سایت اقتصادی ایران :جهت سرمایه گذاری درصندوق سرمایه گذاری فارابی ازطریق لینک زیر ، اقدام به ثبت نام وعضویت درصندوق مذکورنمائید:https://account.irfarabi.com/reg/?ref=UP3681بدیهی است پس ازعضویت دراین صندوق ، شرایط ونحوه سرمایه گذاری به وضوح تشریح گردیده است ودرصورت نیاز به هرگونه پرسشی ، بهصورت آنلاین ، به سئوالات اعضاء جواب داده خواهد شد.درصورت تمایل جهت تبلیغات در وبسایت،میتوانیدبا مدیرمسئول سایت اقتصادی ایران تماس حاصل نمایید.پست الکترونیک: mradeli@yahoo.com
همه ما روزانه در معرض اخبار متعددی از وقوع یا احتمال وقوع بحرانها و حوادث طبیعی قرار میگیریم و برخی از آنها را نیز بهطور مستقیم تجربه میکنیم. خبرهای مربوط به تغییر اقلیم، گرمایش زمین، کمآبی، آلودگی هوا، فرونشست زمین، سیل و زمینلرزه بهصورت پرتکرار از این سو و آن سو میرسد.
بسیاری از کارشناسان با استفاده از روشهای گوناگون میکوشند تا نگرانی خود را از تبعات این بحرانها به گوش مردم و مسئولان برسانند اما دیگر حتی خبر هولناک نشست زمینِ زیر یک ساختمان در یک شهر هم کسی را تکان نمیدهد و نوعی کرختی و بیحسی نسبت به این شرایط در جامعه ایجاد شده است. برخی از بحرانها مثل کمآبی هم از بس که درباره آن حرف زده شده، در نزد اغلب افراد جامعه به یک موضوع کلیشهای تقلیل پیدا کرده است.
درباره اینکه چرا در جامعه ایران، شاهد بیتفاوتی در برابر بحرانها و اخبار بحرانها هستیم، با دو کارشناس گفتگو کردم تا از منظر جامعهشناسی و ارتباطات به این موضوع بپردازند.
بحرانهای مکرر
دکتر زهرا قاسمزاده، جامعهشناس و مدرس دانشگاه میگوید: وقتی به یک موضوع میپردازیم باید تجارب تاریخی جامعه را مدنظر داشته باشیم. مردم و مسئولان در ایران، طی یک قرن گذشته همواره با بحرانها و مسائل متعدد مواجه بودهاند. انقلاب مشروطه، قدرتنمایی کشورهای درگیر جنگ جهانی در ایران، کودتای ۲۸ مرداد و بعد هم انقلاب اسلامی، برخی از این تجربیات است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در حالی که انتظار میرفت جامعه، روی ثبات و آرامش را ببیند جنگ تحمیلی آغاز شد و هشت سال طول کشید. بعد از جنگ که انتظار بازسازی و آرام شدن جامعه میرفت بحرانهای اقتصادی رخ داد که بیش از سه دهه است ادامه داشته و تحریمها نیز آن را تشدید کرده است. در سالهای اخیر، نارضایتیهای اجتماعی بروز کرده است. در کنار این مسأله، مدام درگیر بحرانهای زیستمحیطی مثل کمبود آب و آلودگی هوا و تغییرات اقلیمی نیز بودهایم که در چند سال اخیر، ناترازی انرژی و مشکلات ناشی از کمبود برق هم به آن اضافه شده است.
بنابراین، جامعه ما دائم در معرض اخبار بحران است. عملکرد مردم و مسئولان را در برابر بحرانها باید بهطور مجزا بررسی کنیم. یکی از دلایل اینکه مردم نسبت به بحرانهای طبیعی بیتفاوت شدهاند، تجربه تاریخی ماست که مدام از یک بحران به بحران دیگر حرکت میکنیم. تکرار بحرانها باعث خستگی و بیتفاوتی شده است، ضمن اینکه بسیاری از مردم احساس میکنند در برابر تغییر وضعیت، ناتوان هستند. میگویند ما هرکار انجام دهیم نمیتوانیم این چالشها را حل کنیم و اگر هم با تلاش فراوان، یکی را حل کنیم بحران بعدی فرا میرسد.
