنظر میرسد که دیگر نمی توان طبقه ای را به پهنای ۵۷ درصد، بین طبقه بالا و پایین جامعه مشاهده کرد و بیشتر آن ۵۷ درصد آماری که در دادههای پایگاه اطلاعات رفاهی ایرانیان آمده است، در حقیقت همان طبقه متوسطی بوده اند که اکنون فرودست شده اند.
عنوان “طبقه متوسط یارانه بگیر” نیز که در این گزارش آمده است، بنظر نمیآید مفهوم درستی باشد؛ زیرا طبقه متوسط به یارانه ۴۵ هزار تومانی دولت نیاز ندارد. شما یا باید طبقه متوسط باشید، یا یارانه بگیر.
طی سال های اخیر، واکاوی محور بسیاری از مباحث پیرامون طبقه متوسط، بر ریزش، تضعیف و لاغرشدن این طبقه در جامعه متمرکز شده است؛ به گونه ای که گفته می شود این طبقه هم به لحاظ اقتصادی و هم سیاسی، وزن بسیار کمی در جامعه دارند و نمی توان برای آن رقم ۵۷ درصدی بکار برد.
اگر بخواهیم خیلی خلاصه به موضوع ورود کنیم، طبقه متوسط جامعه ایران در دو جبهه زمین گیر شده است:
یکم: اقتصادی
طبق آمارهای رسمی، تورم حدود ۵۰ درصد است. این را بیفزایید به “مالیات” که با شروع دولت جدید چندین برابر شده است و اثر تورمی آن نیز به زودی بر تورم فعلی افزوده خواهد شد.
در نقشه جدید فقر و ثروت در ایران نیز به خوبی می توان زندگی نجیبانه طبقه متوسط را با فقر به چشم دید.
بررسی آمار تازه معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد جمعیت کل خانوارهای یارانهبگیر بیش از ۷۷ میلیون نفر است که از این میزان، بیش از ۲۷ میلیون نفر در فقر مطلق بهسرمیبرند. در این وضعیت است که طبقه متوسط تقریبا به صورت کامل زمین گیر شده است و درگیر معیشت و نیازهای ابتدایی خود است.
دوم:سیاسی واجتماعی
طبقه متوسط جامعه ایران به دلیل شکل نگرفتن تشکل های سیاسی و کند بودن روند مشارکت سیاسی و نداشتن آزادی های لازم؛ هرگز نتوانست مفاهیمی چون مدنیّت، دموکراسی، توسعه و جامعه مدرن را نهادینه کند و در وضعیت تنگ کنونی به آن چنگ بزند.
سطوح اصلی تصمیمگیر هم بنظر می آید آنچنان دغدغه طبقه متوسط ندارد و به این طبقه بعنوان موتور محرکه توسعه و تولید باور زیادی ندارد.
در این وضعیت است که طبقه متوسط احساس بی پناهی می کند و فشارهای اقتصادی نیز از سویی دیگر سبب شده است که گفتمان سیاسی والگوی زیستی این طبقه غیر موثر باشد و در دامنه ای بزرگ، زمین گیر شود.
نتیجه این که، برخلاف گزارش دادههای پایگاه اطلاعات رفاهی ایرانیان دیگر نمی توان در آمارها به سادگی از پهنای طبقه متوسط سخن به میان آورد. ابتدا باید با نگاهی واقع بینانه هویت اجتماعی، سیاسی این طبقه را جستجو کرد و سپس آمار ۵۷ درصدی را به آن اطلاق داد. به قول دکتر رنانی؛ درست است که “مفهوم طبقه متوسط یک مفهوم کیفی است، اما هنگام شناسایی باید این مفهوم را کمی کنیم.”
گفته می شود “در کشورهای در حال توسعه درآمد روزانه طبقه متوسط، بین ۱۰ تا ۵۰ دلار است و در کشورهای توسعه یافته، افراد با درآمدهای حدود ۸۰ تا ۱۰۰ دلار جزو طبقه متوسط قرار می گیرند. از نظر کلی هم وقتی جامعه ای درآمد سرانه اش به بالای هشت هزار دلار برسد به این معنی است که طبقه متوسط در این جامعه آن اندازه قوی شده است که بتواند جامعه را به سمت توسعه به حرکت وادارد.”
این وضعیت را وقتی در مقایسه ای تطبیقی کنار درآمد طبقه متوسط جامعه ایران قرار می دهیم گویی فاصله آن از زمین است تا آسمان.
سال هاست درآمد طبقه متوسط جامعه ایران نزدیک درآمد فقرا است، اگر چه تلاش می کند با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارد تا در مواردی سبک زندگی او مانند فقرا نباشد.
سجاد بهزادی