آدام اسمیت در تاریخ ۵ ژوئیه سال ۱۷۲۳ میلادی در اسکاتلند در شهر کرک کالدی (Kirkcaldy)، در نزدیکی ادینبورگ انگلستان، دیده به جهان گشود.
آدام فرزند یک مشاور حقوقی برجسته در شهر تاریخی کیرکالدی در منطقه فایف در اسکاتلند بود.
اسمیت ایدههای خود در زمینهٔ اقتصاد را در کتاب “ثروت ملل” خود به تفصیل شرح دادهاست. این نخستین کتاب مدرن علم اقتصاد و شاهکار آدام اسمیت محسوب میشود.
آدام اسمیت فیلسوفی اسکاتلندی بود که در میانه دوران روشنگری اسکاتلند به یکی از اقتصاددان بزرگ دنیا بدل شد.
شهرت وی به خاطر نوشتن کتابهای «نظریه احساسات اخلاقی» و «بررسی دربارهٔ ماهیت و علل ثروت ملل» میباشد. امروزه، عمدتاً از کتاب دومی با عنوان «ثروت ملل» یاد میشود.
این کتاب یکی از اولین و مشهورترین نوشته ها در باب صنعت و تجارت است که نقش مهمی در اقتصاد مدرن و منظم آکادمیک داشته است.
استدلال آدام اسمیت بر ضد سیاست بازرگانی و به نفع تجارت آزاد چالشی تمامعیار برای سیستم حمایت از تولیدات داخلی، تعرفههای گمرکی و خوابانیدن طلا بود که در آن زمان غالب شده بود. اسمیت در ۱۵ سالگی به دانشگاه گلاسکو راه یافت و فلسفه اخلاق خواند.
گفته میشود که علاقه اصیل وی به مسیحیت بهگونهای بود که به دلیل خداگرا بودن او را طرد میکردند. از وی به عنوان «پدر علم اقتصاد مدرن» نیز یاد میشود.
“تصور کنید که چقدر زندگی کُند میبود اگر معامله آزاد برانگیخته نمیشد و احتکار داراییها غالب میبود؟ درواقع، دنیا برای اقتصاددانها کاملاً دلگیر و تاریک میشد. “
در اواخر زندگی وی، اغلب دست نوشتههای آدام اسمیت از بین رفت و باوجود اینکه تعدادی از آنها نجات یافت، هیچگاه نتوانستیم به آخرین نوشتههای وی دسترسی پیدا کنیم.
تقسیم درآمد
۱ـ مزد
مزد از نظر آدام اسمیت بهای کار است، بهای کاری که «عرضه و تقاضای کار»، میزان آن را تعیین می کنند.به همان گونه که عرضه کالا در شرایطی ممکن است زاید بر تقاضا باشد جمعیت نیز می تواند در زمانی نسبت به تقاضا کم یا زیاد باشد.
در جامعه های کارگری که زاد و ولد زیاد است، اگر سطح مزدها پایین باشد فقر و بینوایی تعداد زیادی از آنها را از بین می برد ولی اگر مزدها در سطح بالا باشند بر تعداد اولاد افزوده می شود و به نسبت تقاضای کار بر تعداد زاد و ولد افزوده خواهد گردید.
اگر تقاضای کار به طور مداوم زیاد شود افزایش مزد کار البته مشوق ازدواج و افزایش کارگران خواهد شد و بدین ترتیب اضافه جمعیت جوابگوی تقاضاهای کار خواهد بود.
اما اگر مزد در لحظه ای پائین تر از سطح حداقل معیشت باشد بر اثر مرگ و میر، عرضه کار تقلیل می یابد و در نتیجه مزد افزایش خواهد یافت و اگر از آن حد بگذرد تکثیر جمعیت باعث تنزل مزد به حداقل معیشت خواهد گردید.
بدین ترتیب تقاضای کار (انسان)مثل تقاضای هر نوع کالا، الزاماً ناظم تولید،خواهد بود یعنی اگر تکثیر به تأنی صورت گیرد موجب تسریع آن خواهد شد و اگر سریع باشد موجب مهار شدن آن خواهد گردید ولی مزد کارگر باید در سطحی قرار داشته باشد که با آن کارگر بتواند حداقل معیشت خود را تأمین کند و اگر از آن حد تنزل کند مرگ و میر باعث نقصان نسل کارگر می گردد.
آدام اسمیت برخلاف بسیاری از معاصران خود طرفدار افزایش مزدها بوده و به طبقه کارگر با نظر مساعد می نگریسته است.
افزایش مزدها به نظر اسمیت موجب بالا رفتن قیمتها نخواهد شد زیرا رفاه کارگر و تمتع بهتر او از زندگی موجب ازدیاد بارآوری کار خواهد شد و اثری که افزایش مزدها بر روی هزینه تولید خواهد گذاشت از طریق ازدیاد بارآوری کارجبران خواهد گردید.