بیتفاوتی مدنی
دکتر قاسمزاده میگوید: موضوع دیگر، تأثیر نظام سیاسی و ساختار قدرت بر جامعه است.
اغلب مردم این احساس را دارند که صدای ما شنیده نمیشود و در تصمیمگیریها تأثیری نداریم، پس همان بهتر که بیتفاوت باشیم. فرهنگ فردگرایی و عدم مسئولیت اجتماعی بر این بیتفاوتی تأثیر گذاشته است.
یکی دیگر از مشکلات این است که اطلاعات صحیح و شفاف درباره مسائل متعدد از جمله بحرانهای زیستمحیطی در اختیار مردم قرار نمیگیرد. وقتی هم اطلاعاتی منتشر میشود مردم عادی اغلب به خبرها و آمار با تردید و بیاعتمادی نگاه میکنند و همین بیاعتمادی بر بیتفاوتی آنها تأثیر دارد.
او با بیان اینکه برای کنشگری جامعه به نهادهای مدنی نیاز داریم میافزاید: ما در کشور، یا سازمانهای اجتماعی و نهادهای مدنی نداریم یا اگر داریم ضعف دارند. الان در جامعه با بحران آب و بحران انرژی و بحران آلودگی هوا مواجهیم، کدام سازمان مدنی درکنار مردم وجود دارد که مطالبهگر باشد و به حاکمیت پیشنهاد بدهد چه باید انجام دهد؟ البته این مسأله از طرف حاکمیت هم هست که نهادهای مدنی جدی گرفته نمیشوند. آنها که فعالند بیشتر در زمینه کمکرسانی و حمایت از گروههای خاص و آسیبدیده اقدام میکنند.
مسأله مهم دیگر، وضعیت معیشت و اقتصاد جامعه ایرانی است. نرخ بالای تورم و بیکاری و گرانیها و خبر افزایش قیمتها که در برخی موارد، ساعتی اعلام میشود جامعه را به این سمت سوق میدهد که بقای خود را با تأمین نیازهای اولیه حفظ کنند، در نتیجه مسائل اجتماعی و سیاسی و زیستمحیطی اهمیت کمتری پیدا کرده و اقتصاد در صدر مسائل قرار میگیرد. وقوع بحرانهای مکرر باعث وارد آمدن فشار روانی به مردم شده و این درگیریهای ذهنی متعدد، بیتفاوتی مدنی را به دنبال داشته است.
مدیریت بحران
دکتر قاسمزاده میگوید: در کنار چنین شرایطی که در جامعه داریم، ساختار سیاسی هم به گونهای است که تمرکز قدرت در سطوح بالاست. در نظامهایی که تصمیمگیری در آن از بالا به پایین انجام میشود، عدم پاسخگویی و حتی بیتفاوتی نسبت به مشکلات مردم به وجود میآید. اگر هم انتقادی شود، کسی پاسخگو نیست و در نهایت، مردم این احساس را پیدا خواهند کرد که اگر اتفاقی بیفتد نمیتوانند از مسئولان پاسخ بخواهند.
نظام ارزشی و فرهنگی جامعه هم در این شرایط تأثیرگذار است. در نهادهای دولتی ممکن است حفظ موقعیت، منافع شخصی و موارد دیگری مربوط به سازمان در اولویت قرار داشته باشد و به مسائل مردم توجه کافی نشود.
