یک اقتصاددان با بیان اینکه عدم کفاف حقوق بازنشستگی برای سالمندان نسلهای آینده بسیار بیشتر خواهد بود و ما با موج سالمندان فقیر در آینده روبهرو خواهیم شد، گفت: هر روز با اعتراضات بازنشستگان مواجهیم که ناشی از سطح پایین حقوق بازنشستگیشان نسبت به هزینههای زندگی است در حالیکه در نسل بعد، کمتر و کمتر به همین حقوق بازنشستگی دسترسی خواهیم داشت.
به گزارش سایت اقتصادی ایران به نقل ازجماران، سمانه گلاب تصریح کرد: تعداد خانوارهای بدون فرد شاغل از سال ۱۳۷۱ تا ۱۴۰۰، از ۱۰ درصد به ۲۵.۵درصد افزایش پیدا کرده است. در این دوره، خانوارهای با یک فرد شاغل از ۶۱درصد به ۵۳درصد کاهش پیدا داشته که نشان میدهد خانوارهای بدون فرد شاغل، بیش از دو و نیم برابر شده و از خانوارهای با یک شاغل و خانوارهای با دو شاغل کاسته شده است. وی افزود: در شرایطی که ما در پنجره جمعیتی قرار داریم و تعداد بیشتری از افراد در سن کار قرار دارند، این انتظار وجود دارد که به واسطه یک بازار کار درست ساماندهی شده، تعداد افراد بیشتری در خانوارها در بازار کار حضور داشته باشند اما براساس آمار، نه تنها خانوارهای با فرد شاغل کاهش داشتهاند، بلکه حتی به خانوارهای بدون فرد شاغل هم به طور قابل توجهی افزوده شده و بار تکفل مالی خانوارها، اکنون بر دوش یک نفر یا هیچ نفر قرار داده شده است.
۴۰ درصد خانوارهای کل کشور
فاقد بیمه و درآمد ثابت هستند
این اقتصاددان با اشاره به دادههای اطلس رفاه ایرانیان گفت: ۴۰درصد خانوارهای کل کشور فاقد بیمه و درآمد ثابت هستند یعنی عدهای اساسا نتوانستهاند به کار به عنوان یک دارایی ارزشمند دستیابی پیدا کنند. گلاب با بیان اینکه اطلاعات مرکز آمار ایران نشان میدهد ۵۵درصد شاغلان ما اشتغال غیررسمی دارند، ادامه داد: اشتغال غیررسمی، اشتغال کارکنان مستقل، کارفرماها، کارکنان شرکتهای تعاونی بخش غیررسمی، کارکنان فامیلی بدون مزد و مزد و حقوقبگیرانی است که از نظر قانونی زیر پوشش قوانین اجتماعی قرار ندارند لذا وقتی از قانون کار و حداقل دستمزد میگوییم، در مورد کمتر از ۵۰درصد شاغلان صحبت می کنیم. در کنار این، در کشور ۴۱درصد مشارکت اقتصادی داریم یعنی آدمها نمیتوانند کار کنند. تغییرات نرخ بیکاری نشان میدهد که نرخ مشارکت همزمان با رکودهای اقتصادی خیلی قوی، پایین میآید به این معنا که آدمها آنقدر دنبال کار گشتهاند و پیدا نکردهاند که دیگر برای کار پیدا کردن هم تلاشی نمیکنند، در نتیجه نرخ مشارکت دائم در حال کمتر شدن است.
