تعریف زبان به صورت عام مجموعه کلماتی که انسان به وسیله آنها تکلم میکند را زبان می گویند و اما جامع و علمی تر اینکه زبان ارتباط فکر و احساس با دنیای بیرون از خود به وسیله صدا ، ژست و یا علائم نوشتاری می باشد .
کارکرد زبان یعنی شیوه ی استفاده ی روزمره از زبان در امور مختلف. مهم ترین کارکردهای زبان عبارت است از: ایجاد تفاهم و ارتباط، بیان عقیده، دادن و گرفتن اطلاعات، فکر کردن و با خود حرف زدن، و از دیگر کارکردهای زبان، فرهنگ سازی است، به این معنی که از طریق زبان فرهنگ ساخته می شود و به نسل های آینده منتقل می گردد.
گویش به معنای تنوع و تفاوتهای منطقه ای و قومی یک زبان را گویش می گویند .
گویشها شامل : بیرجندی · بهبهانی · سیستانی · شوشتری-دزفولی · دشتی-تنگستانی · لارستانی · بندری
لهجه ها شامل : اراکی • اصفهانی • بروجردی • بوشهری • تهرانی • جهودی • خراسانی • خوزستانی • شیرازی • قزوینی • قمی • کرمانشاهی • کرمانی • یزدی • همدانی
به انواع هر گویش، لهجه می گویند، برای مثال گویش فارسی دارای لهجههای تهرانی، اصفهانی، شیرازی، کرمانی و غیره است و گویش گیلکی دارای لهجههای رشتی، لاهیجانی، رودسری، آستانه ای و … و گویش کردی دارای لهجههای مهابادی، سنندجی، کرمانشاهی، ایلامی و غیره است. گویش ها از نظر آوایی، واژگانی و دستوری با هم تفاوت های بسیاری دارند و فهم آن ها نیاز به آموزش دارد، ولی لهجههای هر گویش معمولا تنها تفاوت های آوایی و واژگانی دارند و فهم آن ها نیاز به آموزش چندانی ندارد. مثلا یک نفر اصفهانی با یک تهرانی یا شیرازی به راحتی میتواند هم صحبت شود، ولی همین فرد اصفهانی وقتی با گویشور گیلکی یا مازندرانی و یا بلوچی روبرو می شود، اگر نخواهد از فارسی که برای آنان زبان میانجی به شمار می آید استفاده کند، دچار مشکل می شود.
هر لهجه دارای گونه های زبانی نیز هست که وابسته به شغل، تحصیل، سن و جنس گویشور است. برای مثال یک مرد اصفهانی تحصیل کرده با یک مرد بی سواد اصفهانی تفاوت لهجه دارد. و یا یک جوان اصفهانی در مقابل افراد مسن لهجه متفاوتی دارد. شغل و جنس نیز در ایجاد گونههای زبانی تاثیر می گذارد
زبان فارسی افزون بر لهجههایی مانند تهرانی، اصفهانی، شیرازی و جز آن، دارای گونهای است که به آن فارسی معیار می گویند. فارسی معیار دارای دوگونه ی نوشتاری و گفتاری است، این دو گونه از نظر واژگان و ساختار تفاوتی با هم ندارند و در واقع یکی هستند. تفاوت آن ها در این است که فارسی معیار نوشتاری را مینویسیم و فارسی معیار گفتاری را به همان شکل اصلی از روی نوشته می خوانیم، آن چه با فارسی معیار متفاوت است فارسی گفت و گویی (محاوره ای) است، یعنی همان فارسی که با آن حرف می زنیم. این نوع فارسی از نظر آوایی، واژگانی و ساخت دستوری تفاوت هایی با فارسی معیار گفتاری دارد. مثلا وقتی در فارسی معیارگفتاری میگوییم، “میگویم” یا “میروم”، در فارسی گفت و گویی (محاوره ای) این دو فعل میشود “میگم” و “میرم”، می بینید که در فارسی گفت و گویی چه قدر کلمات را کوتاه میکنیم و یادر آن واژگان ویژه ی محاوره به کار میبریم، مثلا خانه میشود خونه، نان میشود نون، دندان میشود دندون، و غیره. بنابراین این جا باید بر این نکته تاکید بکنیم که نباید دو اصطلاح فارسی گفت و گویی و فارسی معیار گفتاری را با هم اشتباه گرفت. در مقایسه ی لهجهها و گویشها نیز آن ها را با فارسی معیار مقایسه می کنند نه با فارسی گفت و گویی.
فارسی معیار، در واقع فارسی آموزش است، یعنی ما وقتی می خواهیم بنویسیم به فارسی گفت و گویی نمی نویسیم. البته ممکن است برخی به عنوان یک سبک آن را به کار ببرند، ولی همه متوجه می شوند که این فارسی معیار نیست. نوشتن را باید آموزش دید، حرف زدن را هر کسی در خانواده یاد می گیرد ولی مساله ی نوشتن چیز دیگری است. فارسی معیار همانی است که آن را می نویسیم و همان است که تا آموزش نبینیم نمی توانیم آن را خوب بنویسیم. برای خوب نوشتن باید آموزش دید.
منبع : سامانه تبیان
تهیه کننده : علیرضا سینی چی ( کارشناس ارشد زبانشناسی )
تایید کننده : محمد امین فرشچی ( دکترای آموزش زبان )
برگرفته از : https://rb2.tabaar.org/articles