وی ادامه میدهد: همانطور که اشاره کردم، جامعه ما بحرانهای متعددی را پشت سر گذاشته و همچنان با آنها دست به گریبان است؛ بحرانهایی که اقتصادی و سیاسی هستند. تکرار بحرانها موجب شده تمرکز مسئولان بیشتر بر این مسائل قرار بگیرد و اولویتشان این باشد که تحریمها و فشارهای سیاسی و اقتصادی را کم کنند، در نتیجه مسائل زیستمحیطی و بحرانهای عمومی کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
ضمن اینکه تجربههای تاریخی بحرانها و ناآرامیها ممکن است این احساس را در مسئولان ایجاد کند که توانایی تغییر وضعیت و حل بحران را ندارند.
دلیل چنین وضعیتی آن است که آموزش کافی در زمینه مدیریت بحران و شناخت نیازهای اجتماعی وجود ندارد. اگر هم باشد فرصتی برای مسئولان فراهم نبوده که این آموزشها را ببینند. در نتیجه، نه مردم و نه مسئولان با ابزارها و روشهای پاسخگویی به بحرانها آشنایی ندارند. در کنار آموزش، وجود نهادهای مدنی میتواند فشار اجتماعی بر مسئولان را کاهش دهد که چنین امکانی را هم در حد نیاز درجامعه نداریم.
جای خالی سیاستگذاریهای بلندمدت
عباس تقیزاده، دکترای ارتباطات و پژوهشگر، بیتفاوتی مدنی را از منظر ارتباطات اجتماعی بررسی میکند. او میگوید: کشور ایران با مخاطرات طبیعی متعددی از جمله سیلاب، فرونشست زمین، زلزله و… مواجه است. به جز فوران آتشفشان، تقریبا اکثر مخاطرات طبیعی را داریم و برخی مثل سیل و زلزله، پرتکرار هستند. چرا با وجود این، آمادگی لازم وجود ندارد یا به گفته شما، جامعه و مسئولان نسبت به هشدارهایی که داده میشود توجه کافی ندارند؟ این مسأله چند دلیل دارد.
یک دلیل آن این است که بسیاری از بحرانهای زیستمحیطی مثل فرونشست زمین یا آلودگی هوا جزو اولویتهای مدیران نیستند، همیشه مشمول گذر زمان شدهاند، برای حل آنها به معجزه باد و باران دل بستهایم و برنامهریزی درازمدت برایشان وجود ندارد.
مثلا چندین دهه است که شهرهای صنعتی ما با آلودگی هوا مواجهند ولی چقدر به سراغ انرژیهای تجدیدپذیر و اصلاح نیروگاهها و حل ریشهای مشکلات رفتهایم؟ همه اقداماتی که چنین مشکلاتی را برطرف میکند نیازمند سرمایهگذاری و سیاستگذاریهای بلندمدت است ولی شاهدیم که در اولویت قرار نمیگیرند.
همچنین مسأله مصرف بالای آب و فرونشست زمین را داریم. آیا آنقدر که به برخی مسائل اهمیت میدهیم و کار تبلیغاتی برایشان انجام میدهیم به این مسائل هم میپردازیم؟ متأسفانه پاسخ منفی است.
وی با بیان اینکه در برخی زمینهها اولویتها در کشور جابهجا شده است میافزاید: نگاه عمیقی نسبت به بسیاری از پدیدههایی که میتواند به بحران تبدیل شود وجود ندارد، مثلا واکنش بسیاری از افراد در برابر آلودگی هوا این است که خوب شد تعطیل شدیم! به تبعات جسمی و روحی و اجتماعی و اقتصادی این بحران پرداخته نمیشود و در مواردی هم که به آن میپردازیم بیشتر احساسی برخورد میکنیم تا علمی. حتی در گزارشهای رسانهای از این بحرانها، بیشتر نگاه عاطفی حاکم است و به ریشهها کمتر توجه میشود. نتیجه این شده که جامعه از برخی بحرانها و پدیدهها تصویر ذهنی ملموسی ندارد، چون به صورت کلی آن را بیان میکنیم. مثلا میگوییم جهان در حال گرم شدن و گازهای گلخانهای در حال افزایش است ولی جزئیات آن را نمیگوییم تا جامعه درک عمیقی نسبت به این وقایع پیدا کند.
