آیا بانکها ورشکسته شدهاند؟
وقایعاتفاقیه: آیا بانکها ورشکسته شدهاند؟ این پرسشی است که اینروزها در اذهان مردم و سپردهگذاران بانکی وجود دارد؛ سؤال از زمانی ایجاد شد که زمزمههایی از بدهی دولت و مردم به بانکها به گوش رسید. طی یکسال گذشته تاکنون به کرات اعلام شده است بانکها رقمی بیش از
صد هزار میلیارد تومان از مردم بابت مطالبات معوق و همچنین صد هزار میلیارد تومان هم از دولت طلب دارند. اظهارنظرهای متفاوتی درباره وضعیت ورشکستگی بانکها از سوی تحلیلگران اقتصادی شنیده میشود. عدهای از کارشناسان بر این باور هستند نظام بانکی در ایران، دیگر به خانه آخر رسیده اما در مقابل، کارشناسان دیگری قرار دارند که میگویند: «بانکهای ایران ورشکسته نیستند و فقط به اصلاح ساختار نیاز دارند.» علی حاتمییزد، کارشناس بانکی، جزء همان دسته از تحلیلگرانی است که به هیچ عنوان، موضوع بیاعتمادی مردم به نظام بانکی را قبول ندارد. حاتمی در گفتوگو با «وقایعاتفاقیه»، در واکنش به این مطلب که برخی شواهد، از جمله هجوم سرمایهگذاران خرد و خانگی به سمت سرمایهگذاری در مؤسسات مالی و اعتباری که حالا به معضلی در نظام پولی کشور، حکایت از بیاعتمادی مردم به نظام بانکی کشور دارد، اینطور توضیح میدهد: «اگر مردم سرمایه و دارایی خود را به سمت مؤسسات مالی و اعتباری حرکت دادهاند، برای دریافت سود بیشتر بوده است؛ آنها مکان امنی مانند بانک را رها کرده و بهدنبال سراب رفتهاند.» او معتقد است وقتی یک مؤسسه مالی و اعتباری اعلام میکند سود بالای ۴۰ درصد پرداخت میکند و فردی هم با این وعده اغوا میشود، نباید نظام بانکی را مقصر دانست. او به این پرسش که چرا یک سرمایهگذار خرد، ریسک بالای سرمایهگذاری در یک مؤسسه مالی و اعتباری را میپذیرد اما به بانک اطمینان نمیکند، اینگونه پاسخ میدهد: «اگر امروز شاهد یک بینظمی و آشفتگی در نظام پولی کشور هستیم، باید مؤسسان مؤسسات مالی و اعتباری که به یقین، پوچ و پوشالی هستند را مقصر بدانیم، نه نظام بانکی را، این مؤسسات نوعی بازار سیاه در نظام پولی ایران بهراه انداخته و رقابتی ناعادلانه با بانکها ایجاد کردهاند.» حاتمی درعینحال بر این باور است: «این نکته که نظام بانکی در ایران، دچار اشکالات ساختاری است را میپذیرم اما ورشکستگی بانکها را قبول ندارم. به عقیده من مردم هنوز بانک را ایمنترین مکان برای داراییهای خود میدانند.» او درباره مشکلات نقدینگی بانکها هم اینطور توضیح میدهد: «همانطور که در همه کشورهای دنیا هم مرسوم است، بانکها میتوانند برای یک دوره کوتاهمدت، نقدینگی مورد نیاز خود را از یکدیگر قرض کنند. بنابراین موضوع ورشکستگی را کاملا رد میکنم.»
