در ايران ما با پديدهاي به نام «مردم فراموش شده» مواجه هستيم؛ يعني افرادي كه قادر به اداره زندگي خود نيستند. اين افراد حتي قادر نيستند از يارانهها بهرهمند شوند.
برای عضویت درایرانیکارت ازلینک زیر استفاده نمائید :
به گزارش بنکر (Banker)، زماني كه تورم افزايش مييابد و مشكلات ناشي از تحريم و ركود بروز ميكند، بيشترين آسيبديدگان، فرودستان جامعهاند.
بهطور مثال، قيمت بنزين اكنون چندين برابر چيزي است كه عرضه ميشود و در واقع دولت به جامعه يارانه ميدهد، اما كسي كه اتومبيل ندارد، چه بهرهاي از آن ميبرد؟
حدود چهل درصد مردم اصلا اتومبيل ندارند، بنابراين از اين يارانه بهرهمند نميشوند.
ما در زمينه دارو نيز يارانه ميدهيم، اما افرادي كه وضع مالي مناسبي ندارند، نميتوانند از آن استفاده كنند و به پزشك مراجعه كنند.
اينها مشكلاتي است كه وجود دارد و طبيعي است مسيري كه ما طي كردهايم به اين نقطه برسد. بهطور مسلم حل اين مسائل به عهده بخش خصوصي نيست و وظيفه دولت است.
ضرورت توجه به «اخلاق اجتماعي» به موازات «اخلاق فردي»
در گذشته، اخلاق بيشتر جنبه شخصي داشت، اما اكنون اخلاق اجتماعي نيز به آن اضافه شده است.
نگاه ما به محيط زيست يك نگاه اخلاقي است، اما رعايت آن واجب است. اگر اخلاق محيطزيست رعايت نشود، فضاي زندگي زيستپذير نخواهد بود. اين اخلاق، اخلاق مدرن است.
حقوق شهروندي نيز يك مولفه اخلاق مدرن است. انسان بدون اخلاق نميتواند در جامعه زندگي كند.
بنابراين اين امر اخلاقي در حيطه شخصي تعريف نميشود، بلكه بايد اجتماعي باشد.
مثلا اگر من از چراغ قرمز عبور كنم، اين يك جنبه اخلاقي دارد، اما اگر آن را رعايت نكنم، نظم جامعه به هم ميخورد.
بدون اجماع و رضايت مردم كاري پيش نميرود
درباره نسبت دولت و نهاد امور خيريه در ايران و جايگاه نهادهاي خيريه در الگوي حكمراني جامعه بايد گفت وجود خيريهها محل اشكال نيست، اما بايد درون برنامه مشخصي باشند.
جامعه بدون مشاركت عمومي نميتواند پيشرفت كند، همچنين اين جامعه نياز دارد كه اجماع عمومي داشته باشد.
بدون مشاركت و اجماع عمومي هيچ كاري پيش نميرود. خيريهها كه هميشه وجود دارند و هيچوقت هم جاي دولت را نميتوانند پر كنند.
دولت بايد وظايف خودش را انجام دهد: كاهش فقر، كاهش نابرابري و… . خيريه هم اتفاق خوبي است ممكن است كه سرمايه اجتماعي را هم تقويت كند، روابط اجتماعي را هم تحكيم كند، اما جاي دولت را نميگيرد. دولت بنا نيست مردم را توصيه به خيريه كند، دولت بايد وظايف خودش را انجام دهد البته يكي از وظايفش مساله مشاركت عمومي و اجماع است. بدون اجماع و رضايت مردم كاري پيش نميرود.
اصل كار براي رفع فقر و نابرابري بر عهده دولت است
در زمينه آموزش، دولت وظايف مهمي دارد و بنا بر اصول ۳۰ و ۳۱ قانون اساسي نميتواند اين مسووليتها را به بخش خصوصي واگذار كند.
اجراييات را ميتوان به بخش خصوصي واگذار كرد مثل همين مدارس غيرانتفاعي كه البته خلاف قانون اساسي است، اما به هر صورت دولت اين كار را انجام داده است.
اما اگر قانون اساسي تغيير كند و اين كار كاملا قانوني باشد، خب ميتواند بخشي از اجراييات آموزش عمومي را به بخش خصوصي دهد، در حوزه بهداشت و درمان هم همين است.
وظايف دولت نميتواند به بخش خصوصي محول شود؛ يعني سياستگذاري، كنترل و نظارت جزو وظايف دولت است و دولت نميتواند اين وظايف را واگذار كند، اما ميتواند مثلا بخش كوچكي از واكسيناسيون را به يك بيمارستان خصوصي بدهد، اما اصل واكسيناسيون وظيفه دولت است. در بخش فقر و نابرابري هم به همين صورت است.