کمتر از ۳۸درصد جمعیت بالای ۱۵ سال کشور
شغل دارند
این پژوهشگر اقتصاد با بیان اینکه نرخ مشارکت در مورد زنان به شدت پایین و در حد ۱۴درصد است که ایران را جزو رتبههای بسیار پایین جهان قرار میدهد و شاید ۴ یا ۵ کشور دیگر پایینتر از ایران باشند، تصریح کرد: نسبت اشتغال یعنی نسبت شاغلان به کل جمعیت نشان میدهد ۳۷.۹درصد از جمعیت ۱۵ سال به بالای ما اشتغال دارند. خیلی از افراد وارد بازار کار نمیشوند و بسیاری از افرادی که توانستهاند وارد بازار کار شوند، اشتغال ناقص دارند. در عین حال، شاغلین با ساعت کار معمول ۴۹ ساعت و بیشتر هم آمار قابل توجهی است. ۳۸.۵درصد شاغلان با ساعت کار بیش از ۴۹ ساعت کار فعالیت میکنند که نشان میدهد هم ورود به بازار کار بسیار دشوار است و وقتی وارد بازار کار میشوند هم میزان درآمد کافی وجود ندارد. وی با یادآوری اینکه این دادهها، اطلاعات سازمان تامین اجتماعی است و در واقع دادههای دقیقی در کشور در این زمینه وجود ندارد، عنوان کرد: تقریبا ۷۲درصد کسانی که در سازمان بیمه تامین اجتماعی حق بیمه رد میکنند، بین یک تا دو برابر حداقل دستمزد حق بیمه رد میکنند. حالا حداقل دستمزد را با هزینههای زندگی مقایسه کنید. این در حالی است که ۲۵درصد خانوارها اصلا فرد شاغل ندارند و بیشترین درصد برای کسانی است که یک فرد دارند یعنی دستمزدی که به طور رسمی اعلام میشود، بسیار پایین است.
داشتن شغل
تضمینکننده خروج از فقر نخواهد بود
گلاب ضمن اشاره به مفهوم شاغلان بیکار، توضیح داد: دههها قبل تصور میشد آدمها فقیرند چون تن به کار نمیدهند و کار نمیکنند. اکنون این ذهنیت با چالش مواجه شده و افراد در دهکهای مختلف میزان اشتغال برابری دارند اما مساله اینجاست که شغلها تامینکننده چیزی نیست که افراد را از دهکهای پایین درآمدی به دهکهای بالاتر ببرد. در کنار آن، تقریبا سه یا چهار دهک اول در کشور ما، تقریبا با فقر مطلق دست و پنجه نرم میکنند. این اقتصاددان ضمن اشاره به نوع اشتغال سرپرستان خانوار با تفکیک دهکها که در گزارش مرکز آمار منتشر شده، گفت: در دهکهای پایینتر، سهم مزد و حقوقبگیران بخش عمومی بسیار کمتر است و دهک دهمین بیشترین سهم را دارد یعنی اگر بتوانید به سیستم دولت و بخش عمومی وصل شوید، امکان اینکه بتوانید خودتان را از فقر نجات دهید و در دهکهای بالاتر قرار بگیرید بسیار بیشتر است اما خارج از این سیستم، شما با ریسک فقر خیلی بیشتری مواجه هستید.
۵۵ درصد درآمد خانوار تهرانی
صرف مسکن و سوخت میشود
گلاب با بیان اینکه سهم مالکیت مسکن در ایران از سال ۷۱ به بعد در حال کاهش بوده و مالکیت مسکن سالمندان به طور قابل توجهی بیشتر از جوانان است، یادآورشد: براساس اطلاعات سال ۱۴۰۲ خانوارهای شهری، ۴۲درصد هزینههای یک خانوار صرف مسکن و سوخت میشود که البته عمده آن سهم مسکن است. این سهم برای جایی مثل استان تهران به ۵۵درصد درآمد خانوار میرسد که نشان میدهد دارایی مانند مسکن چگونه میتواند سطح زندگی را تغییر دهد. به گفته این اقتصاددان، بازار کار متناسب با رشد جمعیت بزرگ نشده و رشد نکرده و سهم مهمی از جمعیت در سن کار به ویژه زنان، خارج از بازار کار هستند. وی افزود: در بازار کار، وزنه بازار به سمت بازار غیررسمی است که نظارتی روی آن وجود ندارد و تضمینی برای دستیابی حداقل دستمزد هم در آن نیست. به دلیل سطح درآمدی پایین، پرکاری رو به افزایش است. در چند سال اخیر حتی صنایع بزرگ ما با خروج از بازار کار رسمی به صورت داوطلبانه مواجه شدند و رفتن به سمت مشاغل غیررسمی به صورت داوطلبانه است به حدی که صنایع بزرگی که درآمدهای بالاتر از حداقل دستمزد را هم در اختیار کارگران قرار میدهند با کمبود نیروی کار مواجهاند. وضعیت به گونهای شده که افراد به جای روی آوردن به مشاغلی که میتوانند در آن کسب تجربه کنند، برای تامین هزینههای روزانهشان، حاضرند به شغلهای مقطعی که درآمد بالاتری دارد مانند اسنپ و پیک موتوری که تضمین و قانونی ندارند و آسیبها در آن شغلها زیاد است روی میآورند تا بتوانند زندگی روزانهشان را بگذرانند.
