حذف نوروز باستانی از تقویم و بیرون کشیدن واژگان فارسی از نماد و نشانههای شهری علاوه بر دشمنی طالبان با زبان فارسی نشانگر روحیه تمامیتخواهی این قوم خودمحور در افغانستان است.
به گزارش سایت اقتصادی ایران به نقل ازردنا (ادیان نیوز)، رفتار یکساله و دشمنی طالبان با زبان فارسی حتی برای دیرباورترین آدمها هم این را به اثبات رساند که طالبان از ریشه با زبان فارسی دشمنی دارند و آن را خطری برای استقرار حاکمیت خود میشمارند. در تازهترین مورد، اقدام گروه طالبان برای حذف کلمه «دانشگاه» از لوحه دانشگاه بلخ، ضمن اینکه به واکنشهای گسترده دامن زد، بیش از پیش ماهیت این گروه را برملا کرد و از منویات خطرناک آن پرده برداشت.
یکی از مقومات هویتی طالبان، دشمنی با زبان فارسی است. این گروه در هر دورهای که حاکمیت را به دست آورده، با زبان فارسی دشمنی ورزیده و آن را سرکوب کرده است.
گروه طالبان به علت خصلت تمامیتخواهی و تنوعستیزیاش، در صدد یکدست کردن جامعه افغانستان و تنوعزدایی از آن است. از نظر این گروه، سرکوب زبان فارسی یکی از راههای یکدستسازی جامعه است. حاکمیت طالبان، خطری جدی برای زبان فارسی در افغانستان است
قومگرایی و پشتونگرایی هویت طالبان است
بیش از یکچهارم قرن است که طالبان در افغانستان نقش میآفرینند و میدانداری میکنند. صدها کتاب و هزاران مقاله راجع به آنها در زبانهای رایج دنیا به رشته تحریر کشیده شده است. آنچه در این کتابها و مقالات کمتر به آن پرداخته شده، جنبه قومگرایی طالبان است. اشخاصی از روی انگیزههای مختلف سعی میورزند جنبه دینی طالبان را پررنگ بسازند.
خود این گروه هم تلاش میکند برای اغفال افکار عمومی، چنین القا کند که تلاشش معطوف به برقراری حاکمیت خدا در روی زمین است. با این حال، حقیقت مساله آن است که پشتونگرایی بخشی جداییناپذیر از هویت طالبان است و شناخت این گروه بدون توجه به مقوله قومگرایی در افغانستان، شناختی ناقص و ناتمام خواهد بود.
حذف نوروز از تقویم و نشانههای تمامیتخواهی
هنوز یادمان نرفته است که در آغاز سال خورشیدی جدید، طالبان نوروز را از تقویم رسمی کشور حذف کردند. نوروز مناسبتی است که از دیر باز در افغانستان از آن بزرگداشت صورت میگرفته و جزئی از مناسبتهای ملی کشور به حساب میآمده است. دشمنی طالبان با نوروز، ضمن اینکه ممکن است ناشی از برداشتهای تنگنظرانه آنها از متون دینی باشد، بیانگر روحیه تمامیتخواهی آنها هم هست و این نکته را نمایان میکند که طالبان، افغانستانی را میخواهند به وسعت و مقیاس قبیلهای که آنها در آن پرورش و رشد یافتهاند و هر چیزی را که بیگانه با آن باشد، طرد و نفی میکنند.
این روزها که بحث فارسی ستیزی حکومت طالبان در افغانستان داغ است، به طوریکه برای نخستینبار زبان فارسی از تابلوی «قوه قضائیه» افغانستان حذف شد و پس از آن واژههای فارسی از تابلوی بیمارستان هرات و تابلوی ساختمان قدیم دانشگاه بلخ نیز حذف گردید. همچنین به تازگی زبان فارسی از تابلوهای ساختمان دادگستری ولایتهای غور و بامیان حذف شده است.