ممكن است خيريهاي و كميته امدادي هم باشد، اما اصل كار برعهده دولت است. ظرفيتهاي توسعه در استانهاي كمبرخوردار بايد افزايش يابد.
اگر كار و شغل فراهم و ثروت بيشتري توليد شود، مردم قادر خواهند بود از فقر و نابرابري خارج شوند.
بايد ظرفيتهاي توسعه در مناطق محروم را افزايش دهيم
فقر مطلق بر اساس درآمد محاسبه ميشود، اما فقر چندبعدي شامل عوامل اجتماعي مانند توانمندي، آموزش و بهداشت نيز است.
اين دو نوع فقر معمولا بهصورت سيستماتيك با يكديگر مرتبطند، اما هميشه اينگونه نيست كه در هر جايي كه فقر درآمدي بالاست، فقر اجتماعي نيز بالا باشد.
بهطور مثال در استان قم فقر درآمدي بالاست، اما فقر چندبعدي بهشدت پايين است. اما در سيستان و بلوچستان هر دو نوع فقر بهشدت بالاست.
ما بايد فعاليتهاي اقتصادي را در اين مناطق ساماندهي كنيم و ظرفيتهاي توسعه را افزايش دهيم. اين كار به مردم امكان ميدهد تا از مواهب سرزمين خود بهرهمند و بهصورت مستقل از فقر خارج شوند.
مردم، بهويژه در سيستان و بلوچستان، علاقهمند به سرزمين خود هستند و نميخواهند به عنوان دريافتكننده كمكهاي مستقيم ديده شوند.
امروز استان سيستان و بلوچستان بيمارستانها و دانشگاههاي بزرگ دارد، راهآهن سراسري چابهار- زاهدان در حال احداث است، همين طرحي كه در مورد مكران مطرح است اگر اجرا شود، ميتواند كل استان را متحول كند.
اما همه اينها محتاج زمان است، به هر حال وضعيت امروز اين استان مولود يك گذشته نابرابر و توسعهنيافتگي سابقهدار است كه روي هم انباشت شده و ترميمش نيز مشكل است. البته همواره بخشي از برنامه دولتها بوده است.
بهطور مثال ما سياست توسعه محور شرق را در سيستان و بلوچستان داشتهايم. الان راهها توسعه يافته است، دانشگاههاي استان نسبت به قبل تجهيز شدهاند و بسياري كارهاي ديگر، اما اينها كافي نيست و دولت هم نبايد خودش برود آنجا و كار اقتصادي كند، بلكه بايد زمينهها را فراهم كند.
بهطور مثال امروز اگر كسي آنجا برود و كارخانهاي ايجاد كند، ۵درصد معافيت مالياتي نصيبش ميشود، اما اين كافي نيست بايد مشوقها بيشتر شود.
هشدار نسبت به وضعيت زنان سرپرست خانوار
مساله زنان سرپرست خانوار و زناني كه به تنهايي زندگي ميكنند، تبديل به يكي از مسائل مهم در ايران شده است.
آسيبپذيري اين زنان در برابر فقر و نابرابري بيشتر از مردان است، بهويژه در روستاها كه اين آسيبپذيري بيشتر از شهرها احساس ميشود.
اين واقعيت وجود دارد و تلاشهايي در حال انجام است تا اين آسيبپذيريها كاهش يابد، اما اين تغييرات بسيار آهسته و بهطور خاص در شهرهاي بزرگ در حال رخ دادن است.
تمامي اين مسائل نيازمند طرحها و برنامههاي متعدد است كه به منابع مالي زيادي از سوي دولت و ملت نياز دارد.
درآمد ملي كشور براي تغييرات اقتصادي و اجتماعي كافي نيست
در نهايت مشكلات ما به چند عامل كليدي خلاصه ميشود؛ يكي از مهمترين اين عوامل، نياز به توليد ثروت در كشور است.
درآمد ملي كه در حال حاضر داريم، كافي نيست تا تغييرات اقتصادي و اجتماعي مورد نياز در كشور را ايجاد كند. بدون اين توليد ثروت، هيچ تغيير معناداري در وضعيت فعلي ايجاد نخواهد شد.
توسعه اجتماعي و اقتصادي، يك امر مطلق نيست و بايد در راستاي جهتگيريهاي صحيح قرار گيرد. اگر جهتگيريها نادرست باشد، حتي با وجود تلاشها، پيشرفت به سمت قهقرا خواهد رفت