حالا چند وقتی است وضعیت بانکها در کشور بحرانیتر شده است و سپردهگذاران نگران وضعیت مالی بانکها و داراییهایی که در این بخشها انباشت کردهاند، هستند. در واقع، بانکهای دولتی و خصوصی کشور، مدتی است که در وضعیت خوبی به سر نمیبرند و حال و روز آنها با بالاتر رفتن رقم مطالباتشان از مردم و دولت، روزبهروز بدتر میشود. بارها گفته شده که بانکها بهدلیل عدم وصول مطالبات معوق از سوی دولت و مردم، به پرتگاه ورشکستگی نزدیکتر و حتی حدود نیمی از منابعشان هم منجمد شده است. واقعیت این است که درحالحاضر بسیاری از بانکها برای آنکه بتوانند سپردههای مردم را جذب کنند، تبلیغات جذابی را پیش روی مشتریانشان قرار میدهند و تلاش دارند تا خود را متمایز از سایر رقبای خود نشان دهند. حتی کار به جایی رسیده که شعب برخی از بانکها برای فرار از نظارتهای بانکی و مصوبات شورای پول و اعتبار، از مشتری میخواهند که دو حساب بهصورت همزمان را در مقابل سپردهگذاری خود در شعب بانکی گشایش کنند؛ به این معنا که نرخ سود مصوب شورای پول و اعتبار را در یک حساب و مابقی آن تا سقف تدارکدیده شده خودشان را در حساب دیگر مشتری واریز کنند و اینطور، از حسابوکتاب نظارتی بانک مرکزی هم در امان باشند اما این تمام ماجرا نیست و ظاهرا بحث ورشکستگی بانکها و چالشهای آنها جدیتر از این حرفهاست چون اینروزها بارها شنیده شده که برخی از کارمندان بانکی، حتی دست به بازاریابیهایی هم برای جذب سپردههای مردم زدهاند؛ به نظر میرسد که بازاریابی برای مشتریانی که رقمهای بالایی را در اختیار بانکها گذاشتهاند جدیتر است و برخی از شعب بانکها سخت در تلاش هستند تا مشتری را قانع کنند و با پیشنهاد سودهای بالاتر، از انتقال سرمایههای آنها به بخشهای دیگری از جمله طلا و دیگر مؤسسات مالی و اعتباری جلوگیری کنند. با اینکه تا چند وقت پیش، مسئولان سعی در پنهانکردن این حقیقت داشتند که بانکها در معرض ورشکستی قرار دارند اما حالا تغییر در نحوه سرمایهگذاری مردم و خارجکردن پولهای مردم از بانکها، بهخوبی نشاندهنده این موضوع است که بحران در نظام بانکی، خیلی جدیتر از این حرفهاست. صفهای طولانی مردم در مؤسسات مالی و اعتباری و وسوسه آنها برای دریافت سودهای نزدیک به ۳۰ درصد یا ۴۰ درصد، نشان از اعتماد کم مردم به بانکهای دولتی خصوصی دارد؛ حتی بارها شنیده شده که مردم بیشتر از بانکها به طلا اعتماد دارند و بیشتر ترجیح میدهند تا سرمایههای خود را برای خرید کالاهای مطمئنتر و امن همچون طلا، انباشت کنند. تا مدتها قبل، این بانکها بودند که از نگاه مردم، محل امنی برای نگهداری سپردهها بودند اما حالا چند وقتی است که حتی نظرات بانک مرکزی هم برای فعالیت بانکها، برای جلب اعتماد مردم کافی نیست. به گفته بسیاری از مردم، با توجه به مشکلات پیشآمده، دیگر حتی به گفتههای رئیس بانک مرکزی هم نمیتوان اعتماد کرد؛ چون با نگاهی به اوضاع برخی از مؤسسات مالی و اعتباری که با مجوز بانک مرکزی کار میکردند و ورشکسته شدند، حالا دیگر مردم مطمئن هستند که هیچ نظارتی از سوی بانک مرکزی وجود نداشته است؛ چون اگر این نظارتها بود حالا شاهد خبرهایی درباره تجمع مردم در خیابان میرداماد و خبرهایی از ایندست نبودیم. چند روز پیش بود که عباس کمرهای، مدیرکل نظارت بانک مرکزی، درباره برخی شایعات در فضای مجازی و اظهارنظرهای برخی افراد درباره ورشکستگی بانکهای کشور با خبرآنلاین مصاحبه کرد؛ کمرهای با رد شایعه ورشکستگی بانکها گفت: درحالحاضر برخی بانکها با