در یک اقدام بحثبرانگیز دیگر برگههای تعرفه برق در ولایت بدخشان از فارسی به پشتو تغییر یافت. این در حالی است که ساکنان غور و بامیان و بدخشان همه فارسی زبان هستند. اخیراً نیز حذف دوباره واژه «دانشگاه» از تابلوی دانشگاه بلخ باعث واکنشهای جدی شد که سرانجام مقامات طالبان نیز واکنش نشان داد و استفاده از واژه «دانشگاه» را خلاف قانون تحصیلات عالی افغانستان اعلام کرد.
در قبال این وضعیت، این سؤال مطرح است که آیا واقعا حکومت طالبان سیاست فارسیستیزی از ادبیات و فرهنگ افغانستان را دنبال میکند؟
رهبران طالبان هم در حکومت قبلی خود و هم در یک سال گذشته، هیچ گونه قانون و یا فرمان رسمی و مکتوب و یا دستور غیر رسمی در خصوص چگونگی استفاده از زبان فارسی و یا حذف زبان فارسی از ادارات دولتی افغانستان صادر نکرده است. با این حال، اقدامات و رفتارهای فارسیستیزانه در ادارات رسمی و دولتی حکومت طالبان هر روز بیشتر میشود. این اقدامات فارسیستیزانه، ریشه در عوامل زیر دارد.
۱. نخستین عامل، سیاستهای عوامانه و تاریخی در قبال زبان فارسی در افغانستان است. با آنکه زبان فارسی، زبان رسمی دربار شاهان در افغانستان و منطقه بوده است ولی در آغاز قرن بیستم در افغانستان تحولات سیاسی به گونهای پیش آمد که تعلقات قومی در سیاست افغانستان بیش از حد برجسته شد و دستگاه حکومت نادرشاهی تصمیم گرفت که به جای زبان فارسی، زبان پشتو را در ادارات دولتی جایگزین کند ولی به دلیل نهادینه شدن زبان فارسی در ادارات و نهادهای آموزشی افغانستان، این سیاست ناکام شد ولی باعث خلق یک برداشت و رویکرد غیر منطقی در میان دولتمردان و طبقه باسواد پشتو زبان گردید.
آنان فکر کردند که فرهنگ و علوم کشور ایران از طریق زبان فارسی وارد افغانستان میشود و موجب رشد زبان فارسی و تضعیف زبان پشتو در افغانستان میگردد. این رویکرد همچنان ادامه یافت و در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ افغانستان، پس از جنجالهای بسیار سرانجام زبان فارسی را حذف کردند و به جای آن “زبان دری” در کنار زبان پشتو رسمیت یافت. این امر باعث شد که هرگونه اصطلاحات فاخر فارسی غیر ملی خوانده شود و تنها اصطلاحات رایج در گویش فارسی دری افغانستان پذیرفته شود.
در لویه جرگه آخرین قانون اساسی دوره جمهوریت نیز پس از چندین روز تنش، بازهم فارسی زبانها به خاطر مصالح سیاسی کوتاه آمدند و سرانجام در این قانون اساسی تصویب شد که “اصطلاحات ملی” باید در افغانستان محفوظ و غیر قابل تغییر بماند. به تفسیر مخالفان زبان فارسی، هر نوع اصطلاحاتی که در زبان فارسی در ایران استفاده شوند، کاربرد آن در ادارات رسمی، نظام آموزشی و رسانههای رسمی افغانستان غیر ملی به حساب میآید. اکنون هم، تنها استدلال مخالفان واژه “دانشگاه” این است که این واژه ایرانی است و نباید وارد ادارات و نظام آموزشی افغانستان شود.
۲. دومین عامل رشد اقدامات فارسیستیزانه در ادارات رسمی افغانستان، سکوت رهبران ارشد طالبان در قبال این اقدامات است. بدیهی است که این سکوت سیاسی، باعث رشد رویکرد فارسیستیزی تاریخی در افغانستان میشود.
