سایت اقتصادی ایران :جهت سرمایه گدذاری درصندوق سرمایه گذاری فارابی ازطریق لینک زیر ، اقدام به ثبت نام وعضویت درصندوق مذکورنمائید:https://account.irfarabi.com/reg/?ref=UP3681بدیهی است پس ازعضویت دراین صندوق ، شرایط ونحوه سرمایه گذاری به وضوح تشریح گردیده است ودرصورت نیاز به هرگونه پرسشی ، بهصورت آنلاین ، به سئوالات اعضاء جواب داده خواهد شد.درصورت تمایل جهت تبلیغات در وبسایت،میتوانیدبا مدیرمسئول سایت اقتصادی ایران تماس حاصل نمایید.پست الکترونیک: mradeli@yahoo.com
**تحقیر کارگران با زبان طلا و نقره**
حداقل دستمزد کارگران برای سال آینده، اندکی بیش از ۱۰ میلیون تومان تعیین شده است، اما قیمت هر سکه بهار آزادی در بازار، به حدود ۱۰ برابر این رقم رسیده است. بهعبارت دقیقتر، آنچه فرزین بهعنوان «عیدی» میبخشد، معادل پسانداز مطلق یک سال یک کارگر است؛ به شرط آنکه در طول این یک سال، نه اجارهای بدهد، نه نانی بخرد، نه برای خانوادهاش دارو تهیه کند، نه لباس و وسایل ضروری زندگیاش را تأمین نماید!
در شرایطی که کارگران ایرانی برای تأمین هزینههای حداقلی زندگی خود ناچار به انجام مشاغل متعدد هستند و بسیاری حتی قادر به پرداخت کرایه خانهای کوچک در حاشیه شهرها نیستند، این اظهارنظر چیزی جز نمایش بیاعتنایی و وقاحت در برابر فلاکت کارگران محسوب نمیشود.
**سقوط ارزش پول ملی؛ فاجعهای بهنام مدیریت بانک مرکزی**
طبق ماده ۳ قانون پولی و بانکی کشور، بانک مرکزی مسئول «حفظ ارزش پول ملی» و «ثبات اقتصادی» است، اما دوره ریاست محمدرضا فرزین بر این نهاد، یکی از فاجعهبارترین دورهها در تاریخ اقتصادی ایران بوده است. در این مدت، ارزش ریال با چنان سرعتی سقوط کرد که تنها در یک سال، نرخ دلار از حدود ۴۰ هزار تومان به آستانه ۱۰۰ هزار تومان رسید. سکهای که روزی با پسانداز چند ماهه یک کارگر قابل خرید بود، حالا برابر یک سال کار بیوقفه او شده است. قیمت مسکن و اجارهبها به سطوحی رسیده که حتی صاحبخانه شدن، در خیال بسیاری از کارگران هم نمیگنجد. قدرت خرید مردم تا حدی سقوط کرده که کالاهای اساسی از سبد غذایی خانوادههای ضعیف حذف شدهاند.
اما این همه ماجرا نیست؛ دوره مدیریت فعلی بانک مرکزی با بحرانهایی چون بیثباتی بازار ارز، کاهش ذخایر ارزی، رشد لجامگسیخته نقدینگی، ناتوانی در کنترل تورم، و اتخاذ تصمیمات غلط و مقطعی همراه بوده است. افزایش انتشار اوراق بدهی بدون برنامه مشخص، فشار بر بانکها برای تأمین مالی دولت، و سیاستهای پرنوسان در بازار ارز، همگی به وخامت بیشتر اوضاع اقتصادی دامن زدهاند.
**استعفا، حداقل انتظار جامعه**
در چنین شرایطی، مسئولانی که وظیفه کنترل اوضاع اقتصادی را برعهده دارند، نهتنها پاسخگوی نابسامانیهای معیشتی مردم نیستند، بلکه با سخنان تحقیرآمیز خود، بر آتش خشم کارگران و فرودستان جامعه میدمند. مدیری که در اجرای مأموریتهای خود شکست خورده، مدیری که باعث شده ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی و حتی در برابر کالایی مانند طلا به شکلی فاجعهبار سقوط کند، مدیری که از «سکه» بهعنوان عیدی سخن میگوید، در حالیکه میلیونها کارگر برای خرید نان شب خود دچار مشکل هستند، جایگاهی در رأس سیاستگذاری پولی کشور ندارد.
استعفای رئیس کل بانک مرکزی، دیگر یک مطالبه لوکس یا خواستهای انتزاعی نیست، بلکه حداقل انتظار جامعهای است که از بیکفایتی مدیران اقتصادی به ستوه آمده است. این کشور، کشور کارگران است؛ همانهایی که چرخهای اقتصاد را با دستهای پینهبسته خود میچرخانند، اما در نهایت، سهمشان از این سفره نابرابر، چیزی جز شرمندگی و فلاکت نیست. آیا وقت آن نرسیده که مدیران اقتصادی، بهجای فخرفروشی به قدرت مالی خود، اندکی از دردهای این مردم را لمس کنند؟
به قلم: سمیه گلپور
برگرفته از : https://asrkhabar.com/fa/news/705562