لبه معاملاتی به معنای امکان وقوع بیشتر یک پیشامد نسبت به دیگر پیشامدها است. به این معنی که با رخ دادن آن پیشامد احتمال موفقیت یک معامله بیشتر از شکست آن باشد.
لبه معاملاتی
لبه معاملاتی به معنای امکان وقوع بیشتر یک پیشامد نسبت به دیگر پیشامدها است. به این معنی که با رخ دادن آن پیشامد احتمال موفقیت یک معامله بیشتر از شکست آن باشد. به بیان دیگر به ترکیب استراتژی معاملاتی، مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله که یک معاملهگر به کار میگیرد و احتمال کسب سود در آن وجود دارد، لبه معاملاتی میگویند.
چرا به لبه در معاملات نیاز داریم؟
سودآوری با استراتژی معاملاتی ارتباط دارد. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که صرف توانایی تحلیل سهام، یک معاملهگر موفق باشد.
منظور از لبه در معامله، استراتژی است. درواقع این که بتوان بسته به شرایط بازار و سهام مورد نظر انتخاب درستی انجام داد میتواند به لبه معاملاتی بستگی داشته باشد. بسیار مهم است که پس از یافتن روش مناسب، در استفاده از آن ثبات داشت.
اهمیت برایند مجموع معاملات
در بازارهای مالی، معامله با شانس موفقیت بالا به این معنی است که معاملهگر راهی داشته باشد تا بتواند موقعیتهای مناسبی را پیدا کند تا در بلندمدت نتیجه مثبتی از معاملاتش به دست آورد.
موفقیت در معاملهگری به این معنی نیست همه معاملات مثبت باشند، بلکه به این معنی است که در بلندمدت، سود مجموع معاملات باید نسبت به زیان آنها برتری داشته باشد تا برآیند مثبتی ایجاد کند.
مولفههای اصلی یک لبه معاملاتی چیست؟
اشتباه دیگری که بسیاری از معاملهگران انجام میدهند این است که فکر میکنند فقط باید بتوانند نقاط ورود را شناسایی کنند. ایراد صرف تمرکز روی نقاط ورود بین معاملهگران رایج است. معاملهگری که از اهمیت دیگر مولفههای معاملهگری غفلت میکند، احتمالا نتایج مطلوبی را در بلندمدت تجربه نخواهد کرد. پاسخ به پرسشهای زیر برای موفقیت در معاملهگری اهمیت دارند:
۱- چه زمانهایی معامله میکنید؟ با چه بازارهایی آشنایی بیشتری دارید؟ معاملهگری در چه چارچوب زمانی برای شما مناسب است؟ یک معامله کامل از نظر شما چه ویژگیهایی دارد؟ قبل از اینکه وارد معامله شوید چه کارهایی باید انجام دهید؟
۲- چه وقتهایی معامله نمیکنید؟ معاملهگران حرفهای این واقعیت را میدانند که حفاظت از سرمایه اولیه از اولویتهای معاملهگری است. خروج از موقعیتهای غیرمطمئن برای معامله همانقدر اهمیت دارد که بدانیم چه وقت باید معامله کرد.
۳- با معامله خود چه کنیم؟ بیشتر معاملهگران وقتی موقعیت باز دارند، نمیدانند باید چه کار کنند. یک معاملهگر موفق، به درستی میداند که چه طور از موقعیتهای خود مراقلت کند، به گونهای که برخی اوقات «حد ضرر» خود را تغییر میدهد. گاه خیلی زود با ضرر موقعیت را بسته و گاه معامله را ادامه میدهد تا خروج بهتری داشته باشد. یک معاملهگر موفق معامله را به حال خود رها نمیکند تا بخت و اقبال برای او تصمیم بگیرد. او برای همه سناریوهایی که ممکن است پیش آید، برنامهریزی خاصی میکند.
اهمیت معاملات در حساب دمو و واقعی
تعیین اینکه بدانید معاملهگر موفقی هستید یا خیر، آسان نیست. شاید بعضی مواقع این مطالب را خوانده باشید که باید نتایج مثبت استراتژی خودتان را با شرایط معاملهگری در محیط آزمایشی تست کنید. با این وضعیت، نتایج دمو و همچنین نتایج واقعی، با یکدیگر بسیار متفاوت هستند.
لبه معاملاتی موقت چیست؟
بازارهای سرمایه همیشه در حال تغییر هستند. این تغییرات میتواند باعث از بین رفتن لبهها شوند و بازار را از آنچه که هست پیچیدهتر کنند. استفاده از لبههای موقت تا زمانی که سرمایهگذاران و معاملهگران استفاده کننده از آن افزایش پیدا نکرده باشد میتواند به کسب سود از ناکارایی بازار کمک کند.