۳ علاوه براین، رویه و سنت سیاسی در افغانستان همیشه این گونه بوده است که رهبری نظام و مقامات ارشد دولت در مناسبتهای رسمی باید به دو زبان فارسی و پشتو صحبت و سخنرانی کنند. برخلاف این رویه، تمام سخنرانیها و بیانیههای رسمی ملا هبت الله آخوندزاده رهبر طالبان، ملا محمد حسن آخوند رئیس دولت طالبان، رهبران ارشد طالبان مانند ملا برادر و سراجالدین حقانی در مناسبتهای رسمی یک سال گذشته، همه فقط به زبان پشتو بوده است و این در حالی است که نزدیک به نیمی از جمعیت افغانستان را فارسی زبانها تشکیل میدهند و برخی از رهبران ارشد حکومت طالبان نیز به فارسی مسلط هستند. به نظر میرسد که این رویه رهبران ارشد طالبان، نیز زمینه لازم را برای رویکرد و اقدامات فارسیستیزانه در افغانستان، بیش از گذشته فراهم میسازد.
خطری که در کمین است!
عدهای این ایده را ترویج میکنند که زبان فارسی به قدر کافی در افغانستان ریشهدار و نیرومند است و بهآسانی ممکن نیست از صحنه حذف شود. اینان با خوشخیالی شعار میدهند که سیاست فارسیستیزی طالبان به ناکامی میانجامد و نتیجه مورد نظر آنها را برآورده نخواهد کرد و زبان فارسی «بیدی نیست که به این بادها بلرزد» و از این قبیل حرفهای دهنپرکن.
به حاشیه راندن زبان فارسی
برای اثبات اینکه این شعارها چهقدر بیپایه و خوشخیالانه است، کافی است به یاد بیاوریم که در همین تاریخ معاصر این سرزمین، بسیاری از مناطق این کشور که ساکنان آن به زبان فارسی تکلم میکردهاند و زبان مادریشان فارسی بوده است، آهستهآهسته و در پی سیاستهای قومی و فارسیستیزانه حکومتهای گوناگون، پشتوزبان شدهاند و حالا خود را از لحاظ قومی پشتون میدانند. این قبیل واقعیات بهخوبی رهگشا است و میتواند چشمان عبرتبین ما را باز کند. همانطور که زبان فارسی از شبهقاره هند و آسیای میانه بیرون رانده شد، احتمال دارد روزگاری از افغانستان نیز بیرون انداخته شود یا دستکم به حاشیه برده شود.
چه باید کرد؟
در چنین شرایط حساسی که زبان فارسی در یکی از کشورهایی که خاستگاه بسیاری از شاعران و بزرگان این زبان بوده و تاریخ غنامندی از خود دارد، هرگونه بی توجهی یا کم کاری در برابر سیاستهای فارسی ستیزانه طالبان نه تنها موجودیت و بقا این زبان را به خطر میاندازد بلکه منجر به از بین رفتن تنوع قومی و هویتی بسیاری از شهروندان افغانستان خواهد شد.
در نتیجه، فارسی زبانان افغانستان و جهان با برجستهسازی خطرات این مبارزه فرهنگی طالبان در محافل مختلف در منطقه و جهان از یک سو و تحت فشار قراردادن طالبان از سوی دیگر با روش های مختلف به مقابله به آن باید بپردازند. همچنین، بالابردن سطح همکاری و تعامل فارسی زبانان از طریق برگزاری برنامههای مشترک، چاپ و تکثیر کتب های زبان فارسی، ایجاد نهادهایی برای حفظ این زبان می توانند به نوعی خطر حذف این زبان را تعدیل کنند.
فرآوری: محمد پناه زاده
منابع:
- طالبان و زبانی که در زادگاهش بیگانه است/روزنامه ۸صبح
- چرایی حذف زبان فارسی توسط طالبان/عطنا
- طالبان، با شمشیر آخته به جنگ زبان فارسی آمدهاند/خبرآنلاین
- فارسی ستیزی طالبان در زبان و ادب افغانستان/مسلمنا
- برگرفته از : https://adyannews.com/142074/taliban-and-persian-language