مومنی: ۲۵ میلیون ایرانی زیر خط فقر؛ ۷ میلیون در فقر شدید قرار گرفتهاند؛
فقیرسازی، محصول خامفروشی و سقوط سرمایهگذاری.
در سالهایی که خزانه از دلارِ نفت سرریز میشد، فقر در ایران سهبرابر شد؛ امروز، هر پنج ایرانی، دو نفر زیر خط فقرند و هفت میلیون نفر حتی اگر تمام درآمدشان را خرج نان کنند، زنده نمیمانند. فرشاد مومنی، استاد اقتصاد، معتقد است این فقیرسازی محصول خامفروشی، غارت سرمایههای بیننسلی و سقوط سرمایهگذاری است؛ روندی که بهجای توسعه، ایران را روی ریل عقبماندگی و وابستگی انداخت.
سایت اقتصادی ایران :جهت سرمایه گذاری درصندوق سرمایه گذاری فارابی ازطریق لینک زیر ، اقدام به ثبت نام وعضویت درصندوق مذکورنمائید:https://account.irfarabi.com/reg/?ref=UP3681بدیهی است پس ازعضویت دراین صندوق ، شرایط ونحوه سرمایه گذاری به وضوح تشریح گردیده است ودرصورت نیاز به هرگونه پرسشی ، بهصورت آنلاین ، به سئوالات اعضاء جواب داده خواهد شد.درصورت تمایل جهت تبلیغات در وبسایت،میتوانیدبا مدیرمسئول سایت اقتصادی ایران تماس حاصل نمایید.پست الکترونیک: mradeli@yahoo.com
فرشاد مومنی، درنشست «درسهای دوران دفاع مقدس در حمایت از سرمایهگذاری و تولید» که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی برگزار شد؛ از رشدهایی گفت که بیشتر به آمار خوشنما شبیهاند تا توسعه واقعی.
به گفته مومنی، این رشد بیشتر بر مبنای خامفروشی، وابستگی، و افت سرمایهگذاری پایهای که فقر را گستردهتر کرده، متکی بوده است: «این رشد اقتصادی… به هر دردی بخورد، به درد توسعه ملی نمیخورد. مثل کسی که بخواهد خاطرهای دور را به یاد بیاورد.»
این استاد اقتصاد گفت:« از سال ۱۳۸۴ تا امروز یعنی مهر ماه ۱۴۰۴، وابستگی اقتصاد ایران به خارج برای تولید هر واحد ارزش افزوده جدید، به سطحی رسیده که در تاریخ اقتصادی صد ساله کشور بیسابقه است.»وی افزود: «در بخش عمدهای از دهه ۹۰، رشد نهتنها بیکیفیت و نوسانی، بلکه منفی بوده.» و گفت: «در این کشور، درآمدهای ناشی از صادرات مواد خام با ضریب بالا در آمار تولید ناخالص داخلی وارد میشود.»
بنابه اظهارات مومنی، «خامفروشی را تولید حساب کردن، خودفریبی است… دارایی تمامشدنی است، خرجش میکنی و میماند بیچیز.»این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، گفت:« با وجود بیسابقهترین قیمتهای نفت، در همان سالها سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی حتی برای جایگزینی ماشینآلات مستهلک کافی نبوده است.» وی توضیح داد: «از ۱۳۹۷ به بعد، وضعیت به شکل بحران حاد درآمد.» عددها را آرام خواند: «حدود ۲۵۰ میلیارد دلار از داراییهای بین نسلی، در خصوصیسازیهای این دو دهه، به تاراج رفت.»ذئیس موسسه پيو.هشیس دین و اقتصاد به بدهی دولت به بانکها اشاره کرد و گفت: «الان… حدود هزار هزار میلیارد تومان.» حضار بیصدا بودند، فقط صدای ورق خوردن میآمد.»وی همچنین به بودجه عمرانی اشارهای داشت و اظهارکرد:«سهم سرمایهگذاری زیربنایی، سال به سال کمتر شده. گفت برنامه تعدیل ساختاری نهتنها توان دولت را در مسئولیتهای اصلی کم کرد، بلکه سقوط جدی در تغذیه، سلامت، آموزش و مسکن مردم ایجاد شد.» او برای اثبات دلایل و حرفهای خود دهه ۹۰ تاکنون را با دوره جنگ ۸ ساله مقایسه کرد و گفت: «آن روز، حتی زیر بمباران، مسئولیتپذیری بیشتر بود.»این پژوهشگر اقتصادی فقر را محصول این رویکردی دانست که در این بیش از دهه رخ داده و توضیح داد:« فقر. اواخر دهه ۸۰، کل جمعیت زیر خط فقر ایران کمتر از ۱۰ میلیون نفر بود. امروز این عدد بالای ۲۵ میلیون نفر است. از این جمعیت، بیش از هفت میلیون نفر در فقر شدید یا همان آستانه قحطی زدگی هستند. یعنی اگر همه درآمدشان صرف غذا شود، کفایت نمیکند.»وی، به موضوع تولید فناورانه و مولد نیز اشاره کرد و یکی از چالشهای عمده در این مسیر یعنی تولید فقر را همین موضوع چالش برانگیز دانست.