وی ادامه میدهد: اگر به رسانهها توجه کنید، کمترین تصاویر مربوط به بحرانهای زیستمحیطی است. در رسانههای محلی هم وضعیت همینطور است و اغلب از تصاویر تکراری استفاده میشود؛ در حالی که محلیسازی اخبار بحرانها میتواند بر ایجاد حساسیت در جامعه بسیار مؤثر باشد. شکل فعلی اطلاعرسانی اما در بسیاری از افراد این باور را ایجاد کرده که مشکلات، ملی یا جهانی است و زندگی من را در برنمیگیرد.
تشکلات مناسبتی
مدیرکل پیشین روابط عمومی استانداری کرمان، عدم ساماندهی و حمایت از تشکلات غیردولتی و صنفی را یکی دیگر از چالشهای کشور در حوزه بحران میداند و میگوید: گاهی به این تشکلها نگاه تزئینی داریم و همه فعالیت آن را به مناسبتهای خاصی مثل روز هوای پاک و روز ایمنی و … محدود کردهایم. آن مناسبت که تمام شود، همه چیز به فراموشی سپرده میشود تا مناسبت بعدی.
دکتر تقیزاده میافزاید: یکی دیگر از چالشها این است که نگاه تقدیرگرایانه نسبت به حوادث طبیعی و بحرانها داریم و گاهی حتی در رسانهها هم این نگاه نسبت به مسائل حاکم است. مثلا با یک کشاورز روستایی، مصاحبهای انجام میشود و فرد میگوید مشکل کمآبی داریم و کاری هم نمیتوانیم بکنیم و دعا میکنیم باران بیاید. این را رد نمیکنم اما صحبتم آن است که ترویج بیش از حد نگاه تقدیرگرایانه نسبت به بحرانهای طبیعی باعث میشود متوجه مسئولیت دستگاههای متولی نشویم و حتی گاهی برخی از مدیران، خود را پشت این نگاههای تقدیرگرا مخفی میکنند.
اطلاعرسانی و بازخورد
دکتر تقیزاده در پاسخ به این پرسش که هشدارهای برخی کارشناسان که مثلا میگویند فلان بحران طبیعی در حد فاجعه است و کار از کار گذشته نیز میتواند به بیعملی و بیتفاوتی منجر شود یا خیر، میگوید: نحوه اطلاعرسانی در نفوذ پیام به جامعه و بازخورد جامعه بسیار تأثیرگذار است. وقتی کارشناسی میگوید کار از کار گذشته و پیش از این کسانی باید کارهایی میکردند و نکردند، باید به این موضوع هم بپردازد که آیا از همین وضعیت بحرانیِ مثلا فرونشست، گزارش دقیقی وجود دارد؟ آیا اطلس فرونشست تهیه شده؟ اگر شده چرا آن را در اختیار عموم مردم قرار نمیدهند؟ نه عادی جلوه دادن اوضاع و نه پرداختن به موضوع به گونهای که منجر به انفعال بشود درست نیست. میدانیم همیشه فرصت بازگشت وجود ندارد ولی در مواردی که میتوانیم جلوی فاجعه را بگیریم نباید دست روی دست بگذاریم.
وی تأکید میکند: ما نیازمند ارتباطات مشارکتی هستیم. متخصصان باید با جوامع بومی که در معرض بحرانهای طبیعی هستند ارتباط بگیرند و حتی در صورت امکان، با آنها زندگی کنند. این که صرفا بروشوری تهیه کنیم یا با اصطلاحات علمی درباره موضوع حرف بزنیم چندان فایدهای ندارد.
