اولین نکتهای که در تحلیل وضعیت امروز صندوقهای بازنشستگی حائز اهمیت است، ضرورت اعمال اصلاحات در این نهادها است. زمانی که از اصلاحات صحبت میکنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که اصلاحات، منحصر به محاسبات کمّی نیست. برای نمونه، باید مشخص شود اصلاحات، چه احکامی برای بیمهشدگان جدید و بیمهشدگان فعلی دارد. حتی باید مشخص کنیم این اصلاحات در یک صندوق خاص به صورت آزمایشی اجرا شود و سپس به صندوقهای دیگر اعمال شود یا به صورت آنی و میانمدت و بلندمدت باشد و … . علاوه بر اینها لازم است ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اصلاحات و محاسبات عددی اجرای اصلاحات نیز مشخص شود. یعنی باید به این سوال پاسخ دهیم که افزایش سن و سابقه بازنشستگی یا افزایش بازدهی سرمایهگذاریها چقدر در عقبانداختن نقطه سربهسری تامیناجتماعی موثر واقع میشود. اینها نیاز به محاسبات کمّی دارد. مهم این است که کدامیک از اصلاحات را چطور میتوان اعمال کرد؟ اصلاحات برای بیمهشدگان جدید اعمال شود یا بیمهشدگان فعلی نیز هدف اصلاحات باشند؟ یا اینکه در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت با توجه به ظرفیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور کدام نوع اصلاحات را باید انتخاب کرد؟ مسئله دیگر تاثیر اصلاحات بر روی متغیرهای کلان اقتصادی است. مثلا اگر سقف حقبیمه افزایش پیدا کند، چه تاثیری روی تورم و اشتغال و رفتار مصرفی کارگران و میزان سرمایهگذاریها میگذارد؟ توجه به جنبههای فرهنگی و اجتماعی اصلاحات نیز از شروط مهم در موفقیت اصلاحات است. تجربه کشورهای مختلف و محاسبات نیز نشان داده افزایش حقبیمه موثرترین پارامتر برای اصلاح است، اما مسئله مهمتر، پذیرش اصلاحات برای ذینفعان و سیاستگذارانی مانند دولت و مجلس است. بنابراین باید فرهنگسازی شود و هر یک از ذینفعان تصویری روشن از اصلاحات را در نظر داشته باشند. بسیار مهم است که کارفرمایان، کارگران و سیاستگذاران دیدگاهی مشخص درباره اصلاحات پارامتریک و ساختاری داشته باشند. اینها گزارشهای پشتیبانی هستند که آثار هر یک از اصلاحات را بر متغیرهای کلان اقتصادی و اجتماعی بررسی میکنند. مثلا اگر نرخ حقبیمه اضافه شود، چه آثاری بر شاخص تورم، میزان اشتغال، رفتار مصرفی و پساندازی کارگران و رفتار سرمایهگذاری کارفرمایان، عرضه و تقاضای نیروی کار و … دارد. بسیار مهم است که از پیش بدانیم اصلاحات چه اثراتی روی همبستگی اجتماعی و مشارکت اجتماعی میگذارد و هزینههای اداره صندوق را به چه میزان تغییر میدهد؟ بنا به ضرورت از دو سال پیش، موسسه عالی پژوهش تامیناجتماعی یکی از اولویتهای خود را پژوهش درباره ضرورتهای اصلاحات در صندوقهای بازنشستگی قرار داده و مطالعات تحقیقی و تطبیقی مفصلی درباره نظامهای بازنشستگی کشورهای مختلف انجام داده که حاصل آنها کتابهایی مانند «آینده نظامهای بازنشستگی چندلایه» یا «افول نظام بازنشستگیهای سنتی»، «مدیریت صندوقهای بیمهای» و «اقتصاد سیاسی اصلاحات بازنشستگی» است. علاوه بر این، با سازمان بینالمللی کار نیز توافق همکاری امضا شده و تیمهای کارشناسی این نهاد، حدود نه ماه پیش به ایران اعزام شدند. تیم کارشناسی ایرانی نیز ماههاست محاسبات تعهدات و تراز مالی سازمان تامیناجتماعی را برای مشخصکردن زمان رسیدن این سازمان به نقطه سربهسری بررسی کردهاند. مجموعه گزارشهای کمی و همینطور نتایج بررسیهای ابعاد سیاسی-اجتماعی، ما را به این نتیجه میرساند که باید اجماعی کارشناسی برای انجام اصلاحات به وجود آید و در نهایت، پیشنویسی قانونی شکل بگیرد که مجلس شورای اسلامی آن را به تصویب برساند.
در واقع ما به دنبال این هستیم که اجماع کارشناسی درباره اصلاحات در صندوقها به وجود آید. قطعا از آن جهت که اصلاحات در صندوقی مانند تامیناجتماعی و در طول زمان باید انجام شود، نیاز به قانونی دارد که با روی کارآمدن دولتهای مختلف، دستخوش تغییر نشود. ما نمیتوانیم اصلاحات را هر سه یا چهارسال یکبار انجام دهیم. کسی که وارد صندوق میشود باید بتواند برنامهای سیساله، دربرگیرنده میزان مشارکت و مزایای دریافتی پیش رو داشته باشد. اینها باید دقیق و به طور کامل مشخص شده و در موقع اجرا نیز به آنها عمل شود. در هر دو صورت نیز لازم است اجماعی میان کارشناسان در اینباره به وجود آید که پشتیبان سیاستگذاری در حوزه صندوقهای بازنشستگی و زمینهساز تصویب مقرراتی پیشرو و دربردارنده ابعاد و زوایای مختلف اصلاحات باشد. در حال حاضر، اکثر مطالعات و بررسیهای کارشناسی برای انجام اصلاحات انجامشده و آنچه باقی مانده، سطح بالاتری از اجماع کارشناسی است. در واقع آنچه در مقطع فعلی مهم است، بررسی و تشریح ملاحظات سیاستگذاری است که در نهایت به شکلگیری قانونی جامع و دائم ختم شود که به اعمال اصلاحات در صندوقها کمک کند.
دکترحسام نیکوپور، معاون آموزشی موسسه عالی پژوهش تامیناجتماعی
منبع: هفته نامه آتیه نو شماره ١٣١