مشکلاتی نظیر کمبود سرمایه، انباشت داراییهای غیرمولد و مطالبات غیرجاری بالاتر از استانداردهای بینالمللی مواجه هستند و در شرایطی قرار دارند که عملکرد آنها در دو سال اخیر با اندکی سود همراه بوده است اما بانک مرکزی بهعنوان نهاد ناظر بر عملکرد آنها نظارت داشته و ورشکستگی بانکها بهسادگی صورت نمیگیرد. کمرهای در این مصاحبه گفته بود که بانک مرکزی، نظارت بر بانکها و مؤسسات اعتباری را بهصورت قاطع شروع کرده و در تصمیمگیریها و سیاستهای تنبیهی و تشویقی، میزان تخلف در نرخهای سود را با نمره منفی لحاظ کرده و برای آنها تبعات سنگینی در نظر میگیرد. حتی مدیرکل نظارت بر بانکها و مؤسسات اعتباری بانک مرکزی با تأکید بر اینکه در سالهای اخیر، بانک مرکزی بحث ساماندهی تعاونیهای اعتبار را با توجه برنامه پنجم توسعه در دستور کار خود قرار داد و تعاونیهای غیرمجاز را منحل کرد، گفته بود: طی بخشنامههای متعدد به شبکه بانکی کشور، از آنها خواسته شد با مؤسسات غیرمجاز وارد مبادلات مالی نشده و اقدام به ارائه خدمات به آنها نکنند. همچنین از افتتاح هرگونه حساب و سپرده جدید برای تمام مؤسسات مالی و اعتباری، لیزینگها و صندوقهای قرضالحسنه (با بیش از یک شعبه) بدون دریافت مجوز از بانک مرکزی خوداری کنند. در پایان، کمرهای به مردم گفت که باید اطمینان داشته باشند که بانک مرکزی بر وضعیت بانکها و مؤسسات اعتباری تحت نظارت، اطلاع کامل دارد. بعد از انتشار این خبر بود که کاربران زیادی از نگاه منفی خود به بانکها و ازبینرفتن اعتمادشان به آنها نوشتند. به گفته یکی از کاربران، «من و خیلیهای دیگر که جزء سپردهگذاران هستیم هماکنون در یک حالت نگرانی و بلاتکلیفی هستیم. در افواه شایع گفته میشود بانکهایی که ادغام میشوند، سپردههای مردم در آنها بهمدت یک سال بلوکه میشود و با آنکه سود به آن تعلق میگیرد ولی صاحب سپرده نمیتواند از آن برداشت کند. این یعنی چه و در کجای دنیا اینچنین است؟ لطفا این قدر تئوریک صحبت نکنید.
در یکی، دو سال اخیر با توسل به همین تئوریها خیلی وعده و قول دادهاند ولی عکس آن عمل شده است. کاسپین نمونه آن است. چگونه باید به اطمینانهای رئیس بانک مرکزی اطمینان کرد. لطفا نظریهپردازی نکنید و فقط بدانید مردم بسیار هوشیارند؛ ضمن اینکه نگرانند چون سود این سپردهها، بخشی از کمکهزینه آنهاست.» دیگری هم نوشته بود: «اگر نظارت کافی داشتید که این همه ورشکستگی پیش نمیآمد.»
یکی دیگر از کاربران هم گفته بود: «بانکها در چند سال گذشته با مشکلاتی مانند رکود، قفلشدن دارایی در بازارهایی مانند مسکن، سود بالای تعهدشده، بدهیهای معوق و… گرفتار بودهاند و بانک مرکزی بدون مهندسی مشکل، سعی کرده است با دستور، بانکها را مدیریت کند.» علی نوشته: «نرخ سود بالای برخی بانکها جهت رقابت در پذیرش سپرده درواقع تلاش برای عقبانداختن ورشکستگی و عمل به تعهدات گذشته به بهای زیان بیشتر در آینده است. هرگونه برخورد چکشی با این مؤسسات و بانکها منجر به ورشکستگی میشود.» به گفته یکی دیگر از کاربران، «خروج سرمایه از نظام بانکی و سرازیر شدن آن به بازار سکه یا ارز، اثرات بهمراتب مخربی بیش از پرداخت سود بانکی دارد و این عمل در گذشته هم دیده شده، منتها بانکها نباید بهعنوان یک بنگاه اقتصادی عمل کرده و سوار بر تورم شوند. بانک باید بهعنوان عامل وامدهنده چرخ اقتصاد را حرکت بدهد ولی میبینم اینطور نیست.» یکی دیگر هم از بانک مرکزی خواسته که نام مؤسسات و بانکهای در معرض بحران و ورشکستگی اعلام شود.