وی افزود: شدت وابستگیهای به دنیای خارج برای هر یک واحد ارزش افزوده جدید خلق شده در دوره ۱۳۸۴ تا امروز به بالاترین و بیسابقهترین سطح در تاریخ اقتصادی ۱۰۰ ساله ایران رسیده است. سالها نوعی سوبسید به اداره کنندگان اقتصاد پرداخت شده است؛ زیرا در تعداد پرشماری از سالهای اخیر این رشد به ویژه در دهه ۱۳۹۰ منفی بوده است. مسئله بسیار مهم دیگر این است که این رشد وجه قالب خامفروشانه دارد، یعنی میانتهی و پوچ است.این اقتصاددان با بیان اینکه معمولا عایدات ناشی از خامفروشی با ضریب قابل توجهی به عنوان بخشی از تولید گزارش میشود گفت: در کتابی با عنوان «کوچک زیباست» به اقتصاد با ابعاد انسانی پرداخت شده که میگوید محاسبه خامفروشی در تولید ناخالص داخلی نوعی خودفریبی است. برای اینکه در ایجاد این ماده خام هیچ نقشی نداشتهای و دارایی تمام شدنی است که آن را مصرف میکنی. اما میبینیم که سهم قابل ملاحظهای از این به اصطلاح رشد اقتصادی در کشور ما متکی به خامفروشی است و به همین دلیل با عدم شفافیت، مافیادوستی و مافیاپروری پیوند دارد.مومنی ضمن انتقاد از نبود تولید فناورانه در اقتصاد کشور بیان کرد: ما از نظر سرمایهگذاری هم در دورانهایی که بالاترین سطوح تجربه شده قیمت نفت را داشتیم آرام آرام با یک بحران حاد در زمینه سرمایهگذاری روبرو شدیم. از نقطه عطف ۱۳۹۷ به این طرف کل سرمایه گذاریهای دولتی و خصوصی به اندازهای نبوده که حتی استهلاکات آن سال را جبران کند.
وی با اشاره به اهمیت سیاست اقتصادی گفت: در حالی که طی دو دهه اخیر بیسابقهترین سطوح درآمد ارزی حاصل از خامفروشی را داشتیم حدود ۲۵۰ میلیارد دلار داراییهای بین نسلی کشور را تحت عنوان خصوصیسازی به تاراج و غارت سپردیم. منابع خصوصیسازی را هم خرج کردیم. بحران سرمایهگذاری در دورهای رخ داده که بیسابقهترین سطوح درآمد ارزی را داشتیم. در نتیجه این اقدامات، مجموع بدهیهای دولت به سیستم بانکی به حدود ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.مومنی درباره سهم سرمایهگذاری در بودجه عمومی دولت خاطرنشان کرد: این سرمایهگذاری به هیچ وجه قابلیتهای انتظاری از توسعه را تامین که نکرده هیچ، دقیقا در جهت خلافش عمل کرده است. توسعه را با دو شاقول میزان قابلیت ایجاد شده برای کاهش فقر و میزان قابلیت ایجاد شده برای کاهش عقبماندگی کشور میسنجند که در هر دو زمینه در دورهای که با بیسابقهترین وفور منابع و مصارف منابع ارزی و ریالی روبرو بودیم دچار افزایش فقر شدیم. در اواخر دهه ۱۳۸۰ کل جمعیت زیر خط فقر ایران کمتر از ۱۰ میلیون نفر بوده که در حال حاضر این عدد به بیش از ۲۵ میلیون نفر رسیده است.وی در مقایسه عقبماندگی فناورانه با سایر کشورها گفت: جنگ ۱۲ روزه را اگر از دریچه شکاف فناورانه ما با دنیای خارج نگاه کنیم متوجه میشویم که حیرت و شگفتزدگی ما بیش از ۱۰۰۰ برابر پیشرفتهتر از شگفتزدگی شاه اسماعیل صفوی در جنگ چالدران بود. این عبرتهای بزرگی را برای ما دارد که کجاها غفلت کردیم و باید هرچه سریعتر جبران کنیم.مومنی با بیان اینکه باید جهت ریل اداره اقتصاد ملی را تغییر دهیم گفت: طبق سرشماری سال ۱۳۵۵ از کل جمعیت ایران حدود ۱۰۰ هزار نفر دانشگاه دیده بودند. در سرشماری ۱۳۹۵ جمعیت دانشگاه دیده ایران از ۱۳ میلیون نفر عبور کرده و برآورد میشود که این عدد در حال حاضر به ۲۰ میلیون نفر رسیده اما در تصمیمگیریها به علم و شفافیت و کارشناسی پشت کردهایم که نوعی کفران نعمت است.استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: بیش از هفت میلیون نفر از کل جمعیت ایران دچار فقر شدید هستند. در متونی که خود دستگاههای دولتی مسئول منتشر کردهاند فقر شدید یعنی آستانه قحطی زدگی، یعنی اگر کل درآمدت را فقط صرف مواد غذایی برای زنده ماندن کنید کفایت نمیکند. اما میبینیم که به طور مثال بعد از جنگ ۱۲ روزه ۶۰ هزار میلیارد تومان به بورس تزریق شد که دود هوا شد. اگر فرض بر این بگیریم که به جای هفت میلیون ۱۰ میلیون نفر دچار فقر شدید بودند و این ۶۰ هزار میلیارد تومان را بین آنها تقسیم میکردیم به هر نفر شش میلیون تومان میرسید. البته من نمیگویم به صورت نقدی پرداخت شود اما میتوانستیم برنامهای برای توانمندسازی و نجات دادن جمعیت فقیر از تله فقر طراحی کنیم.