ما شرایطی را تجربه می کنیم که براساس داده های رسمی، به تقریب از هر سه ایرانی، یک نفر به معنای مطلق، فقیر است. چگونگی عملیاتی کردن آرمان ها مساله ای حیاتی است، این عرصه است که افراد را روزآمد و آگاه به اقتضائات زمانه می کند، مساله ای که غیبت آن اکنون به نام دین در ایران در حال فاجعه برانگیزی است. باید بررسی کرد که چرا اکنون به نام عدالت، این میزان آدرس های غلط و ادعاهای پوچ ارایه می شود، به نام عدالت ، برای ارایه داده های دست کاری شده در سطح برخی مقامات کشور، مسابقه برگزار شده است. در حرفهای بی پایه زدن در این زمینه مسابقه است. فردی می گوید دستور می دهم ۱۴روزه فقر مطلق کاهش یابد، دیگری می گوید، شد!! و ادعا را از نفر اول هم فراتر می برد. متأسفانه در این زمینه بخش هایی از ساختار قدرت، گوی سبقت را در بیان سخنان بی پایه، از یکدیگر می ربایند. با کمال تاسف، ادعاهایی که با عنوان رفع فقر و ایجاد اشتغال و از این قبیل مسائل مطرح میشود، جزء بزرگترین خطاها و خیانت هایی است که به دین خدا، مملکت، مردم و به ویژه محرومان و مستضعفان صورت می گیرد! این اظهارات در شرایطی مطرح می شود که برای اولین بار در تاریخ اقتصادی ۱۰۰ساله گذشته ایران، دوره زمانی ۲ برابر شدن اندازه جمعیت فقیر در ایران، به کمتر از ۳ سال رسیده است! چقدر قبیح است و چه میزان باید آدم از همه نظر سقوط کرده باشد که با این گزافه گویی ها و پوچ گویی ها، بخواهد از شرایطی فعلی ایران حساسیت زدایی کند! ما شرایطی را تجربه می کنیم که بر اساس داده های رسمی، به تقریب از هر سه ایرانی، یک نفر به معنای مطلق، فقیر است. اینها چه می گویند؟! چه می کنند؟! چه وضعیتی از درون این ماجرا قرار است بیرون بیاید؟! حتی اگر آنها قادر به فهم مصلحت خودشان بودند و حتی اگر به حیثیت خود اهمیت می دادند، نباید چنین حرف هایی تا این میزان بی ضابطه، مطرح شود! در حال تجربه ابعاد بی سابقه ای از روندهای نگران کننده تر شکاف فقر، یعنی افزایش روزافزون فاصله درآمد فقرا با خط فقر هستیم، مستندات و گزارش های رسمی در این زمینه وجود دارد. با این شرایط، روشن نیست که چگونه افرادی به نام دستگاه هایی حرف هایی می زنند که معلوم نیست این افراد با چه سیستمی گزینش می شوند و چه صلاحیتی برای آنها قائل هستند! همچنین با روند بسیار نگران کننده کاهش فاصله غیرفقرا از خط فقر نیز روبرو هستیم، بی سابقه ترین ابعاد تجربه شده از سقوط طبقه متوسط درآمدی در این سال ها رخ داده است؛ اما با این حال نه فهمی از توسعه بروز داده می شود و نه دغدغه ای نشان میدهند. باید توسعه را بفهمند تا منزلت طبقه متوسط درآمدی را درک کنند. در شرایطی که ما این در حال تجریه این واقعیت ها هستیم، بیان این سخنان تلخ و غم انگیز، شگفت انگیزتر می شود! درباره ادعاهای پوچ و گزافی که همزمان راجع به اشتغال مطرح می شود، باید درنظر داشت، در جامعه توسعه نیافته، آنچه که نجات دهنده مردم از فقر و فلاکت است، اشتغال باکیفیت است، به آنها که با این حرف های پوچ و توخالی، از مسائل سرنوشت ساز ملی حساسیت زدایی می کنند، می گویم به گزارش های رسمی انتشار یافته توسط مرکز آمار ایران نگاه کنید! از آنجا که در مناسبات فاسد رانتی، پشت به کیفیت و توسعه داشته ایم، اشتغال های ما قادر به برطرف کردن فقر نیست. گزارش های رسمی مرکز آمار عنوان می کند که ۸۹ درصد فقرای ایران را شاغلین سابق و لاحق، بازنشستگان سابق و شاغلین فعلی، تشکیل می دهند. از طریق این آرایشی که نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع در این کشور ایجاد کرده، شغل های مملکت، به جزء اندکی از آنها، قادر به برطرف کردن فقر نیستند. این مساله، ماجراهای زیادی برای ما ایجاد میکند.
فرشاد مومنی
برگرفته از : https://www.pishkhan.com/news/303886/?top_news_table