چگونه لبه معاملاتی انتخاب کنیم؟
لبه معاملاتی که نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۲ و بیشتر از آن دارد میتواند خوب باشد. یعنی بتوان در بلندمدت و در متوسط نتیجهی موقعیتها به میزان دو برابر ضرر انتظاری در هر موقعیت معاملاتی سود کرد. درواقع هدف از انتخاب لبه معاملاتی نیز همین است. لبه قرار است سرمایهگذاری را سودآورتر کند.
نکاتی که در انتخاب لبه معاملاتی باید در نظر گرفت:
یادگیری معاملهگری
برای شروع، شما باید یاد بگیرید که چگونه معامله کنید و مهارتهای خود را بهبود دهید. نحوه ثبت سفارش، نحوه مدیریت ریسک، زمان معامله، نحوه انتخاب سهام، محاسبه حجم معامله، قوانین مربوط به معاملهگران و غیره را بیاموزید.
شناخت فاکتورها
این کار یک روش مهم برای بهبود عملکرد معاملات، صرف نظر از استراتژیهایی که پیش میگیرید برخی از عواملی که باید در نظر گرفته شوند شامل زمان خروج از معامله، زمان بازگشت به سهام، الگوها، محدودهها و سایر عوامل مؤثر در معامله هستند.
تسلط بر عوامل انتخابی
پس از آنکه از انتخاب خود مطمئن شدید، زمان تسلط معاملهگر است. این امر با کاهش تصمیمات و بینظمی به ایجاد تمرکز و ثبات در ذهن کمک میکند. شما میتوانید این کار را با ثبت معاملات روی کاغذ (ژورنالنویسی)، بازبینی نتایج و توسعه استراتژی، در کنار درک این موضوع که روش انتخابی برای کدام بازار مناسبتر است، انجام دهید.
پس از آن که بر تنظیمات استراتژی خود مسلط شدید و یک دوره قابل توجه سودآوری مداوم داشتید، میتوانید عوامل بیشتری را به لبه معاملاتی اضافه نمایید.
چه استراتژی های بدون لبه هستند؟
با یک بررسی ساده میتوانید دریابید که آیا استراتژی شما لبه معاملاتی دارد یا خیر. در ابتدا باید روشهایی که برای انجام معامله استفاده میکنید را لیست کنید.
پس از آن به کمک شبکههای اجتماعی معاملهگران و سایتهای تحلیل تکنیکال که انجمن دارند یا امکان به اشتراکگذاری تحلیل دارند باید بررسی کنید که چه تعدادی از فعالان بازار در زمان مشابه از این روشها استفاده میکنند. به کمک این کارها، بسیاری معاملهگران میفهمند که سایرین نیز از همین استراتژیها بهره میبرند یا استراتژی آنها احتمالا تاحدی منحصربهفرد است. در نتیجه دو دلیل میتواند توضیح دهد که چرا وقتی جزئی کوچک از این گروه بزرگ هستید سود خوبی به دست نمیآورید.
۱- همگی بر سر یک چیز در حال رقابت هستید.
۲- معاملهگران بزرگ و نهادی با اشراف بر مسئله کمبود نقدینگی، از استراتژیهای غارتگرانه برای خارج کردن ضعیفترها از رقابت استفاده میکنند.
تعداد زیاد سرمایهگذاران، باعث از بین رفتن لبهای که در ابتدا به خوبی کار میکرد میشود. البته به این معنا نیست که آموزههای خود را که با صرف زمان زیاد به دست آوردهاید کنار بگذارید، بلکه با تغییرات در اجزای مختلف آن و تکرار روند ذکر شده احتمالا میتوان به لبهای جدید رسید.
جمعبندی
لبه معاملاتی هر شخص، میتواند متفاوت باشد.
اصل مهم، درک چرایی نیاز به لبه در بازار و چگونگی انتخاب آن است، البته لبه به تنهایی کافی نیست. در نتیجه پس از انتخاب استراتژی مناسب، باید از شاخصهای مختلف بازار نیز برای داشتن معاملهای سودآور استفاده کرد.
در نهایت برای داشتن معاملهی موفق، در کنار لبه مناسب باید مدیریت ریسک انجام داد و صبر داشت. همراه شدن با سیل هیجانات در اکثر اوقات به ضرر فعالان بازارهای مالی است. بنابراین بهترین راهکار تمرکز روی لبه و سعی بر بهبود آن است.
منبع: کلینیک اقتصاد
برگرفته از : https://www.tahririeh.com/news/28825