جامعه برای کاهش هزینهها
دست به هر کاری میزند
گلاب به شیوههایی که افراد برای کاهش فشار هزینه مسکن به آن روی آوردهاند، ازجمله همخانگی بیننسلی و همخانگی همنسلی برای به اشتراک گذاشتن هزینهها گفت: در نسل قبل یک فرد شاغل تامینکننده زندگی چهار یا پنج نفر بود اما اکنون افراد با این شیوهها تلاش میکنند با هر نوع کسب درآمدی، هزینههای زندگی را کاهش دهند یا با درآمدهای چندگانه زندگی خود را تامین کنند. جامعه تا آنجا که بتواند در حال تلاش است که خود را با فشارهای اقتصادی که رخ داده، تابآور کند اما پرسش اینجاست که این تابآوری تا کی میتواند ادامه پیدا کند. آنچه امروز در قالب فقر میبینیم، چه در قالب خروج از بازار کار و نبودن در بازار کار و چه در قالب حضور در بازار کاری که نمیتواند هزینهها را جبران کند، فردا قرار است به چه شکلی خود را به ما نشان دهد!؟
بخش بزرگی از سالمندان آینده به حقوق بازنشستگی دسترسی نخواهند داشت
این پژوهشگر اقتصادی توضیح داد: آنچه که فردا با آن مواجه هستیم سالمندانی هستند که بخش بزرگی از آنها، به حداقل حقوقی که برای بازنشستگی است دسترسی ندارند. اکنون ما هر روزه با اعتراضات بازنشستگان مواجهیم که ناشی از سطح پایین حقوق بازنشستگیشان نسبت به هزینههای زندگی است. این در حالیست که در نسل بعد، کمتر و کمتر به این حقوق بازنشستگی دسترسی خواهیم داشت. علاوه بر آن در نسلهای قبل، افرادی که به حقوق بازنشستگی دسترسی نداشتند، از امکان نگهداری سالمندان در قالب سیستم خانوادگی بزرگ مقیاس بهره میبردند و بخشی از هزینهها را جبران کنند اما این اتفاق برای سالمندان نسل بعد نخواهد افتاد چون عموما سالمندان نسل بعد سالمندانی هستند که یا فرزند ندارند یا تعداد فرزند کمی دارند یا به دلیل افزایش سن باروری، آن زمان که آنها به سن سالمندی میرسند، فرزندان در شرایطی نیستند که بتوانند تامین مالی سالمندی را داشته باشند. یعنی ما برای سالمندان آینده نه حمایت درون خانواده را خواهیم داشت و نه حمایت قانونی در قالب حقوق بازنشستگی.
با موج سالمندان فقیر
در آینده روبرو خواهیم شد
گلاب در پایان با بیان اینکه عدم کفاف حقوق بازنشستگی برای سالمندان نسلهای آینده بسیار بیشتر خواهد بود و با موج سالمندان فقیر در آینده روبهرو خواهیم شد، اظهارداشت: فقری که امروز با آن مواجه هستیم، با شدت بیشتری درباره نسل آینده وجود دارد و کلید حل این مشکل نه در اصلاحاتی است که هر روزه در سیستمهای بازنشستگی و رفاهی اتفاق میافتد بلکه کلید رسمی حل این مشکل، در بازار کار است؛ بازار کاری که بتواند شرایطی ایجاد کند که افراد در سن کار وارد بازار کار شوند، درآمد شرافتمندانه داشته باشند تا با آن زندگیشان را تامین کنند و براساس داشتههایشان سالمندی خود را سامان دهند. اگر بخواهیم که در واقع سویه ماجرا را به سمتی غیر از سمت بازار کار ببریم مسیر اشتباهی رفتهایم. در شرایطی که ما از پنجره جمعیتی برخوردار بودیم، اگر بازار کار به خوبی ساماندهی شده بود در این دوره نه با این بحرانها مواجه بودیم و نه آینده ترسناکی برای بازنشستگی تصور میکردیم.
برگرفته از : https://www.karvakaregar.com/fa/Main/Detail/90497