نکته دیگر این که درباره بسیاری از بحرانها تجربیات جهانی وجود دارد و برخی کشورها توانستهاند بحران را کنترل کنند یا کاهش بدهند. باید از این تجربیات استفاده کنیم، وگرنه این که مدام بگوییم فلان بحران، روند افزایشی دارد چندان نتیجهبخش نخواهد بود. وقتی جامعه آگاه و رفع این چالشها به مطالبه عمومی تبدیل شود دولتمردان مجبور به تغییر سیاست میشوند و برای رفع مشکل، برنامهریزی و بودجهها را به سمت آن هدایت میکنند.
عوامل شکلگیری بحرانهای طبیعی نیز باید بهخوبی شناسایی و برای رفع آن برنامهریزی شود، مثلا در حوزه محیطزیست، قوانین خوب و سختگیرانهای داریم اما راههایی برای دور زدن این قوانین هم وجود دارد.
شاهدیم در برخی موارد بهخاطر ایجاد شغل، در استانها تصمیماتی گرفته میشود که با مقررات محیطزیست و منابعطبیعی همخوانی ندارد و همین اقدامات، گسترش بحرانها را تشدید میکند.
غفلت از ارتباطات خطر
تقیزاده یکی از ضعفهای دیگر را مربوط به موضوع ارتباطات خطر و برنامهریزی در زمانی میداند که بحران هنوز شکل نگرفته ولی زمینه آن وجود دارد.
او در اینباره توضیح میدهد: مثلا سوابق تاریخی نشان میدهد که یک منطقه با بحران سیل یا زمینلرزه مواجه است. در مواقعی که چنین حوادثی رخ نداده، نهادهای متولی و رسانهها نباید بیتفاوت باشند، بلکه باید هم سطح آگاهی جامعه را بالا ببرند و هم آمادگی سیستم در برابر بحرانهای احتمالی را افزایش دهند.
یکی از کارهایی که رسانهها در این مرحله باید انجام دهند این است که به گونهای برنامهریزی کنند تا در مواقع بحران، خودشان دچار بحران در اطلاعرسانی نشوند و بتوانند بلافاصله پس از رخداد حادثه، میز بحران را تشکیل داده و با آمادگی کامل به موضوع ورود کنند.
گاهی یک خبرنگار در شرایط بحرانی و در همان روز اول حادثه، بهدلیل ناآشنایی با فرآیند اطلاعرسانیِ موقع بحران، خواستههایی را مطرح میکند که زمان آن نیست. با طرح این مطالبات، فشارها بر سیستم مدیریتی افزایش مییابد.
اعتماد جامعه محلی
دکتر تقیزاده با بیان این که در مرحله ارتباطات بحران، نقش کارشناسان نیز بسیار مهم است، ادامه میدهد: در نهادهای گوناگون، کارشناسان خبرهای داریم که باید با مردم صحبت کنند و سطح آگاهی را در مرحله ارتباطات خطر یا قبل از بحران افزایش دهند؛ چون در زمان بحران، نیاز جدی به مشارکت مردم وجود دارد. مثلا در هنگام سیلاب باید از منطقه خارج شد ولی گاهی شاهدیم که مردم واکنشی به این درخواستها نشان نمیدهند. یک دلیل آن این است که پیش از این، با کسانی که چنین درخواستهایی را بیان میکنند آشنایی نداشتهاند؛ در حالی که اگر کارشناسان مدام با جوامع محلی و رسانهها در ارتباط باشند در زمان بحران، مردم محلی آنها را بهعنوان منبع قابل اعتماد میشناسند و به خواستهها و توصیهها توجه میکنند.
این کارشناس ارتباطات تأکید میکند: درباره بحرانی مثل سیل، باید پیش از وقوع حادثه، مکانهای امن شناسایی و به جامعه محلی معرفی شود.