۲ ـ سود
اگر چه در آثار آدام اسمیت آن دقت و تعمیق لازمی که در بحث نرخ بهره، تقسیم کار، تجارت خارجی، ازدیاد سرمایه و نفع شخصی به عنوان محرک فعالیت انسان مشاهده می شود در مبحث توزیع درآمد به چشم نمی خورد.
نظریه توزیع درآمد، از نظر اسمیت نتیجه نظریه قیمتهاست و قیمت هر کالا عبارت خواهد بود از مزد،رانت و سود.ولی یکی از اشتباهات اسمیت در مسئله توزیع در آمد این بود که وی در آمد سرمایه دار را از درآمد کارفرما تفکیک نکرده است.
آدام اسمیت به زعم اینکه کارفرما علی القاعده سرمایه داراست و در آن عصر همه یا قسمت اعظم سرمایه به کار رفته در کارگاهها،متعلق به کار فرما بود سرمایه دار و کارفرما را از هم تفکیک نکرده و سود را پاداش یا درآمد کل کارفرما تلقی کرده است،بدون آنکه بین بهره سرمایه ای که به کار برده و منفعتی که عاید او گشته قایل به تفکیک شود.
به عقیده آدام اسمیت ازدیاد سرمایه در تولید مهمترین وسیله افزایش ثروت جامعه است و هر قدر سهم سرمایه در تولید بیشتر باشد پیشرفت ترقی صنایع سریعتر خواهد بود.
تعیین سودکارفرما که پیوسته در حال نوسان است مشکل می باشد و به نظر اسمیت نرخ بهره به بهترین وجه می تواند شاخص نوسان سود باشد زیرا بالا بردن سطح سود موجب به کار بردن سرمایه و ازدیاد تقاضای پول و در نتیجه سبب بالا رفتن نرخ بهره می گردد و همین طور برعکس.
در کشوری که از رونق برخوردار است افزایش سرمایه و افزایش تقاضای کار موجب افزایش دستمزدها می شود، زیرا رقابت کارفرمایان برای به دست آوردن کارگر از طرفی موجب افزایش دستمزدها و از طرف دیگر موجب تقلیل سود کارفرمایان می گردد.
برعکس در کشوری که از رونق برخوردار نیست و اقتصاد آن در حال رکود است«سرمایه» که رو به نقصان می گذارد،مزدها تقلیل می یابد و در نتیجه هنوز تولید پایین می آید و سود رو به افزایش می گذارد.
هر آنچه که آدام اسمیت گفته دیگران جسته گریخته گفته بودند. هر چه همگان در اقتصاد گفته بودند آدام اسمیت به تنهائی گفته است و چیز بکری نگفته است منتها آنها را گفت و از همه آنها پا فراتر گذاشت.
او علم اقتصاد را از دین جدا کرد از سیاست جدا کرد؛ از متابعت اخلاق فارغ کرد و قائم بالذات ساخت و بازار را جانشین فضیلت اخلاق نمود.
۳ ـ رانت یا بهره مالکانه
بهره مالکانه، درآمد ارضی مالک زمین یا قیمتی است که در ازای استفاده از زمین پرداخت می شود.
بهره مالکانه بر عکس مزد و سود که در تعیین قیمتها مؤثرند معلول ترقی یا تنزل قیمهاست و ربطی به قیمت کار انجام شده مالک یا اجداد او برای اصلاح و قابل کشت کردن زمین ندارد.
در ازمنه قدیم که بشر زمینها را تملیک نمود محصول زمین می توانست فقط کفاف معیشت کارگر و پرداخت مقداری حق السهم مالک را بنماید ولی بعدها که سرمایه بیشتری در زمین به کار رفت محصول زمین افزایش یافت و بهره مالکانه نیز سیر صعودی را طی کرد.
به نظر اسمیت تاریخ نیز این نظر را تأیید کرده است، زیرا از عهده ملوک الطوایفی که سرمایه صرف کشاورزی می شد تا قرن ۱۸ بهره مالکانه سه تا چهار برابر افزایش یافت.
سؤالی که پیش می آید این است که اگر کار و سرمایه موجب ازدیاد محصول شده است چرا نباید بهره مالکانه به مستأجری که روی زمین کار می کند تعلق گیرد؟
اسمیت در جواب می گوید زمین برای هر امر تولیدی لازم است و از آنجا که اراضی قابل کشت محدود است، مالک حق دارد بهره ای در ازای انتقال حق بهرهبرداری از مستأجر دریافت کند و از انحصاری که طبیعت برای او به وجود آورده است استفاده کند.
برگرفته از : https://banker.ir