این تجربه را در جریان یکی از سیلابهایی که در استان کرمان رخ داد داشتیم که مدرسهای برای آن که مردم در آنجا مستقر شوند در نظر گرفته شده بود، ولی فقط یک نفر به این مکان رفته بود! بعد که با مردم صحبت کردم و پرسیدم چرا به این توصیه که به مدرسه بروند عمل نکردند، اغلب میگفتند نگران بودند اگر خانه را ترک کنند مورد سرقت قرار گیرد.
اطلاعرسانی دقیق با زبان ساده
دکتر تقیزاده میگوید: متأسفانه نهتنها قبل از بحران، برنامهریزی لازم را نداریم، معمولا از بحرانها درس هم نمیگیریم. وقتی یک بحران فروکش کرد، پرونده را میبندیم و همه چیز را فراموش میکنیم تا بحران بعدی؛ در حالی که باید همه موارد از جمله این که چرا جامعه محلی با تیم مدیریت بحران همراهی نکرده بررسی شود.
پژوهشی که ما انجام دادیم نشان داد یک دلیل عدم همراهی مردم این است که با زبان آنها صحبت نشده بود. مثلا یک مسئول میگوید در جنوب استان، بارندگی شدید داریم و از مردم میخواهیم که در نقاط مرتفع پناه بگیرند. شاید دانش جغرافیایی مردم آنقدر نباشد که بدانند نقاط مرتفع کجاست و باید از قبل، این اطلاعرسانی بهطور دقیق انجام میشد. گاهی توصیهها را با استفاده از عبارات قابل فهم مطرح نمیکنند و مثلا میگویند «تمام تجهیزات لجستیکی را بسیج و دستگاهها را اورهال کردیم»، در حالی که جامعه محلی معنی لجستیک و اورهال را نمیداند!
در سیلابهای چند سال اخیر در استان کرمان، در بسیاری موارد کشته مستقیم نداشتیم ولی تعدادی کودک لب رودخانه رفته و غرق شده بودند یا خودرویی با آنکه میدانسته در مسیر سیل قرار دارد باز هم رفته و غرق شده بود. این اتفاقات نشان میدهد که چقدر در زمینه آگاهسازی جامعه ضعیف عمل کردهایم. در موردی دیگر، یک روستا سه روز در محاصره سیل بود و تبلیغات منفی مثل این که مردم آذوقه و آب ندارند و هلیکوپتر امکان پرواز ندارد شنیده میشد؛ در حالی که هواشناسی پیش از وقوع سیل خبر داده بود و سؤال اینجاست که چرا یک هفته قبل از این حادثه، آب معدنی و بستههای خشک آذوقه در محل امنی در روستا مهیا نشده بود؟
وی تأکید میکند که باید هم موضوع ارتباطات خطر و هم درس گرفتن از تجربیات را در کشور جدی بگیریم.
بحرانهای انباشته
دکتر تقیزاده در بخش دیگری از سخنانش با بیان این که متأسفانه در کشور بحرانها را روی هم تلنبار کردهایم، میگوید: کمتر به فکر این بودهایم که بحرانها را مدیریت کنیم و بیشتر بحرانها مشمول گذر زمان شدهاند.
ما تقصیر را بر گردن قبلیها میاندازیم، قبلیها میگویند پیش از ما اینطور شده و همینطور این موضوع تکرار میشود. مجموعهای از این عوامل و موارد دیگر موجب شده که مردم به اخبار مربوط به بحرانها اهمیت کافی ندهند.
این را نیز نباید فراموش کنیم که در سالهای اخیر، مشکلات معیشتی تشدید شده است. وقتی جامعه، غم نان داشته و تمام تمرکز و تلاشش این باشد که ضروریات زندگی را تأمین کند دیگر فرونشست زمین و کمآبی و آلودگی هوا و گرمایش زمین را بهعنوان اولویت نمیبیند و بدیهی است که نسبت به اخبار و گزارشهای مربوط به این بحرانها توجه لازم را نداشته باشد.